به گزارش قدس آنلاین، هنوز به اهواز نرسیده ایم که خبرمی رسد سیل از پل دختر گذشته وبه سمت خوزستان می آید هیچ کس باور این لحظه ها را ندارد، میدان اصلی ورود به منطقه که می رسیم موج جمعیت شوک بزرگ اولیه است، دورتادور منازل را خاک ریزی کرده اند، خاکریزهایی که مرا به یاد جنگ می اندازد، صدای آن آژیر خطر ممتد بعد از سالها به ذهنم می نشیند.
میان آشفتگی شهر فقط فرصت می کنم برخی از وسایلم را ازخانه ای که در معرض سیل، بعد از خشکسالی چندین ساله است درآورم.
پای تلویزیون نشسته ام شاید خبری از اوضاع خانه ها ببینم مجری برنامه، فرماندار را مستقیم پای خط آورده، جمال عالمی نیسی معتققد است سیل هیچ تهدیدی برای اهواز نیست و مردم نباید به شایعات توجه و نگران شوند، چند ساعت بعد اما روابط عمومی مدیریت بحران خبر از تخلیه ۵ منطقه اهواز را برایم میفرستد تا منتشر کنم، منطقه کیانشهر نیز در وضعیت اضطراری است.
نیمه شب صدای زنگ تلفن سراسیمه ام می کند، بالاخره خانه هایمان زیر آب رفت؟
سیل بند، نماد مقاومت امروز خوزستان
آنچه زیر آب رفته روستای جنگیه و کوت سید صالح است، حس مبهم و درهم اینروزها بیشتر از اتفاقات افتاده همه را کلافه کرده، مردان روستاها پا برهنه کیسه های شن روی دوش حمل می کنند و کودکان در حال پر کردن گونی ها هستند، تصویری آشنا که چند فریم از دوربین یک عکاس خوزستانی از روزهای سیل است، سیل بندها یکی یکی ساخته می شوند تا خوزستان باز هم مقاومت کند.
صبح روز بعد جاده ها پر از آبند و حرکت خودروها کند و خطرناک شده، آب آنقدر زیاد است که خیلی ها کنار آن به نیت کارون سلفی بگیرند و حتی عده ای صلیه بر آب بیاندازند برای ماهیگیری، شاید شایعه مشاهده دلفین در کارون آنها را دلخوش به گرفتن ماهی کرده است.
ماهی برای سیل زدگان
یکی از کسانی که کنار آب ماهی کوچکی گرفته به دوستش می گوید: کارون تا هرجا که پیشروی کند مرز قدیمش بوده و حق دارد، مرا که دوربین به دست می بیند محکمتر صلیه را روی دوش می اندازد، وقتی تورش در آب پخش میشود با کنایه از من می پرسد سیل زده ها ماهی نمی خورند؟ دوستش با لبخند می گوید: به دل نگیرید، از بی اهمیتی عده ای از مسوولان استانی دلخور است.
نقش سیل بر دیوارهای شهر
ورودی جنگیه بسته شده و مردم سیل زده در محاصره قرار گرفته اند که خبر به زیر آب رفتن «عین دو» هم می رسد، تصاویر مردمی که باروبنه خود را دریک قایق گذاشته اند تا از اندک داشته هایشان محافظت کنند، مادری که تا گلو در آب کودکش را روی سر گذاشته برای عبور از بحران یا آدمهایی که حسرت از دست رفتن در چشمهایشان هویداست از تلخی های سیل است.
برسرکوبیدن زنی که به خانه ویران خود بازگشته یادم می اندازد هنوز خبری از خانه ام ندارم، میان آب و گل می دود و ضجه می زند، انگار دیدن هر قسمت از ویرانه اش برای او حکم مرگ عزیزی را دارد، همه کنارش ایستاده اند اما کسی جلودارش نیست، کمی بعد جمعیتی کنار خانه های سیل زده «روستای سید صالح» که سیل جز آب، گل و لای را به دیوارهای زندگی شان پاشیده نشسته و زانوی غم بغل کرده اند.
کنار یکی از زنها می روم، بغضم پنهان نیست و او با اشک می گوید: «تصور نمی کردم سیل خانه و زندگی مان را خراب کند، وقتی تصویر مردم خرم آباد را می دیدم دلم داد خدا می رفت، بدبخت شدیم چیزی برایمان نمانده از زمین کشاورزی تا دامهایمان نابود شدند، جوانی مان که درگیر جنگ بودیم تا آمدیم نفس بکشیم سیل آمد، تا سروسامان بگیریم وقت مرگمان است»
تخلیه کنید
از او می پرسم چراخانه ها را زود تخلیه نکرده اید؟ یکی از مردها که روی دیوار خانه ای ایستاده جوابم را می دهد، «کجا بریم، خانه های کوچک امروزی مگه جای وسایل دیگران میشه، بار اضافه باشیم رو دوش مردم، مسئولان استانی فقط دستور تخلیه می دن، اگه قبلش فکر محل اسکان می کردند مردمم می رفتن.» خبرها آنقدر ضدو نقیضند که یکی از ساکنان "عین دو" خدا را شاهد می گیرد برای باور اینکه مردم منطقه اوضاع خوبی ندارند.
مسئله آبگیری تالاب است
وزیرنفت بعد از چندوقت و با انتشار خبری که از جلوگیری ورود آب به هورالعظیم برای حفظ تاسیسات نفتی شده به اهواز می آید؛ ورود خبرنگاران به جلسات اش ممنوع است تا بیژن زنگنه در صدا و سیمای مرکز خوزستان مدعی شود؛ رهاسازی آب به هورالعظیم انجام شده و جلوگیری از آن کذب محض است، استاندار خوزستان نیز از پر شدن ۹۰ درصدی تالاب خبر می دهد، همین حرفها و تصویر هوایی از هور عده ای را دوربین به دست به آنجا کشاند اما مردم عادی هنوز از صحت ماجرا بی خبرند.
سبک متفاوت زندگی
اردوگاههای اسکان سیل زدگان برپا شده و بسیاری از مردم را به تجربه زندگی در چادر، واگن های قطارو مدارس آشنا کرده، اگرچه کمک های هلال احمر، ارتش، سپاه دیر یا زود می رسند اما مردم عادی بیکار ننشته اند و به هر شکلی سیل زدگان را یاری می رسانند.
ریتم یکصدای یزله مردم رفیع سرو صدای زیادی به پا کرده و حالا صدای "بچینه الشط ما بچانه" یا "اشک دریا را در آوردیم ولی دریا اشکمان را در نیاورد" » مردم حمیدیه، خرمشهرو ...نیز به آسمان می رسد، از یک خرمشهری می پرسم با وجود سیل چرا خوشحالید؟
با اشکهایی که باران آن را پنهان می کند مردان و کودکانی را نشانم می دهد که تا زانو درگل مشغول ساخت سیل بندند؛ «تمام این چند روز را گونی روی گونی گذاشته ایم تا آب زندگی مان را نبرد، حالا که موفق شدیم، برا ی آن جشن گرفته اند.
گرما و بیماری چالش اردوگاه ها
باوجود کمک رسانی بسیاری از کسانی که در اردوگاه ها اقامت دارند اوضاع خوبی ندارند، تعداد نفرات در چادرها زیاد است و مردم رابه دردسر انداخته از طرفی گرمای هوا رو به افزایش است و به جز کلافگی نوید ورود بیماریهای واگیر را می دهد. یکی از زنان
اردوگاهی در مدرسه ولایت حمیدیه، این اردوگاه را منظم ترین اسکان موقت دانسته و می گوید: ترس ما فقط رسیدن گرما و به طبع آان آلوده شدن کودکان به وبا، شپش و ... است، بعضی از کودکان همین حالا هم دچار حساسیتهای پوستی شده اند و کاری از دست ما ساخته نیست. درباره این مسئله استاندار عنوان می کند: دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور متولی است و استانهای معین امکانات پزشکی خود را در اختیار آنها قرار داده اند و تمهیدات لازم انجام شده، البته تصمیم داریم با توجه به اینکه در پکیج هلال احمر لوازم بهداشتی نیست ۲۶ هزار پکیج خریداری و به سیل زدگان ارائه دهیم.
روستاهای مهجور
در روستاهایی مثل بستان و یکی از روستاهای هادی آباد وضع بدتر است، مردم ارتباط با بیرون ندارند و از لحاظ مواد خوراکی و مصرفی نیز در مضیقه اند و نسبت به دیگر مناطق اخبار کمتری از آنها منتشر می شود. یکی ازهمکلاسی هایم که درگیر سیل است، می گوید: آب پایین رفته اما حالت مرداب پیدا کرده به همین دلیل در خانه ها حبس شده ایم، ۸ سال جنگ را تحمل کردیم همین خرمشهر و هویزه پشت شهید چمران ایستادند تا شهرهای خوزستان از دست نروند، حالا همه دوباره آواره اند.
دزد بی رحم
او اضافه می کند: پدرم راضی به خالی کردن خانه نیست، وقتی همسایه ها رفته اند دزد خانه هایشان را خالی کرده و این خطر برای ما نیز هست، میان اخبار، خبرخوش رساندن پل متحرک توسط ارتش به روستای جنگیه برای عبور وسایل امداد رسانی است، به آنجا که می رویم اوضاع روبراه نیست صدای یک ترانه لری در منطقه ای عرب نشین پخش است، «نزن بارون دلم خینه؛ دلت امسال پر کینه...»
در مسیر بازگشت صدای اشک و ناله زن سیل زده ای که می پرسد نفت خوزستان چه می شود؟ در ماشین طنین انداخته، فضای مجازی اینروزها پر است از این صداها و هشتگ هایی که از مرد شدن چند روزه کودکان خوزستان در این بحران خبر می دهد، مردانی که همین نزدیک غروب هم دست از تلاش برای سد کردن راه سیل دست برنداشته اند.
سدهایی که پر از ایرادند
به یاد می آورم در گزارشی که از سیل رفیع نوشتم، یک فعال محیط زیست گفته بود: مدیریت بحران خوزستان همیشه یک قدم نه تنها نسبت به فعالین و متخصصین بلکه از مردم عقب است.
شبنم قنواتی اطلاعرسانی در مورد سیل را ضعیف خوانده و اشاره کرده بود شهروندان دشت آزادگان سه ماه قبل از سال ۹۸در پی باران به جمع شدن آب در خانه هایشان به فرماندار این منطقه اعتراض کرده بودند، بنابراین باید پیش بینی امروز می شد، باید اعتراف کنند سد آن چه ادعا میکنند نیست و عملکرد تعریف شده وزارت نیرو را ندارد، بسیاری از منابع آب بر اثر تبخیر پشت سد هدر می رود و سدهای مخزنی بزرگ حتی ایرادات سازه ای دارند.
تمام تکرارهایی که بازهم مسئولان براحتی از آن گذشتند تا امروز خودشان نیز مستاصل شوند، خبر آمدن آب از عراق یا افغانستان مسلما چشمان کشاورزان بیشتری را به انتهای دریایی که هستی شان را به باد داده خیره می کند و کمر مردان و زنان بیشتری را برای از دست رفتن دارایی هایشان می شکند.
بهای آب
برای دیدن خانه ام که می روم، رها شدن زن خانه دار میان جاده برایم ارمغان خوبی نیست، کودکان اینجا و این لحظه هم غرق بازی و لذتند فارغ از بهای سنگین این آب و گل بازی.
پاهایم تا زانو در آب است و اشک صورتم را شسته، این احساس غریب، تجربه خانه خرابی بسیاری از مردم خوزستان است.
انتهای پیام/
نظر شما