به گزارش گروه سیاسی قدس آنلاین، طی یکسال گذشته سیرحوادث درکشور ما به گونه ای پیش رفته که درمقاطع مختلف با بحران های خاصی روبه رو شده ایم و مدتی کشور را درگیر خود کرده است که تقریبا منشا تمام آنها نیز موضوعات اقتصادی بوده است. افزایش قمیت دلار، کاهش ذخیره ارزی، گرانی کالاهای اساسی مانند گوشت و لبنیات و ... تفاوت قمیت خودرو در بازار و کارخانه و امثال این مشکلات، موضوعاتی بوده که التهاب جامعه را افزایش داده است. در نگاه اول شاید بروز این مشکلات ناشی از یک اتفاق تصور شود به این معنی که همه چیز به صورت عادی در حال حرکت بود که در یک اتفاق پیش بینی نشده ناگهان جامعه با مشکل ارز مواجه شد و در نتیجه کالاهای اصلی دچار شوک غیرمنتظره شدند.
اما واقعیت آن است که نمی توان این مشکلات را ناشی از اتفاق دانست چرا که تقریبا اکثر آنها قابل پیش بینی و پیشگیری بوده اند. دولت باید به محض روی کار آمدن ترامپ می دانست که شرایط تغییر خواهد کرد و حتما این پیرمرد 70 ساله راه جدیدی را در مقابله با ایران آغاز خواهد کرد. او کسی است که از پیمان مهم پاریس خارج شده و ورود شهروندان شش کشور با جمعیت مسلمان را به آمریکا ممنوع کرد. او با روی کار آوردن افرادی مانند جان بولتون تندرو یا اخراج جیمز کومی رئیس افبیآی نشان داد که فردی تندرو و غیرقابل اعتماد است . از سوی دیگر اتحادیه اروپا هم با عکسالعمل ضعیف در برابر خروج آمریکا از توافق پاریس ثابت کرد که تحت قیمومیت ایالات متحده است و نمیتواند تصمیم مستقلی از واشنگتن بگیرد.
عجیب آن است که دولت دوازدهم با آن همه مشاور و افراد درس خوانده در اروپا و آمریکا نتوانست این وضعیت را به خوبی تحلیل کرده و شرایط پیش رو را پیش بینی کند. قوه مجریه باید بداند که نقش مسئول پرداخت و دریافت عوارض را برعهده ندارد و اساساً به این علت به وجود آمده است که بتواند با قدرت تحلیل درست ضمن پیش بینی آینده، شرایط کنونی را مدیریت کرده و برای بدترین وضعیت آماده باشد.
کاهش فروش نفت یا کاهش مبادلات مالی یا حتی هجوم مردم به برخی بانکها، موضوعی نبود که قابل پیش بینی نباشد و پیش از آن هم بارها اقتصاددانان مختلف نسبت به آن تذکر داده بودند اما خواب برجام و تصور حل مسایل با مذاکره و لبخند آنقدر سنگین بود که عملاً هرکس درصدد برهم زدن این خواب برمیآمد به نفهمی متهم میشد.
دولت باید قدرت پش بینی و اتخاذ تصمیم داشته باشد. 75 درصد منابع مالی بودجه در اختیار شرکت های دولتی است. بازار طلا و ارز و صادرات و واردات در کنترل دولت است. فروش نفت کاملاً در اختیار دولت است و عملاً تمام اختیارات اصلی حوزههای امنیتی و نظامی نیز با دولت است. چنین سازوکاری نمی تواند برای یکسال آینده خود وضعیتهای مختلف را پیشبینی نکند و ناگهان بگوید غافلگیر شدیم یا تقصیر فلان شخص و فلان گروه بود.
امروز دولت باید بداند بعد از آن که معافیت فروش نفت به چند کشور باقی مانده در اردیبهشت ماه تمام شد چه تصمیمی خواهد گرفت؟ دولت باید بداند اگر بحران بانکی جدیدی بوجود آمد و با یک شایعه مردم به سمت بانک ها هجوم آوردند چه تدبیری خواهد اندیشید؟ دولت حتی باید برای روزهای سخت بحران آب در چندسال آینده هم برنامه داشته باشد. باید بداند وضعیت پرداخت حقوق بازنشستگان در شرایط کاهش درآمد شرکتها و کاهش فروش نفت چگونه خواهد بود. آیا قرار است با بحران دیرپرداخت شدن حقوق بازنشستهها مواجه شویم؟
به نظر میرسد وضعیت ما با اروپا و آمریکا کاملاً روشن است و روزهای قدم زدن در کنار رودخانه و خندیدن با جانکری گذشته است. گویا درسهای آقای ظریف در آمریکا هم به درد آنها نخورده و امروز با آمریکایی مواجه هستیم که به شدت می کوشد با فشار اقتصادی آستانه تحریک مردم را پایین بیاورد.
دولت محترم باید بداند روزهای سختی را پیش رو دارد و اگر میخواهد تصمیمی بگیرد از همین الان باید اقدام کند و مانع خروج ارز بی مورد از کشور شده و متوجه میزان درآمد و خرج خود باشد و حداقل تا دوسال آینده بتواند خود را از بحرانهای قابل پیش بینی مانند آنچه در بالا ذکر شد عبور دهد. در این خصوص باید از مردم هم کمک بگیرد . باید روراست باشد و حتی اگر قرار است رای خود را فدای کشور کند، حتماً این کار را بکند و نام خود را درتاریخ این کشور به عنوان دولتی که کشور را فدای رای انتخاباتی خود نکرد ثبت کند.
انتهای پیام/
نظر شما