چه شد بعد دو دهه فعالیت شعری بالاخره اولین مجموعه شعرتان را منتشر کردید؟
از اواخر دهه هفتاد پیشنهادهایی از سوی ناشران محترم که به آثار من نظر لطف داشتند، برای چاپ مجموعه اشعارم وجود داشت. اما وقتی که به سلیقه و ذائقه جامعه نگاه میکردم، رغبتی برای چاپ کتاب در خود نمیدیدم. این موضوع با سرخوردگی اجتماعی و انزوای بسیاری از هنرمندان در ۱۰سال پیش همراه شد و در مورد من نیز باعث دوری بیش از یک دهه از فضای ادبیات کشور شد. ولی در سالهای اخیر با وجود تشدید جریان سیستماتیک در جهت سوق دادن ذائقه هنری جامعه به هنر مبتذل و از جمله در ادبیات که شاهد صفهای طویل فالوورها برای خرید کتابهای شعر!!! فوتبالیستها و سلبریتیها و چهرههای برگزیده محافل و برنامههای خاص هستیم، اما به احترام و اصرار جمع فرهیخته شاعران که مخاطب اصلی من بودند، تصمیم به انتشار اولین کتابم با عنوان «و چای دغدغه عاشقانه خوبی ست» با نشر محترم چشمه گرفتم.
اولین اثر شما از نشر چشمه و با تیراژ ۵۰۰ تا به بازار آمده است . این تیراژ شما را به عنوان شاعری که به هر حال در جامعه شعری شناحته شده هستید، آزرده نکرد؟
باید واقع بین بود. مخاطب شعر در همه کشورها کم شده است. شاید در ایران این موضوع نمود بیشتری دارد. اما تغییرات گسترده در رسانهها و فناوریهای مرتبط باعث شده استقبال برای خرید کتاب کاغذی کمتر شود. حتی در حوزه داستان که مخاطب بیشتری دارد، خیلیها به دانلود کتاب روی میآورند تا خرید آن و البته در ایران که قوانین کپی رایت اجرا نمیشود، این رویکرد پررنگتر است. از طرفی یکی از عوارض زندگی مدرن رویکرد جامعه به نوع سریع هر چیز است؛ از فست فود گرفته تا ادبیات. لذا ادبیات سطحی و سریع الانتقال مانند دلنوشته نویسی و یا اشعار تک لایه و لفظی امروز مخاطب بیشتری پیدا کرده است. در چنین شرایطی و با توجه به گرانی کاغذ و افزایش سایر هزینههای نشر باید به ناشران حق داد که دست به عصاتر حرکت کنند و ریسک سرمایه گذاری کمتری را بپذیرند. ضمن اینکه تیراژ هر چاپ به نظر من محدود کننده نیست و چنانچه ناشر متعهد باشد، بلافاصله پس از اتمام یک چاپ، چاپ بعدی را روانه بازار خواهد کرد که بنده از این نظر از نشر محترم چشمه رضایت کامل دارم و با توجه به اتمام چاپ اول کتاب در نمایشگاه کتاب تهران، در فاصله ۱۵ روز چاپ دوم را روانه بازار کرد که جا دارد در اینجا از خانواده محترم نشر چشمه تشکر کنم.
از غزل دهه ۹۰ بگویید چه تغییرات خاصی نسبت به دهههای پیشین داشته است و مجموعه شما چقدر متاثر از این تغییرات بوده است؟
به نظر من دهه طلایی غزل، دهه هفتاد بود که دگردیسی کاملی در غزل روی داد. ما از غزل نئوکلاسیک که فروغ با تک غزل خود آغازگر آن بود (و بعد توسط منوچهر نیستانی و نوذز پرنگ ادامه یافت و سپس با حسین منزوی، محمدعلی بهمنی و سیمین بهبهانی به قله خود رسید)، در دهه هفتاد به غزل مدرن رسیدیم. اما به زعم اینجانب در دو دهه بعدی اتفاق خاصی و یا در حد تحولات دهه هفتاد در غزل روی نداد. البته حرکتهای قابل ستایشی هست از جمله غزل پست مدرن، که به نظر من تا رسیدن به یک شاکله کامل که بتوان آن را یک دوره خاص در تحولات و زیست غزل دانست، هنوز راه دارد (شاید به این دلیل که جامعه ما هنوز ظرفیت پذیرش مصادیق زیست پست مدرن را ندارد). از طرفی نوعی غزل واپسگرا هم در جامعه تبلیغ میشود که باعث میشود بگویم در مجموع من غزل دهه نود را نه درجا زدن، بلکه عقب تر از دهه هفتاد میبینم.
مجموعه چاپ شده من، شامل غزلهای سال ۷۲ تا ۸۳ است و طبیعی است که متاثر از غزل دهه نود نیست.
شعرهای مجوعه منتشر شده سرودههای چه سالهایی است و زمان انتشار آیا تغییراتی هم دادید؟
سروده سالهای ۱۳۷۲ الی ۱۳۸۳. بله قطعاً وقتی بعد از ۱۵ سال تصمیم به انتشار میگیرید، بعنوان یک منتقد به آثار قبلی نگاه میکنید و در این بین ممکن است برخی بیتها را حذف و برخی را ویرایش کنید که قطعاً در مجموعه من این اتفاق افتاده است. برخی تغییرات هم به مذاق بعضی دوستانم خوش نیامد و آنها نسخه اول را میپسندند. به هر حال، برخی از کارها تغییراتی داشته اند.
طبق اعلام رسمی در سال گذشته حدود ۵ هزار مجموعه شعر منتشر شد و به بازار کتاب آمد که انتشار بعضی از این مجموعهها با اعتراض بعضی شاعران همراه شد. نظر شما در این مورد چیست. آیا انتشار این تعداد مجموعه شعر را به نفع جریان شعر امروز میبینید یا نه؟
هر فردی این حق را دارد که آثار خود را چاپ کند. نمیشود جلوی کسی را گرفت. اما ناشران معتبر که جامعه به آنها اعتماد میکنند، نباید عیار خود را پایین بیاورند و در قبال دریافت وجه کتاب سطح پایینی را چاپ کنند. قطعا ناشرانی هستند که رویکردشان چاپ آثار هر فردی با هر سطح، در قبال دریافت پول است و هیچ اشکالی هم ندارد که کار این افراد را راه بیندازند. اما مشکل اینجاست که متأسفانه برخی ناشران معتبر که جامعه به انتخاب آنها اعتماد دارد، در چند سال اخیر به این سمت کشیده شده و در قبال دریافت چند میلیون تومان بابت چاپ یک کتاب، اعتبار دیرینه خود را زیر سؤال میبرند. در حالیکه من چندین شاعر بسیار استخواندار و صاحب حرف را میشناسم که به دلیل عدم امکان سرمایه گذاری شخصی، کتابشان را نتوانستهاند چاپ کنند و همین ناشران معتبر هم بدون دریافت وجه حاضر به چاپ کتاب آنها نیستند. در این بین طبیعی است که تعداد بسیار زیادی از این ۵ هزار نفر، افرادی بوده اند که تمکن مالی برای چاپ کتاب خود داشته اند، نه تمکن شعری.
به نظر شما غزل تمام شدنی است؟
اعتقاد دارم غزل قالبی نامیراست. قالبی برای شعر کلاسیک و نئوکلاسیک بوده و هست. قالبی برای شعر مدرن است. قالبی برای شعر پست مدرن هست و خواهد بود و برای جنبش و مکتبهای هنری که پس از این بیایند نیز قطعاً قالبی کارآمد خواهد بود و در عین حال با مهمترین نقطه قوت خود که موسیقی بی نظیر و جای خوش کرده در ذهن ایرانیان است، میتواند اندیشههای متفاوت و متنوع را به مخاطب منتقل کند.
مسیری که در غزل در حال پیمودن است در خدمت غزل ناب و اصیل است یا به بیراهه رفته است؟
اجازه بدهید در این مورد ما قضاوت نکنیم و تاریخ غربال خودش را انجام دهد و مهم این است که جلوی هیچ تجربه ای را نگیریم و ممیزی نکنیم. اجازه بدهیم تجربهها و جریانهای مختلف اجازه ظهور و حضور داشته باشند. پس از غربالی که زمان و تاریخ ادبیات انجام خواهد داد، فقط جریان یا جریانهای اصلی باقی خواهند ماند. مانند رودی که شاید نهرهای زیادی از آن جدا شوند ولی وقتی به امتداد آن در پشت سر نگاه کنید، جریان اصلی مشخص است. هرچند ممکن است نهری یا نهرهایی هم خود، رود دیگری بسازند که اتفاقی خوشایند است.
شاخص گذاری و اینکه بگوییم فقط این نوع غزل که من قبول دارم غزل ناب و اصیل است به نظر من نظری مستبدانه است. البته باید اذعان داشت که غزل ژانر شعری نیست و یک قالب یا فرم بیرونی است که بر اساس علم پوئتیک تعریف خاصی دارد. امروزه شعرهای مسمط گونهای میبینیم که سرایندگان ادعا دارند غزل است. در حالیکه همین حرکتها را منوچهری دامغانی ۹ قرن پیش انجام داد ولی نگفت این که سرودم غزل است، بلکه نام جدید مسمط (مسمط مسدس) را بر آن نهاد و گفت که قالب جدیدی ابداع کردم. بعد از او انواع دیگر مسمط هم سروده شد. امروزه میبینیم که برخی شاعران بیتها را ۶ لختی و ۸ لختی و ... میکنند و ادعا دارند آنچه سروده اند غزل است که به نظر من اینطور نیست. اگر این طور بود مسدسهای منوچهری که حداقل مسجع هم هستند، غزلترند.
بازخورد مخاطبان از انتشار اولین مجموعه تان چطور بود و به نظر شما شاعر باید اثری مکتوب منتشر کند یا فعالیتهای مجازی او کافیست؟
کتاب من در اردیبهشت ۹۸ در آستانه نمایشگاه کتاب تهران عرضه شد و با پایان نمایشگاه، چاپ اول آن به اتمام رسید؛ البته در تیراژ ۵۰۰ نسخه و قطعاً بدون تشکیل صف! خریداران کتاب عمدتاً شاعران بودند و کاملاً برایم قابل پیش بینی بود که تینیجرها و ... برای خرید کتابم صف نبندند و اما خوشحالم که اکنون بخش قابل ملاحظهای از کسانی که شعر را در کشور بطور جدی دنبال و کار میکنند کتابم را دارند و همین برایم مهم است.
به نظرم شاعر باید اثری مکتوب منتشر کند و البته به موقع. بسیاری از افراد که پس از مدت کوتاهی از آغاز سرودن، اقدام به چاپ کتاب میکنند، چنانچه شاعر جدی باشند، سالها بعد از انتشار کتاب اولشان پشیمان خواهند بود. پشیمانی که حتی شاملوی بزرگ به آن اعتراف کرده است. فعالیت در فضای مجازی نیز برای انتشار و ثبت آثار و نیز ارتباط با مخاطبین لازم است که متأسفانه فضای مسموم مجازی در ایران گاهی باعث میشود از مزایای آن صرف نظر کرد.
ترجمه چقدر هدایتگر شما در مسیر شعری بوده؟ آیا در شاعر بودن شما تاثیر گذاشته یا خبر؟
آنچه از من در ترجمه تاکنون چاپ شده، مربوط به رشته تحصیلی و شغل اینجانب بعنوان یک پژوهشگر در عرصه تحقیقات کشاورزی بوده و ارتباطی به ادبیات نداشته است. در حوزه ادبیات، اشعار و ترانههایی ترجمه کرده و در حال ترجمه هستم که برخی در فضای مجازی منتشر شدهاند و به زودی یک کتاب شعر ترجمه آماده چاپ خواهد شد. در حوزه تئوری، ترجمه کتابی به زودی منتشرخواهد شد.
من پیش از آغاز کار ترجمه، شعر گفتهام؛ پس ترجمه، در شاعر شدنم تأثیری نداشته است. اما مطالعه ادبیات جهان (چه شعر و چه تئوری) و بخصوص از روی متون اصلی و نه ترجمههای بعضاً غلط که در محیط اینترنت یافت میشوند، تأثیر زیادی در توانمندتر شدن شاعر و گستردگی و کارآمدی ابزارهای شاعری دارد.
انتهای پیام/
نظر شما