اما در شرایط اقتصادی متفاوت، به لحاظ جامعهشناسی این کار حکم مسکنی را دارد که برای تسکین موقت درد تجویز میشود و نه تنها منجر به بهبود نمیشود بلکه با غفلت از بیماری، آن را وخیمتر و پیچیدهتر میکند و حتی شاید این حمایت به یک آسیب اجتماعی پنهان تبدیل شود.
در جوامع امروزی که ساختارهای مدیریتی دولت، رفاه محور است و شیوههای مدرنتری مبتنی بر عدالت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم وجود دارد، ضرورتی بر حمایت به این شکل وجود ندارد. اما اکنون که این بسترها در جامعه ما وجود ندارد چارهای جز این گونه حمایتها نیست و با وجود اینکه نمیتوان به حمایتهای ذکر شده نمره 20 داد اما از نمره قبولی خوبی برخوردار است و میتواند موجب تسکین درد و رنج خانواده زندانیان و برخی از ناهنجاریها و آسیبهای اجتماعی شود.
بر اساس یافتههای جامعهشناسی اگر بخواهیم به طور مداوم بدون توجه به علتها درگیر معلولها شویم، یعنی فرایندی که موجب شده فردی زندانی شود و خانواده او تحت فشار اقتصادی قرار گیرد، در جامعه بستری برای ایجاد این تفکر فراهم کردهایم که به یک فرهنگ تبدیل میشود و چون علت در جای خود باقی است و ساختارهای ما در حال تولید و باز تولید رو به افزون زندانیان است به طور غیر مستقیم از علت حمایت کردهایم.
اما اگر با فرهنگسازی صحیح این حمایتها را به سوی پیشگیری از جرم و در پی آن کاهش آمار زندانیان هدایت کنیم، به طور حتم علتها از بین خواهد رفت و هنگامی که علتی وجود نداشته باشد، معلولی به وجود نخواهد آمد که نیازمند حمایت باشد.
بنابراین باید بکوشیم با ایجاد اشتغال از بیکاری افراد پیشگیری کنیم چرا که اگر فردی درآمد داشته و بیکار نباشد به دنبال جرم نخواهد رفت. همچنین ضرورت دارد ساختارهای کشور حل شود و در زمینه پیشگیری سرمایهگذاری کنیم تا علاوه بر کاهش هزینههای درمان، جامعهای سالم داشته باشیم.
ما میتوانیم با بازسازی ساختارهای بیمهای کشور از زندانی شدن برخی افراد پیشگیری کنیم. همچنین نهادهای اجتماعی و فرهنگی ما میتوانند با تکیه بر حمایتهای دولتی و مردمی به جای پرداختن به امور فرهنگی حاشیهای متعدد که با صرف بودجههای فراوان در ایران انجام میشود، در زمینههای آموزش مهارتهای زندگی، کاهش خشونت و افزایش آستانه تحمل افراد در سطح جامعه فرهنگسازی کنند تا با کاهش آمار جرم در جامعه نیازمند این گونه حمایتها نباشیم.
سکانداران فرهنگی ما در حوزههای مختلف اعم از مدیریتی و اجرایی وظیفه دارند این عزم و اراده ملی را برای حمایت از خانواده زندانیان به سوی پیشگیری از جرم هدایت کنند. متأسفانه مدیران فرهنگی جامعه به دلیل زمانبر بودن اقدامات پیشگیرانه نسبت به آن بیتوجهاند.
از سویی دیگر متأسفانه دولت با اجرای پروژههای مختلف خود از جادهسازی و اتومبیلسازی گرفته تا سایر پروژهها موجب تولید و باز تولید مستمر آسیبها، ناامنیها و خشونتهای اجتماعی میشود که در نهایت ایجاد پروندههای قضایی و رسیدن به بنبستی به نام زندان را رقم میزند و در پی آن با ایجاد فرهنگ بزک شده، حمایتهای دولتی و مردم نهاد بخشی از این مشکل را به طور موقت حل میکند.
باید تأکید کرد با توجه به شرایط فعلی اقتصادی کشور، حمایت از خانواده زندانیان موضوعی ضروری است اما باید به مرور زمان به سوی تغییر این فرهنگ حرکت کنیم چرا که این نوع حمایتها نه تنها موجب درمان درد نمیشود بلکه سبب تعمیق آن خواهد شد. به طوری که سالهاست با برگزاری جشنهای گلریزان و نیکوکاری در قالبهای مختلف از افراد نیازمند جامعه حمایت میکنیم اما تاکنون نتیجهای جز افزایش آمار آنها به دست نیاوردهایم. حتی اگر این آمار ثابت میماند جای امیدواری بود اما متأسفانه هر سال آمار زندانیان نسبت به سال پیش افزایش مییابد.
انتهای پیام/
براساس مطالعات جهانی در دو دهه گذشته که در حوزه جامعهشناسی انجام شده است هیچ اقدام مداخلهای در قالب سیاست، برنامه و پروژه نباید بدون برآورد پیامدها، تعدیل و اجتناب از آثار منفی آن انجام شود، اما متأسفانه این در حالی است که بیشتر پروژهها در کشور ما بدون توجه به این مهم اجرا میشود و خروجی آن وجود بیش از 15 میلیون پرونده قضایی است که بخشی از آنها باید با برگزاری گلریزانهای مختلف در قالب حمایت از زندانیان آزاد شوند. در واقع این نوع حمایت به نوعی ره به ترکستان است و در جوامع گسترده شهری روش صحیحی نیست و حکم مسکنی شیرین اما کشنده برای جامعه دارد که پیامدهای منفی را زیر بزک زیبای اخلاقی و انساندوستانه خود پنهان میکند و ما هنگامی با چهره واقعی این درد مواجه خواهیم شده که چهره اختاپوسی آن همه جامعه را فرا گرفته است و درمان آن بسیار دشوار خواهد بود.
نظر شما