تحولات منطقه

آمریکا از درون در حال فروپاشی است. این جمله‌ای است که نوام چامسکی نظریه پرداز آمریکایی در شرح وضعیت آمریکای دوران ترامپ بیان کرد. گرچه نشانه‌های فروپاشی و اضمحلال امپراتوری آمریکا از اوایل قرن ۲۱ خود را نشان داد اما بهتر است بگوییم دوران ترامپ نیز کاتالیزوری برای این موضوع بود.

دوران ترامپ، کاتالیزوری برای فروپاشی ابرقدرتی آمریکا
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

قدس آنلاین:  فرید زکریا نظریه پرداز و تحلیلگر آمریکایی، روی کار آمدن «دونالد ترامپ» در آمریکا را «ضربه آخر» به هژمونی این کشور توصیف کرده و گفت: در برهه‌ای در دو سال گذلشته، هژمونی آمریکا، مرد. دوران سلطه ایالات متحده، کوتاه و زودگذر بود و حدود سه دهه میان دو رخداد، طول کشید.»

نشانه های افول هژمونی و سرکردگی آمریکا در بسیاری از زمینه های اقتصادی، سیاست خارجی، قدرت نرم و فرهنگی و... خود را نشان داده و تحولات بین المللی گویای این است که آمریکا دیگر تنها ابر قدرت جهان محسوب نمی شود و رقبای آن در بسیاری از عرصه ها گوی‌ سبقت را ربوده و پیشتاز هستند.

۴۲ میلیون فقیر و بیکاری ۲۱ درصدی

گرچه آمریکا پس از پایان جنگ سرد ۵۰ تا ۶۰ درصد کل اقتصاد جهان را دارا بود اما پس از بازسازی و بازگشت پر قدرت کشورهایی همچون روسیه، چین و ژاپن به عرصه رقابت اقتصاد بین الملل، این کشور هژمونی خود در عرصه اقتصادی را با سایر رقبا تقسیم کرد.

 جوزف نای نظریه پرداز قدرت نیز بحران اقتصادی ۲۰۰۸ را نقطه آغاز سقوط آمریکا می داند . اما در دهه های اخیر سر برآوردن قدرتهای اقتصادی همچون چین و ژاپن باعث شده که یکه تازی آمریکا در عرصه اقتصادی کاهش یابد و حتی وضعیت به گونه ای پیش رفته که بازار آمریکا در بسیاری از زمینه ها نیازمند کالاهای چینی است. در سال ۲۰۱۵ رشد اقتصادی آمریکا یک و دو دهم درصد اعلام شد، در حالیکه رشد اقتصادی چین سه تا چهار برابر آن بود. آمریکا در مقام صادرات نیز از چین بازماند و ارزش صادرات آمریکا در سال ۲۰۱۴ یک و نیم هزار میلیارد دلار بود که از این نظر در رتبه سوم جهان بعد از اتحادیه اروپا و چین قرار گرفته است.

آمریکا همچنین در عرصه اقتصاد داخلی نیز با مشکلات زیادی درگیر است که باعث می شود نقش آفرینی آن در عرصه بین المللی به مراتب کمرنگ‌تر شود. براساس اعلام پایگاه لحظه شمار بدهکاری های آمریکا، این کشور با بدهکاری حدود ۶۷ تریلیون دلاری، بدهکار ترین کشور جهان است و بر اساس آمار ۴۲ میلیون نفر فقیر دارد. این پایگاه آمریکایی آمریکا را بدهکارترین کشور دنیا معرفی می کند.

اما رقم بیکاری در این کشور نیز نشانه ای بر تایید بحران اقتصادی و عاجز ماندن نظام سرمایه داری آمریکاست. گرچه بر اساس آمار سازمان های بین المللی رقم بیکاری در آمریکا رقمی حدود ۵ درصد است اما خود دونالد ترامپ رئیس جمهور اعتراف می کند که این رقم واقعی نیست و با توجه به وجود ۹۴ میلیون و ۳۰۰ هزار آمریکایی بیکار، احتمالا رقم بیکاری ۲۱ درصد است.

فرو رفتن در باتلاق خاورمیانه

البته حضور نظامی این کشور در نقاط مختلف جهان و هزینه تأمین نیازهای نیروها و امکانات نیز عاملی بر نابسامانی هاست و علاوه بر تشدید بحران اقتصادی بر بحران مشروعیت این کشور در افکار عمومی جهان دامن می زند.

آمریکا برای حضور در نقاط مختلف جهان و افزایش سیاست های استعماری مجبور شده  نیروهای نظامی خود را در مناطقی همچون خاورمیانه مستقر کند. درحالی که این کشور سال ۲۰۱۵ بالغ بر ۵۹۶ میلیارد دلار در بخش نظامی هزینه کرد اما نتیجه قابل قیاس با این هزینه ها را بدست نیاورد و جنگ عراق را به نوعی می توان نقطه اوج ناکارآمدی و ضعف قدرت نظامی این کشور دانست. از سوی دیگر برخی درگیری های نظامی در کشورهایی همچون افغانستان نیز بیانگر این بود که ارتش از عهده اجرای سیاست های این کشور بازمانده است و به نوعی به افول قدرت آن افزود.

در همین رابطه، موسسه آمریکن اینترپرایز و موسسه سیاست خارجی آمریکا در گزارشی درباره کاهش قابلیت های ارتش آمریکا در مقابل روسیه، چین و ایران هشدار دادند. این گزارش می افزاید قابلیت های ارتش آمریکا پس از جنگ عراق و افغانستان رو به افول نهاده است.

در واقع پیگیری سیاست های کشور گشایانه و استعماری آمریکا به شیوه نوین و با داعیه برقراری صلح و ثبات در خاورمیانه باعث شد که این کشور در باتلاقی که خودش ایجاد کرده روز به روز بیشتر فرو رود. همین عامل موجب شد که دونالد ترامپ نیز در تبلیغات ریاست جمهوری خود بر موضوع کاهش هزینه های حضور نظامی آمریکا تکیه کند و بتواند آرای بخشی از مردم جامعه آمریکایی را بدست بیاورد.

 زمینه حضور آمریکا در خاورمیانه به بهانه های تأمین صلح و ثبات از سوی دولت این کشور و با همکاری گروه های افراطی تازه تأسیس و دست نشانده منطقه ای پیگیری شد و آمریکا با بهره برداری از حملات یازده سپتامبر نیز سعی کرد جا پای خود را در منطقه محکم کند.

ادلمن هماهنگ کننده کمیسیون استراتژی دفاع ملی آمریکا نیز در مطلبی با تأکید بر اینکه امروز توانایی بازدارندگی و دفاعی آمریکا با خطر مواجه است، مدعی «جاه طلبی های چین و روسیه برای هژمونی منطقه ای و نفوذ جهانی به واسطه ایجاد نیروهای متعهد نظامی با هدف خنثی سازی نقاط قوت ایالات متحده» شد.

اضمحلال از درون

بحران های اجتماعی و افزایش آمار جرم و خشونت نیز از چهره این کشور چهره‌ای خشن ساخته و این کشور را در رتبه اول جرم و جنایت های مسلحانه قرار داده است. بر اساس آمار نیویورک تایمز، در سال ۲۰۱۶، ۲۲ هزار فقره خودکشی با اسلحه و ۱۱ هزار و ۷۶۰ فقره آدم کشی با سلاح گرم ثبت شده است.  مردم آمریکا بیش از ۳۰۰ میلیون قبضه سلاح دارند تقریباً یک اسلحه به ازای هر شهروند- و به همین ترتیب این کشور اولین رتبه را از نظر میزان مرگ و میر بر اثر جرایم مسلحانه در دنیا دارد.

اما برخلاف چهره پر زرق و برق و لوکسی که از آمریکا برای بسیاری از مردم جهان ترسیم و سعی می‌شود زندگی شهروند آمریکایی را به عنوان الگوی جهانی معرفی کند، باید گفت که واقعیت چیز دیگری است و آمریکا به نوعی سرمایه داری ثروتمندان و شکاف طبقاتی جامعه داخلی آن است. چنانچه آمار فقر در این کشور که مدعی سیاست های سرمایه داری می‌باشد، بسیار بالاست. گزارش یونیسف در سال ۲۰۰۹ حاکی از آن است که ۲۳ درصد کودکان آمریکایی زیر ۱۷ سال در فقر زندگی می‌کنند.

همچنین اندیشه های لیبرال دموکرسی و آزادیخوانه آمریکا ممکن است برای بسیاری افراد شعارهایی پر رنگ و لعاب باشد اما تبعیض نژادی و خشونت های نژادی در این کشور نیز آمار بالایی دارد. در حال حاضر ۱۲ درصد جامعه آمریکا را سیاهپوستان تشکیل می‌دهند و نتایج نظرسنجی موسسه پیو در سال ۲۰۱۳ حاکی از آن است که ۸۸ درصد آفریقایی‌تباران آمریکا تبعیض نژادی را تجربه کرده‌اند.

از سوی دیگر، قدرت نرم آمریکا که پس از پایان جنگ سرد بر روی آن تمرکز کرد و سعی داشت از این طریق جاذبه های فرهنگی و ایدئولوژیکی جامعه آمریکایی را ترویج دهد کم کم در حال رنگ باختن است. سبک زندگی آمریکایی گرچه با رسانه های اثر گذار این کشور تبلیغ می شد اما با ظهور رسانه های مستقل و نیز گسترش دستیابی مردم به فناوری های ارتباطی و رسانه های اجتماعی باعث شده که حقایق درون جامعه آن برای مردم آشکار شود.

قدرت نرم آمریکا بدلیل پیگیری سیاست های سلطه جویانه و تهاجمی و نیز خشونت مختص آن باعث شده رو به افول برود و به خصوص با عدم پایبندی به حقوق و موازین بین المللی دولت ترامپ به شدت از اعتبار و قدرت نرم آن کاسته شده است. اندیشکده آمریکایی مرکز یو اس سی در گزارش ماه اکتبر ۲۰۱۸ درباره کشورهای برخودار از قدرت های نرم، آمریکا را در مقام چهارم قرار داده است. انگلیس، فرانسه و آلمان در رده اول تا سوم این جدول قرار دارند. این در حالی است که در سال ۲۰۱۶ آمریکا در قدرت نرم، از رتبه اول جهانی برخوردار بود.  

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.