به گزارش قدس آنلاین، ای پادشه خوبان، این روزها دادی از غم تنهایی و رنجوری نیست، دنیا در صلح است،کهولت و کسالت مان رفته و تا چشم کار می کند، رأفت است و رأفت یا معین الضعفا!
عصا و ویلچر و موی سپیدمان را نظاره نفرمایید. ما پیمانه پیمانه ی عمر را مریدتان بوده ایم؛ اگرچه عافیت چندانی در بساط نداشته و جیب هایمان مالک سکه های درشت نبوده آقاجان، اما عاشق سینه چاک شمائیم...
کهنسالی و فرتوتی مان را نبینید مولاجان؛ ما سرزنده ترین کلمات را برای این دیدار کنار گذاشته ایم. برای چشم در ضریح نور دوختن. برای آرام و قراری که جز خراسان لنگه ندارد.
ای بهشت پررحمت و برکت! شکر که فصل زیارت ماست؛ شکر که دست هایمان به پنجره فولاد گره خورد و تسلای دل یافتیم.
ما سال هاست دلآرامیم با نام تان و پای گنبد و گلدسته ی عشق، سر از پا نمی شناسیم و جز اشکِ ارادت نمی دانیم. جز عرض سلامی که برازنده ی حاذق ترین طبیب عالم است.
چقدر این روزها یک دل سیر دخیل بسته ایم و سامان گرفته ایم یا علی بن موسی الرضا؛ چقدر بسم رب العشاق، جوان و قبراق مان کرده است... و خالی شده ایم از حرف.
ای هشتمین منزلگه امید! این نگاه و سلام و ادب شکسته را از ما بپذیر؛ این بی تابی و شیدایی چشم ها را.
انتهای پیام /
نظر شما