تحولات لبنان و فلسطین

نویسنده داستان و منتقد گفت: مسئله بعدی توجه نویسندگان خارجی به اشتراکات فرهنگی بین اقوام و ملل است. همین کتاب «هفت برادر» بر اساس اسطوره‌ای نوشته شده که نمونه آن در همه اقوام و ملل وجود دارد.

توجه به اسطوره‌های مشترک ملل، رمز جهانگیر شدن آثار ادبی است

به گزارش گروه فرهنگی قدس‌آنلاین، سید حبیب‌الله‎ لزگی، متولد ۱۳۳۶، دانش‌آموخته مقطع دکتری در رشته هنرهای نمایشی از دانشگاه لیدز انگلستان است. او نویسنده داستان، منتقد، تحلیلگرو محقق مقاله‌های علمی پژوهشی و مترجم بیش از ۲۰۰ عنوان کتاب برای گروه سنی کودکان و نوجوانان است. 

این مترجم عضو هیئت علمی و مدرس دانشکده هنر دانشگاه تربیت مدرس است.

بتازگی چندین ترجمه از او در حوزه کودک و نوجوان با عنوان‌های «هفت برادر»، مجموعه «همیش» و «فرار پدربزرگ» توسط نشر کانون پرورش فکری و انتشارات «ذکر» منتشر شده و به بازار آمده است. به انگیزه انتشار این کتاب‌ها و بررسی وضعیت فعلی ترجمه‌های کودک و نوجوان با این مترجم به گفت‌وگو نشسته‌ایم، که می‌خوانید: 

■ چه شد که به ترجمه آثار کودک و نوجوان علاقه‌مند شدید؟

من ابتدا در نشریه کیهان بچه‌ها مطلب و داستان می‌نوشتم و نوشته هایم آن جا منتشر می‌شد. مدتی هم سردبیر مجله شاهد کودک و نوجوان بودم، همین فعالیت‌ها موجب شد به حوزه ادبیات کودکان و نوجوانان علاقه‌مند شوم. البته من بیشتر خودم را نویسنده کودک و نوجوان می‌دانم تا مترجم. مترجم برای ترجمه آثار ادبی ناچار است نویسنده هم باشد و به حوزه نویسندگی آشنایی و تسلط داشته باشد، اگر مترجم به علم نویسندگی آگاهی نداشته باشد، نمی‌تواند برگردان خوبی از اثرش ارائه دهد، مگر اینکه اثری علمی را برای ترجمه انتخاب کرده باشد. 

■ البته مترجم در هر حوزه‌ای که می‌خواهد ترجمه کند باید به همان حوزه تسلط داشته باشد، حتی کتاب‌های علمی و یا درسی. 
بله حتماً باید آشنا باشد. ولی مترجم در ترجمه حوزه‌های دیگر لازم نیست نویسنده باشد اما در حوزه ترجمه آثار ادبی باید با نویسندگی آشنا باشد وگرنه نمی‌تواند منظور نویسنده را به بیان شیرینی که خواننده ایرانی درک می‌کند، برگرداند. وقتی مترجم آثار ادبی ادبیات را نشناسد، اثر ادبی را بدون توجه به روح ادبیات به زبان ساده ترجمه می‌کند. این اثر خشک و بی‌روح است، بنابراین مترجم باید نویسنده باشد تا روح ادبیات را در اثری که ترجمه کرده بدمد.  

■ در ایران آثار ترجمه بیشتر مورد استقبال مخاطب قرار می‌گیرد، مثلاً کتاب «هفت برادر» با ترجمه شما به چاپ‌های چندم با شمارگان چند هزار رسیده است، اتفاقی که برای کتاب‌های دیگر کمتر رخ می‌دهد؛ چرا؟

در پر فروش شدن یک اثر ترجمه دلایل زیادی دست به دست هم می‌دهند. اولین دلیل، خلأ وجود آثار تألیفی توسط نویسندگان ایرانی است که این مسئله هم به دلیل ناآشنایی نویسندگان ایرانی با جریان‌های روز دنیاست. یکی از دلایلی که من به دنبال ترجمه رفتم همین بود که می‌خواستم نویسندگان را با تکنیک‌های ادبی نوین و جریان‌های روز دنیا آشنا کنم. فرهنگ ما غنی است اما از آن استفاده نمی‌کنیم، در حالی که نویسندگان خارجی با همه نداشته‌هایشان خوب می‌نویسند. آن‌ها خودشان فرهنگ‌شان را ساخته‌اند و بر اساس همین فرهنگ ساختگی با تمام توان می‌نویسند.

مسئله بعدی توجه نویسندگان خارجی به اشتراکات فرهنگی بین اقوام و ملل است. همین کتاب «هفت برادر» بر اساس اسطوره‌ای نوشته شده که نمونه آن در همه اقوام و ملل وجود دارد و خواندن داستان آن برای مردم و نوجوانان جهان بیگانه نیست و دلیل موفقیت کتاب اشاره غیر مستقیم به همین فرهنگ مشترک است، برگ برنده این نویسندگان این است که اشتراکات فرهنگ‌ها و ملل را خوب می‌شناسند.

غیر از این‌ها ناشر و توزیع کتاب هم مهم است. کانون پرورش فکری، ناشری دولتی است که به خاطر نمایندگی‌هایی که در همه شهرها دارد و قیمت‌های مناسبی که کتاب‌هایش را بر اساس آن عرضه می‌کند، کتاب هایش توسط مخاطبان دیده می‌شود، در حالی که ناشران دیگر کتاب‌ها را با قیمت‌های بالا منتشر می‌کنند و بسیاری هم قدرت خرید آن‌ها را ندارند. واقعاً برخی کمتر می‌توانند سراغ کتاب ۱۸ هزار تومانی بروند. اکنون برخی ترجمه‌های من با شمارگان ۶۰۰ عدد و قیمت‌های بالا منتشر می‌شود. واقعاً مخاطب با این تیراژ حتی کتاب را نمی‌بیند که بخرد. 

■ در خصوص توجه نویسنده‌های خارجی بر اشتراکات فرهنگی، مسائل انسانی و جهانی صحبت کردید؛ آیا نویسنده‌های ما هم به این اشتراکات توجه می‌کنند؟

نویسنده‌های ما جایزه‌های مهم جهانی مثل هانس کریستین اندرسن را از آن خود می‌کنند، پس ما نویسندگان خوبی داریم، با همه این‌ها باز هم ادبیات ما قابل قیاس با ادبیات جهان نیست و باید زمان بگذرد و تجارب نویسندگان ایران بیشتر شود. یکی از همین راه‌های کسب تجربه، آشنایی با ادبیات و جریان‌های روز دنیاست که ترجمه آثار مهم امکان این آشنایی را به نویسندگان می‌دهد. اما مسئله مهم حرفه‌ای‌ نویسی نویسندگان خارجی است. آن‌ها به نوشتن به عنوان حرفه نگاه می‌کنند و همین مسئله باعث می‌شود به نوشتن توجه خاصی داشته باشند، ضمن اینکه فقر و دارایی هیچ کدام مانع یا باعث نوشتن نمی‌شود. مهم «آنی» است که نویسنده باید داشته باشد و این «آن» هم به خود نویسنده مربوط نیست، شرایط لازم باید برای نوشتن فراهم باشد که حرفه‌ای نوشتن شکل بگیرد. در ایران کمتر پیش می‌آید نویسنده در اتاقی دربسته باشد و همه دغدغه‌اش نوشتن باشد. نویسندگان ایرانی دغدغه‌های زیادی دارند، در حالی که یک نویسنده برای ادامه حیات زندگی‌اش هر روز باید بنویسد. آیا این شرایط برای نویسندگان ایرانی فراهم است؟ 

■ شما بعضی آثار «رولد دال» را هم ترجمه کرده‌اید، البته مترجمان زیادی آثار این نویسنده را ترجمه کرده‌اند. با ترجمه‌های چندباره از یک اثر ادبی موافق هستید؟

بله من برای ترجمه آثار رولد دال، در زمان حیاتش از خود او اجازه گرفتم و تا زمان زنده بودنش چند اثرش را ترجمه کردم، درواقع من رولد دال و جریان ادبی و تکنیک‌های نویسندگی‌اش را به ایران معرفی کردم.

موافق ترجمه‌های چندباره از یک اثر هستم، چراکه هر مترجمی طعم، رایحه و قلمی دارد و اثری که چندبار ترجمه شود یعنی با چند قلم و نگاه ترجمه شده است. ضمن اینکه آثار بزرگ جهان هر ۲۰ سال باید دوباره ترجمه شود، چون ادبیات در حال زایش است. بنابراین آثار شکسپیر، چخوف و بسیاری از آثار دیگر باید دوباره ترجمه شود که در ایران همین مسئله هم انجام نمی‌شود. معمولاً مترجمان به دنبال این هستند که ببینند بازار به سمت کدام اثر است و همه به سمت ترجمه همان اثر می‌روند، ترجمه‌های متعدد و همزمان از آثار هری پاتر نمونه‌ای واضح برای این مسئله است.  

■ به هر حال شرایط دانش‌آموختگان رشته مترجمی زبان‌های مختلف سبب شده فضا برای طبع آزمایی بسیاری از این افراد فراهم شود.

بعضی از مترجمان به ترجمه به عنوان کار فنی نگاه می‌کنند، در حالی که اصلاً این طور نیست و هر دانش‌آموخته مترجمی لزوماً مترجم قابلی نیست. بعضی کلمات در هیچ فرهنگ لغتی وجود ندارد. ترجمه، هنری است که عرق‌ریزی روح می‌طلبد، البته اگر مترجم به دنبال ارائه ترجمه ماندگار باشد، وگرنه کارهای بازاری سختی چندانی ندارند. به هر حال ترجمه کار آسانی نیست، مترجم باید پس از آشنایی با زبان مبدأ، با جهان ذهنی نویسنده آشنا شود که این سخت‌ترین بخش کار است و بعد هم ارائه این اثر مطابق با فرهنگ ایرانی که مخاطب، هم داستان را بفهمد و هم از خواندن آن لذت ببرد.

 شما چگونه یک اثر را برای ترجمه انتخاب می‌کنید، چون در ایران متأسفانه انتخاب اثر بر عهده ناشر و یا نویسنده است و هیچ مرجعی برای معرفی آثار برتر وجود ندارد.

بهترین روش انتخاب، حضور مترجم در کشورهای مبدأ است؛ سفر یک هفته‌ای به کشورها، دیدن فضای ادبی، حضور در کتاب‌فروشی‌ها و قرار گرفتن در این فضا به انتخاب اثر کمک بسیاری می‌کند، اما در شرایط فعلی دلار و ارز، فضایی برای سفر مترجمان و انتخاب حرفه‌ای آن‌ها وجود ندارد و انتخاب کتاب به سختی انجام می‌شود. اثر معمولاً از طریق رابط در کشوری خاص و یا جست‌وجوهای شخصی انتخاب می‌شود، گاهی هم ناشر اثر را در اختیار مترجم قرار می‌دهد. 

■ این شرایط سبب نمی‌شود که نویسنده‌ها با جریان‌های روز دنیا ناآشنا باشند؟

جریان ادبی ایران به سرعت نور از جریان ادبی جهان عقب می‌افتد، چون مترجم اصلاً به کتاب و ادبیات آن‌ها دسترسی ندارد و انتخاب اثر بر اساس شانس است. هیچ قاعده، قانون و یا مرجعی هم وجود ندارد. من انگلیس درس خواندم و ترجمه آثار رولد دال، نتیجه حضور چند ساله من در آنجا بوده است، اگر حضور من در آنجا نبود، نمی‌توانستم کتاب ترجمه کنم و برای ترجمه با شرایط سخت‌تری روبه‌رو می‌شدم.  

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.