تحولات منطقه

کارگردان مستند "سپهر" گفت: بخش زیادی از حرف‌هایی که به دلیل کمبود وقت نتوانستیم در مستند بیان کنیم، در کتاب تاریخ شفاهی ابوالفضل سپهر بیان کرده‌ایم و این کتاب هم ان‌شاءالله تا چند ماه دیگر منتشر می‌شود.

در جست‌وجوی "ابوالفضل سپهر"  در قطعه شهدای گمنام
زمان مطالعه: ۸ دقیقه

به گزارش گروه فرهنگی قدس‌آنلاین، یکشنبه 9 دی ماه، همزمان با افتتاحیه جشنواره عمار در مشهد، در سینما هویزه، مستند «سپهر» رونمایی و اکران شد. این مستند روایتگر زندگی زنده یاد ابوالفضل سپهر شاعر معاصر است که در پی یک ماجرا در قطعه مخصوص شهدای گمنام دفن شد. ساخت مستند ۴۱ دقیقه‌ای «سپهر» یک سال به طول انجامید. 

ابوالفضل سپهر نامی آشنا در ادبیات دفاع مقدس و از آن آشناتر در بین رزمندگان و جانبازان و خانواده شهداست. زبان شعری خاص او در کنار عاطفه سرشاری که در موضوعات مربوط به شهدا داشت، وقتی در کنار اخلاص او قرار می‌گرفت از سپهر و شعرش شخصیتی ممتاز می‌ساخت. «اتل متل»های او در برهه‌هایی ورد زبان فرزندان و خانواده شهدا و جانبازان بود و با اینکه خود او علاقه‌ای به آثارش نداشت به اصرار خانواده‌های شهدا اشعارش را در سال 77 در «دفتر آبی» چاپ کرد. به گفته منتقدان و کارشناسان شاید شعرهای سپهر در مقایسه با شعر دیگر شاعران معاصر از شاعرانگی زیاد یا ابزارهای شعری چندانی بهره مند نباشد و دیگران از سپهر بسیار شاعرتر و در ادبیات چیره دست‌تر باشند، اما آنچه که او را بین مردم محبوب کرد، صمیمیت فوق‌العاده شعرهایش است. مجموعه کامل شعرهای او با عنوان «دفتر سرخ» ابتدا توسط نشر آرام دل و پس از مدتی توسط انتشارات یازهرا منتشر شد. حسین نژادموسی پس از سال‌هایی که یاد و نام ابوالفضل سپهر کمی کمرنگ شده بود و در اولین تجربه مستندسازی‌اش به سراغ او رفته و در قاب دوربینش روایتگر زندگی مرحوم سپهر شده است. با این مستندساز جوان درباره مستند «سپهر» و چگونگی ساخت آن به صحبت نشستیم که در ادامه می‌خوانید.

■ آقای نژادموسی، از چه زمانی علاقه‌مند به حوزه مستندسازی شدید؟

بنده حسین نژادموسی و متولد مرداد 1376 هستم و مستند «سپهر» اولین کار جدی من در مستند است. اگر بخواهم درباره ورودم به حوزه مستند صحبت کنم، باید در ابتدا یکی دو خاطره را عرض کنم. سال 1393 باید کنکور می‌دادم. فروردین همان سال یکی از دوستانم گفت برای ادای نذری که قبلاً نیت کرده بودم باید به قطعه 44 بهشت زهرای تهران بروم. انگیزه خاصی هم نداشتم، اما من هم با او همراه شدم و صرفاً هم برای سیاحت و زیارت رفتم. وقتی به قطعه 44 رفتیم، دوستم سر یکی از مزارها ایستاد که به نظر شهید نشده بود و ظاهراً یک شخص عادی بود. از او پرسیدم این که شهید نشده چرا اینجا دفن شده؟ که توضیحاتی درباره ابوالفضل سپهر داد و گفت این نذری که من برای ادا کردنش به بهشت زهرا (س) آمدم را همین آقای ابوالفضل سپهر به من یاد داده است. از داستان و چند و چون این نذر پرسیدم و گفت ابوالفضل سپهر به هرکس که کارش گیر می‌کرده و مشکلی برایش ایجاد می‌شده، می‌گفته بروید قطعه 44 بهشت زهرا که شهدای گمنام آنجا دفن هستند و قبر 4 تا شهید گمنام را بشویید. انشاالله حاجت‌تان برآورده می‌شود. رفیقم گفت من این نذر را از ابوالفضل سپهر یاد گرفته‌ام. اینجا بود که قصه برای من خیلی جذاب شد. قبل از آن هم من آشنایی چندانی با نذر و این صحبت‌ها نداشتم، اما مسئله برای من جالب شد و خودم هم نذر کردم. گفتم اگردر دانشگاه دولتی قبول شدم همین کار را می‌کنم. یعنی می‌آیم تهران و در قطعه 44 شهدای گمنام قبر 40 شهید را می‌شویم و غبارروبی می‌کنم. رشته من فنی بود و می‌خواستم روزانه دانشگاه شهید منتظری قبول شوم. دانشگاه منتظری هم یکی از بهترین دانشگاه‌های فنی کشور است. کنکور دادم و قبول شدم! آمدم نذرم را ادا کردم.دو سال بعد از نذر اول می‌خواستم دوباره برای کارشناسی کنکور بدهم و یاد شهدای گمنام افتادم. این بار برعکس نذر کردم. یعنی آمدم قطعه 44 بهشت زهرا و 40 قبر شهید گمنام را شستم و غبارروبی کردم. گفتم این بار شهدا را در عمل انجام شده قرار بدهم! برای همین این بار قبل از اینکه قبول شوم نذرم را انجام کردم.

این بار هم نذرم این بود که برای کارشناسی هم در روزانه منتظری قبول بشوم؛ اما این بار با دفعه اول یک فرقی داشتم؛ آن هم اینکه دفعه دوم که برای انجام نذرم به تهران رفتم، مقداری با مستندسازی آشنا شده بودم. به ذهنم رسید ببینم برای ابوالفضل سپهر کار مستند ساخته شده یا نه؟ دیدم نه، کاری که در شأن او باشد و خوب باشد ساخته نشده است. از زمستان همان سال 95 کار را شروع کردم و مراحل طی شد.

■ پس قبل از این در حوزه مستند یا فیلم کاری انجام نداده بودید؟

من از بچگی به مقوله سینما خیلی علاقه داشتم. از فیلم دیدن‌های زیاد و افراطی گرفته تا یکسری تجربه هایی که در دوران راهنمایی و هنرستان داشتم و فیلم کوتاه می‌ساختم. منتهی در هیچ کدام از آن‌ها نگاه جشنواره‌ای نداشتم و بیشتر دلی بود. البته همین الآن هم دلی است! به این خاطر که زبان انگلیسی‌ام از بچگی خوب بود، برای داستان‌ها و درس‌های کلاس انگلیسی‌مان فیلم کوتاه می‌ساختم؛ با همان زبان انگلیسی. داستان هایی که در کتاب‌های درسی بود را با دوربین دیجیتال خانگی به صورت فیلم‌های 4-5 دقیقه‌ای می‌ساختم و کارکردش هم گزارش کار دادن به دبیر انگلیسی بود. 

تا سال 95 که در فرهنگسرای انتظار دوره هایی برای گروه سرود و تئاتر و مستندسازی برگزار می‌شد. من مسئول گروه سرود مسجدمان بودم و به همین واسطه با آنجا در رفت و آمد بودم. از آنجا من جدی‌تر شدم. هم کلاس تئاتر شرکت کردم و در مسجدمان گروه تئاتر تشکیل دادیم و هم در کلاس مستندسازی شرکت کردم. مثلاً همان سال که در کلاس‌های تئاتر فرهنگسرای انتظار شرکت کردم، نمایشی به اسم شب‌های پیشاور آماده کردیم که قصه‌اش درباره مناظره یکی از علمای شیعه با عالمان اهل سنت در شهر پیشاور است.

■ روند تحقیقی درباره مرحوم سپهر چگونه انجام شد؟

تحقیقات با هزینه شخصی خود من انجام شد. مستند سپهر آن موقع هنوز تهیه کننده نداشت و کسی اعتماد نکرده بود. البته من هم به طور جدی با کسی صحبت نکرده بودم. صرفاً یکی دوبار با آقای خالقی لابه لای جلسات صحبت‌هایی کرده بودیم که ایشان هم گفته بود خوب است و برای ادامه دادن تشویق کرده بودند.

برای انجام تحقیقات دو بار به تهران رفتم و خانواده آقای سپهر را پیدا کردم. پدرشان که فوت کرده بودند و فقط با مادرشان صحبت کردم. از دوستان و نزدیکانشان هم با حاج سعید قاسمی، مسعود ده نمکی، سهیل کریمی،گلعلی بابایی، حاج رحیم چهره‌خند و محمدحسین جعفریان مصاحبه کردم. با این عزیزانی که اسم بردم فقط یک بار دیدار کردم و همانجا مصاحبه را انجام دادیم. این عزیزان فقط یکبار وقت می‌دادند و همین کار را سخت می‌کرد. چون نمی‌توانستم یکبار برای تحقیقات و بار دوم برای انجام مصاحبه از آن‌ها وقت بگیرم. پس برای نوشتن فیلمنامه، ذهنیتی از حرف‌هایی که آن‌ها می‌خواستند بزنند نداشتم و همین سختی ماجرا بود. بعد از اینکه از تهران برگشتم و تحقیقات کامل شد، آقای محمدمهدی خالقی تهیه‌کنندگی کار را قبول کردند. همین‌جا باید بگویم ورود من به حوزه مستندسازی و ساخته شدن این مستند درباره مرحوم سپهر، مدیون آقای خالقی است که به منِ جوانِ تازه‌واردِ کارنابلدِ آماتور اعتماد کردند و طبق توافقی که کردیم، تهیه‌کنندگی کار را قبول کردند و هزینه‌های آن را متقبل شدند تا بتوانیم ادامه کار را انجام بدهیم.

درباره سایر همکارانم در مستند سپهر باید بگویم همینطور که خودم تازه‌کار بودم سایر همکاران را هم از دوستانی انتخاب کردم که مثل خودم تازه وارد حرفه مستندسازی شده باشند. تصویربردار آقای ایمان مداح، مدیر تولید آقای امید جلالی و صدابردار مستند آقای حسین شرقی بودند که همه اولین کار حرفه‌ای شان را انجام می‌دادند.

■ مرحوم ابوالفضل سپهر را از چه ابعادی در این مستند بررسی کردید و به نظرتان کدام وجوه از شخصیت ایشان برای مخاطب جذاب خواهد بود؟

به این سؤال دو مدل می‌شود جواب داد. جواب عمومی آن این است که ما سعی کردیم آقای سپهر را همانطور که هست و بود، روایت کنیم. امکانات لازم برای اینکه یک کار خاص پیرامون ابوالفضل انجام بدهیم و تکنیک هایی خاص به کار ببریم، نداشتیم. پس مجبور بودم یک روایت خطی و ساده و یک راست از ابوالفضل سپهر، از زمانی که به دنیا می‌آید تا زمانی که فوت می‌شود، به مخاطب ارائه بدهم. جدا از این که توانایی این را نداشتم کاری جز این که هست انجام دهم، به نظرم می‌رسد اگر توانایی آن را داشتم، باز به همین شیوه انجام می‌دادم. چون این طوری مخاطب برداشت خودش را از شخصیت سپهر خواهد داشت. 

در این مستند شما ابعاد مثبت و منفی مرحوم سپهر را می‌بینید. یک روایت روراست است. همه چیز درباره سپهر را گفته‌ایم و آنچه دوستان و نزدیکانش گفته‌اند را بدون ذره‌ای سانسور بیان کرده‌ایم. این از نوع روایت. اما درباره جذابیتی که سعی کردیم برای مخاطب ایجاد کنیم اینگونه است که تمرکز را روی این گذاشتیم که چطور کسی که شهید نشده، جنگ نرفته و جانباز نشده، چطور در قطعه شهدای گمنام دفن شده است؟ این سؤال را در ابتدای مستند ایجاد می‌کنیم تا مخاطب بنشیند و منتظر جواب سؤالش بماند. در این بین ابوالفضل سپهر را هم روایت می‌کنیم و مخاطب با او آشنا می‌شود.

این خودش اولین مسئله جذاب در این مستند است و الی ماشاالله جذابیت‌های دیگر شخصیت مرحوم سپهر که ابعاد خیلی گوناگون و متفاوتی دارد و ما تا جایی که در این 41 دقیقه وقت داشتیم، سعی کردیم آن‌ها را بیان کنیم.

یک نکته هم این است؛ بخش زیادی از این حرف هایی که درباره سپهر به دلیل کمبود وقت نتوانستیم در مستند بیان کنیم، در کتاب تاریخ شفاهی ابوالفضل سپهر بیان کرده‌ایم و این کتاب هم ان‌شاءالله تا چند ماه دیگر منتشر می‌شود. در آن کتاب خیلی بیشتر و مفصل‌تر درباره زندگی و خاطرات ابوالفضل سپهر پرداختیم و مخاطبان می‌توانند شناخت بهتری از سپهر پیدا کنند.

■ سعی کردید روی چه ابعادی از سپهر زوم کنید؟

سپهر در ابتدا ارتباط چندانی با جنگ نداشته است. به صورت ناگهانی توسط یکی از دوستانش وارد جلسات شب خاطره و محفل رزمندگان می‌شود و پس از آن علاقه شدید پیدا می‌کند به کسانی که از جنگ یادگار مانده‌اند؛ مثل فرزندان شهدا و خانواده شهدا و جانبازان و خانواده جانبازان و غیره. نود درصد اشعار سپهر هم درباره بازماندگان دفاع مقدس هست. 

علاقه عجیب و غریبی به بچه‌های جنگ و بعد شهدای گمنام دارد که همین خاطرات عجیبی را برجای گذاشته است. مثلاً مرحوم ابوالفضل سپهر با بعضی دوستانش و یا تنهایی، هرهفته پنجشنبه ‌شب‌ها به قطعه 44 می‌رفتند و تا صبح زیارت عاشورا می‌خواندند و شعر می‌گفته و... حتی همان جا چیزی درست می‌کردند و می‌خوردند. وقتی که فوت می‌کند همان جایی که هرهفته و در طی سال‌ها می‌نشسته، قبری پیدا می‌شود و دفن می‌شود.

و مجموع خاطرات و سبک زندگی و شعر او باعث می‌شود که من به عنوان یک مستندساز ابوالفضل سپهر را به عنوان یک سوژه مناسب برای روایت انتخاب کنم و آن را به مخاطب عرضه کنم.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.