بطحائی آن روز با تکرار این موضوع که «مدرسه پادگان نیست» از رفتارهای سختگیرانهای می گفت که به قول او با آن، تمام احساسات کودکانه را در وجود دانشآموزانمان میکشیم!
واقعیتی که البته قابل کتمان نبود و برای بسیاری بخشی از روزهای ملال آور کودکی و دوران تحصیل را تداعی میکرد.
بیفکری اتاق فکر
همین اشاره و تأکیدهای پس از آن بود که کار را به تشکیل «اتاق فکر نشاط افزایی در مدارس» کشاند؛ گامی که به قول علیرضا کاظمی؛ معاون پرورشی آموزش و پرورش باید برای ایجاد روحیه نشاط و شادابی در فضای مدارس برداشته میشد اما گویا در همان ابتدای کار به بیراهه رفت و دایره مفهوم «نشاط» را به پخش آهنگهای تند و رقص و آواز در فضای مدرسه محدود کرد. کاظمی در اسفندماه سال گذشته در واکنش به انتشار چند کلیپ در فضای مجازی که دانشآموزان را در مدارس با آهنگ نشان میداد، گفته بود: «ما در حوزه معاونت پرورشی و فرهنگی، اصلاً این گونه نیست که به سمت موسیقی برای ایجاد نشاط برویم. ما ایجاد یک فضای معنوی در مدرسه را یک فعالیت نشاطآور میدانیم، فعالیت گروهی و توسعه تشکلها را یک فعالیت نشاطآور میدانیم، چرا ظلم میکنیم و فعالیتهای نشاطآور را به موسیقی و آهنگ محدود میکنیم. گاهی اوقات یک ناهنجاری در مدرسه میبینید مثلاً یک موسیقی در مدرسه پخش شده و بچهها میرقصند، کجای آن شادی است؟ این شادی نیست».
این اظهارات از یک سو و اتاق فکری که «کاظمی» از راهاندازی آن میگفت برای بسیاری تردیدی باقی نگذاشت که مدیران این وزارتخانه آستین همت بالا زدهاند تا کاری کارستان آن هم با در نظر گرفتن تمامی ملاحظات تربیتی در مدارس انجام دهند اما انتشار کلیپ مشکوک آهنگ یک خواننده زیرزمینی با ادبیات نامناسب آن و همخوانی همزمان و هماهنگ دانشآموزان و البته مشارکت معلمان در آن این شائبه را ایجاد کرد که گویا فرمان اتاق فکر نشاطافزایی مدارس از دست مدیران آن خارج شده و به بیراهه میرود.
درست مثل لجبازی مافیای کنکور با آموزش و پرورش که سرانجام کار را به جایی رساند تا چندی پیش بطحائی اعتراف کند توان مقابله با این مافیا را ندارد و یا مثل اجرای سند 2030 که هنوز هم چگونگی مقابله با آن برای بسیاری تار و مبهم است.
فریب یا نفوذ؟!
گرچه بطحائی در واکنش توییتری خود به انتشار همزمان کلیپهای مشکوک از چندین مدرسه به ذکر عبارت «فریب یا نفوذ؟!» اکتفا کرد اما در اظهار نظری دیگر با اشاره به اینکه هدف دشمن بیاعتماد کردن مردم به آموزش و پرورش و معلمان است تأکید نمود که: «باید در فرایندهای آموزش و پرورش دقت بیشتری داشته باشیم ضمن آنکه سه متخصص را نیز مأمور کرد تا ریشه تولید این کلیپهای بینام و نشان را مشخص کنند.
انتهای پیام/
این در حالی است که علیرضا کاظمی؛ معاون پرورشی و فرهنگی معتقد است نظارت بر بیش از 100 هزار مدرسه در کشور و 15 درصد دانشآموزی که در مدارس غیردولتی تحصیل میکنند به حجم زیادی نیرو نیاز دارد و در این میان ممکن است برخی مدارس خطاهایی کنند که نمیتوان آن را به حساب آموزش و پرورش گذاشت.
در حالی که مسئولان آموزش و پرورش با این اظهار نظرها تلاش می کنند سهم این وزارتخانه را در ماجرای اخیر کم اهمیت نشان دهند، اما برخی همچون علی مطهری؛ نماینده مردم تهران و نایب رئیس مجلس شورای اسلامی به گونه ای دیگر به ماجرا نگاه میکنند. وی در واکنش به این موضوع میگوید: وزیر آموزش و پرورش باید پاسخگو بوده و مدیران این گونه مدارس که در مدرسه آنها اقدام به چنین مواردی میشود نیز باید برکنار شوند.
سیداحسان قاضیزاده هاشمی؛ عضو کمیسیون فرهنگی نیز از احضار وزیر آموزش و پرورش به مجلس به واسطه پخش ترانههای مبتذل در برخی از مدارس خبر میدهد و تأکید میکند: «اگر یک و یا چند مدرسه این ترانه را به بهانه روز معلم و شادی دانشآموزان پخش میکردند، شاید میشد موضوع را تحمل کرد، اما پخش گسترده ترانه مستهجن که مربوط به یک خواننده خارجنشین است، شائبههایی را در ذهن ایجاد میکند که شاید این اقدام هماهنگ شده بوده است!».
قاضیزاده هاشمی میگوید: شخصاً در جلسهای که به همین منظور با حضور وزیر آموزش و پرورش در کمیسیون فرهنگی برگزار خواهد شد، از وزیر پرسش خواهم کرد که به چه علت شاهد این رفتار ضد فرهنگی در مدارس و آن هم به صورت گسترده بودیم و نهادهای فرهنگی و نظارتی آموزش و پرورش چرا سکوت کردهاند؟.
خلبانان بطحائی
دو سال پیش وقتی دستورعمل انتخاب و انتصاب مدیران مدارس ابلاغ و وارد فاز اجرایی خود شد، امید به اینکه مدیران انتخاب شده در مدارس، ضمن برخورداری از تخصص و تعهد لازم، توان بیشتری را برای نظارت بر این مجموعه و جلوگیری از پیاده شدن اهدافی همچون اجرای سند 2030 خواهند داشت، تصور اجرای برنامهای هماهنگ آن هم با حضور مسئولان چند مدرسه دور از انتظار مینمود بویژه آنکه روزی بطحائی با تأکید بر نقش نظارتی مدیران مدارس گفته بود: «مدیر مدرسه مانند خلبانی است که باید تشخیص پرواز هواپیما را بدهد و هرکسی دستور دهد نباید گوش کند چرا که مسئولیت با آنهایی است که شرایط مدرسه، کلاس و دانشآموزان را میشناسند و ما فقط پشتیبان مدرسه هستیم».
بگذریم حالا صرفنظر از توپی که این روزها با انتشار این چند کلیپ در زمین این وزارتخانه به این سو و آن سو پاس داده میشود و خلبانانی که درست پریدن را نمیدانند و یا مدیرانی که کنترل اتاق فکر آنها از دستشان خارج شده، بهتر آن نیست که وزیر ضمن مشخص کردن سهم خود و دیگران در ماجرای اخیر، از تدابیر مؤثرتری بگوید که بتواند ظرف نشاط در مدارس را به شیوه معقولتر و منطقیتری پر کند.
نظر شما