به گزارش گروه فرهنگی قدسآنلاین، «چغک» همان گنجشک مشهدی هاست و این لهجه تقریباً جزو نمادهای پرکاربرد و شناخته شده محسوب میشود. از ظرفیت لهجهها و جهان وسیع و پیچیده آنها که بگذریم، این واژهگان محلی بهترین کلمات برای توصیف اشخاص و حالات مختلف انسانی است و جای بررسی علمی آن در مراکز پژوهشی و دانشگاهی بسیار خالی است. البته کتاب پیش رو باوجود نام محلی آن متأسفانه ارتباطی به لهجه مشهدی ندارد و صرفاً برشی از تاریخ این شهر مهم در
شکل گیری انقلاب اسلامی است، اما همین نام جذاب و شخصیت نوجوان داستان و بخصوص بازنمایی دو روز خونین مشهد، باعث شد این شماره را به این کتاب نوجوانانه اختصاص بدهیم. علاوه بر این، این کتاب به گفته نویسنده، اولین رمان تصویری در بازار نشر ایران است و سابق بر این تنها سه کتاب با این سبک در دنیا منتشر شده است.
■ ایده نگارش این کتاب از کجا شروع شد؟
وقتی ما به محصولاتی که در بازار کتاب بود نگاه کردیم، متوجه شدیم که اگر نوجوانی بخواهد ولی فقیه زمان خود را بهتر و بیشتر بشناسد، کتابی وجود ندارد و این کمبودی جدی بود. این کمبود مقدمهای شد که ما در حوزه کودک و نوجوان ورود پیدا کنیم و محصولاتی تولید کنیم که این محصولات خلأ موجود را برطرف کند. از طرفی اوایل انقلاب در مشهد اتفاق مهمی افتاده بود به نام کشتار نهم و دهم دی ماه که با توجه به وسعتش، کم از میدان ژاله تهران نداشت.
ما دیدیم که این واقعه اتفاقاً آنچنان در رسانهها مطرح نشده و خیلیها نمیدانند که سال 58 آن دو روز در مشهد چه اتفاقات وحشتناکی افتاده است.
خلاصه ما با راوی قرار دادن نوجوانی ملقب به چغک، قصه آن دو روز را از زبان این نوجوان روایت کردیم. در این کتاب مخاطب علاوه بر اینکه با اتفاقات انقلاب مشهد آشنا میشود و به چهره واقعی حکومت طاغوت پی میبرد، نقش مقام معظم رهبری در مبارزات قبل از انقلاب را هم میشناسد و با شخصیت و خانواده ایشان آشنا میشود. درواقع یکی از اهداف ما پاسخ به سؤال قشر نوجوان امروز بود که اساساً ما برای چه انقلاب کردیم؟
■ چه شد که به نام «چغک» رسیدید؟
در خاطرات رهبری قبل از انقلاب خاطرهای هست به این مضمون که ایشان میفرمایند: در هنگامه انقلاب نوجوانی کناردست ما بود که خیلی زبر و زرنگ بود و کارهای انقلابی بزرگی انجام میداد که خیلی از انقلابیون بزرگ مشهد هم جرئت انجام آن را نداشتند. من به این نوجوان چغک میگفتم (به معنای گنجشک) و این نقطه آغاز کار ما بود که این نوجوان را پیدا کردیم و سراغش رفتیم.
این نوجوان چه کسی است؟ در حال حاضر مسئولیت دارد؟
آقای محمدمهدی فقیهی، که در آخر کتاب هم مشخصات ایشان را گفتهایم. نه، به آن صورت مسئولیت ندارند. بیشتر کارهای تحقیقی انجام میدهند و استاد حوزه و دانشگاه هستند.
■ کل کتاب تنها روایت آن دو روز است؟
بله. اما کتاب با گریزهایی که توسط شخصیتها دارد به ماجراهایی مانند تحصن کارکنان بیمارستان امام رضا(ع)، تیراندازی به حرم مطهر، داستان تغییر نام ورزشگاه تختی و به طور کل وقایعی که در مشهد آن ایام رخ داده، میپردازد.
همچنین در این کتاب از نقش بزرگانی مانند حاج آقا غلیان، آیتالله واعظ طبسی، شهید هاشمینژاد و... گفته میشود و همه اینها بخشی از تاریخ انقلاب در مشهد است.
■ مخاطب شما نوجوان است، بنابراین زبان کار هم باید نوجوانانه باشد. درباره چگونگی رسیدن به این زبان کمی توضیح دهید.
کار کردن برای سنین مختلف مختصات خودش را دارد. به عنوان مثال شما باید با تحقیق و پرسوجو دایره لغات نوجوانان امروز را بشناسید. ما هم پیش از اینکه کار را منتشر کنیم، کتاب را به 20 نوجوان از شهرهای مختلف و با فرهنگهای متنوع دادیم تا بخوانند و احیاناً اگر در قسمتی از کتاب واژه نامأنوسی وجود دارد و یا آنها بخشهایی از کتاب را نمیفهمند، مشکل آن قسمت را برطرف کنیم. خوشبختانه با تحقیقاتی که در دوران پیشتولید کار انجام داده بودیم پس از چاپ کتاب بازخوردهای مثبتی گرفتیم، به نحوی که در ایام نمایشگاه هر نوجوانی که کار را خوانده بود، به ما میگفت که این اولین کاری است که توانستم آن را تا آخر بخوانم و بفهمم، درحالی که حجم کتاب 300 صفحه است و خواندن آن کمی دشوار به نظر میرسد.
■ همین حجم بالای کتاب در وهله اول برای نوجوان و حتی جوان ترسآور نیست؟
وقتی مخاطب کتاب را باز میکند و ورق میزند، با تصاویری روبهرو میشود که نیمی از کتاب را تشکیل میدهند. یعنی ما علاوه بر زبان ساده و روان، سعی کردیم با استفاده از تصاویر زیاد رخوت و یکدستی کتاب را از بین ببریم.
بیش از 100 فریم عکس در کتاب استفاده شده است و وقتی نوجوان قسمتی از داستان را میخواند تصاویر آن بخش، چهار پنج صفحه پشت سر هم میآیند و پس از پایان تصاویر دوباره روایت از آخرین عکس از سر گرفته میشود.
■ یعنی قرار است خود تصاویر بخشی از روایت داستان را بر عهده بگیرند؟
بله، این تصاویر مانند کتابهای دیگر صرفاً توصیف جزئیات یک متن نیست، بلکه ادامه متن و در بطن اصلی روایت خود داستان است.
■ داستان شما در هر صورت یک داستان تاریخی است. اگر تاریخ صرف بگوییم روایت داستان خشک میشود و اگر به بال داستانی کار بیشتر بپردازیم از تاریخ فاصله گرفتهایم؛ این دوگانگی ظاهری را چطور برطرف کردید که روایت شما جذاب و مستند باشد؟
ماهیت این دو روزی که در کتاب روایت میشود و خود راوی اول شخص آن به خودی خود آنقدر جذابیت دارند که مخاطب را به دنبال خود بکشند. شما حساب کنید یک نوجوان با جثه کوچک و لاغرش وارد یک جنگ داخل شهری میشود که پر از استرس و تعقیب و گریز است. تانکها میآیند و از روی مردم رد میشوند و نوجوان داستان را تعقیب میکنند و نوجوان در این میان در وسط این جریانات قرار دارد. البته پرداخت هنر و داستانی قطعاً وجود دارد و اساساً نمیشود بدون پرداخت هنری کار کرد، اما اصل ماجراها آنقدر جذابیت دارند که به نظرم مخاطب آن را دنبال کند.
آغاز داستان هم که مهم است این گونه شروع میشود که این نوجوان از خواب بلند میشود و رادیو را روشن میکند و با شنیدن یک قرار تجمع به خیابان میآید و از آن به بعد حوادث پشت سر هم میآیند.
در واقع ماجراجویی نوجوانانهای در کار است که به نظرم مخاطب خاص خودش را پیدا میکند.
■ در این رمان چقدر از اصطلاحات مشهدی استفاده شده است؟
زیاد نیست. در مجموع در کل کار شاید 10 اصطلاح هم به کار نرفته باشد. البته ما نمیخواستیم این کتاب مختص مخاطبان مشهدی باشد. اما همین انتخاب اسم کتاب نشان میدهد برای ما زبان این نوجوان آنقدر مهم بوده است که اسم کتاب را یک اصطلاح مشهدی بگذاریم.
■ چقدر در سایر وقایع تاریخی انقلاب ظرفیت داستانی میبینید؟
به نظر من تک تک وقایع انقلابی در مشهد یا غیر آن را میشود به زیبایی بازآفرینی کرد. بهتر است بگویم چاره دیگری نداریم. اخیراً مقام معظم رهبری در جلسهای که با داستاننویسان داشتند، فرمودند: ما تاریخ انقلاب را باید با استفاده از رمان روایت کنیم. یعنی شما هرچقدر هم که کتاب تاریخی بنویسی و این داستانها در قالب کتابهای تاریخ روایت بشود، نسل بعدی سراغ این تاریخ نخواهد رفت. این تاریخ باید وارد رمان شود و آن وقت نوجوانان به بهترین نحو ممکن با آن آشنا میشوند. اما در همین مشهد ماجراهایی مثل حمله به بیمارستان امام رضا(ع) و تحصن کارکنان، تغییر نام ورزشگاه تختی، شب عاشورای 57 در حرم مطهر که مقام معظم رهبری به مسجد گوهرشاد میروند و بدون هماهنگی با رژیم به اسم امام خطبه میخوانند و این خطبه در تمام صحنها پخش میشود و... همه اینها ظرفیتهای کم نظیری برای روایت هنری در آثار ادبی است.
انتهای پیام/
نظر شما