شیخ الاسلامی/
نشست بررسی زندگانی سیاسی امام جواد(ع) در سلسله نشستهای بینات با حضور حسن رحیمپور ازغدی در حسینیه آیتالله خامنهای مشهد برگزار شد. ازغدی که در این نشست درباره ویژگیهای دوران کودکی امامت امام جواد(ع) صحبت میکرد، با اشاره به شخصیت مأمون گفت: مهمترین و جنجالیترین مسئلهای که در مورد امام جواد(ع) از همان ابتدا مطرح شد مسئله امامت بود که ابعاد علمی، اعتقادی و عملی مختلفی داشت. اینکه یک کودک چگونه میتواند رهبر سیاسی، دینی، معنوی و الهی باشد، مسئلهای بیسابقه بود و آثار سیاسی، اجتماعی و تشکیلاتی فراوانی در داخل خود شیعه و جهان اسلام داشت. نخستین بار شرایطی پیش آمده بود که شیعه باید اعلام میکرد از این به بعد امام شما یک کودک نابالغ است. به همین دلیل ابتدا داخل خود شیعه وقت زیادی صرف مباحثات و مناظرات برای پذیرش رهبری امام جواد(ع) شد. یعنی خیل زیادی از شیعیان علویِ انقلابی که پای کار امام رضا(ع) بودند، پس از امام رضا(ع) مسئلهدار شدند و بینشان شکاف افتاد و انشعاباتی ایجاد شد.
دوران امام رضا(ع) اوج اقتدار ظاهری شیعه بود
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه با تأکید بر اقتدار ظاهری اهل بیت(ع) در دوران امام رضا(ع) افزود: پس از شهادت امام علی(ع) تا زمان امام رضا(ع) هیچ وقت اقتدار شیعه به این شکوه ظاهری و علنی نرسیده بود. در این دوره است که شیعه و اهل بیت(ع) در عالیترین سطح حکومت حضور پیدا میکنند، امتیاز نمیدهند، امتیاز میگیرند و جهانی میشوند. یعنی بزرگترین متفکران جهان به مرکز قدرت جهان اسلام یعنی خراسان و مرو میآیند و حضرت رضا(ع) با تمام اینها بحث و مناظره میکنند و به چهرهای جهانی تبدیل میشوند. پیش از این خیلیها در داخل جهان اسلام حتی پدر امام رضا(ع) را نمیشناختند. امامان ما در خود مدینه هم مظلوم، غریب و تحت فشار بودند. حالا پسر موسی بن جعفر(ع) در سطح جهان مطرح شده است و خلیفه ابرقدرت جهان به دنبال ایشان مثل شاگرد، رعیت و کارگزارش راه میافتد.
وی با اشاره به پنهان بودن مسئله شهادت امام رضا(ع) به واسطه سیاستهای مأمون عنوان کرد: افکار عمومی آن موقع نمیدانستند امام رضا(ع) شهید شدهاند. تلقی این بود ایشان به وضع عجیبی از دنیا رفتهاند و حالا خلیفه، حکومت و امت عزادار ایشان هستند. حتی مأمون سه روز در کنار مزار امام رضا(ع) اعتکاف و گریه کرد و فقط نان خالی خورد. در چنین جوی است که حکومت، شیعه و مردم به سراغ امام جواد(ع) آمدند.
حسن رحیمپور در ادامه خاطرنشان کرد: نخستین کار امام جواد(ع)، این کودک هفت هشت ساله، این است که باید خود شیعه را منسجم کند. چون از اینجاست که اهل بیت(ع) دوباره از قله فضای باز سیاسی به حاشیه رانده میشوند و شیب سانسور و مظلومیتشان بیشتر میشود. امام جواد(ع) باید در چند جبهه درگیر بشوند. نخستین جبهه این است که هیچ کس این کودک را باور نمیکند؛ چراکه نخستین بار است برای شیعه چنین اتفاقی میافتد. فرق شیعه با دیگران این است که میگوید امام مثل پیامبر منصوب از طرف خداست، معصوم است و علم او الهی است. جدا از شرایط سخت امامت، باید بگویند جانشین امام رضا(ع) با آن جایگاه بزرگ جهانی و علمی که همه او را قبول کردهاند و به او احترام میگذارند، یک کودک نابالغ است. حتی بیشتر علمای شیعه تا حالا امام جواد(ع) را از نزدیک ندیدهاند. فقط عده خاصی از شاگردان نزدیک امام رضا(ع) هستند که به امامت امام جواد(ع) شهادت میدهند و روایتهایی که از امام رضا(ع) دارند را بیان میکنند. میگویند علی بن موسی، هم وقتی در مدینه بود و هم در خراسان، خصوصی به ما گفته است که امام بعدی حضرت جواد(ع) است.
راه دشوار اثبات امامت
این پژوهشگر دینی به آغاز انشعابات شیعه پس از شهادت حضرت رضا(ع) پرداخت و گفت: اینجاست که بسیاری از بزرگان شیعه گفتند از کجا معلوم اصلاً امام رضا(ع) گفته باشد؟ چطور میشود که یک بچه امام شیعه باشد؟ پس عصمت و علم لدنی کجاست؟ میگفتند خود این بچه نابالغ است، تکلیف شرعی ندارد و نماز بر او واجب نیست، پس چگونه میتواند امام جماعت و امامالمسلمین باشد؟ یعنی این بچه تمام سنت، مکاتب و مذاهب را میداند؟ این نخستین مانع بر سر راه امام جواد(ع) است. دشمنان و رقبا و حکومت هیچ؛ خود شیعه است که یکمرتبه دچار اختلافات و درگیری داخلی میشود. این پروژه بزرگ امام جواد(ع) است که با سن کم و در دوران کودکی، در مدینه و بغداد، کاری میکنند که اکثریت قریب به اتفاق بزرگان و علمای شیعه پس از اینکه ایشان را هزار بار امتحان میکنند، ایشان را به عنوان امام معصوم میپذیرند.
رحیمپور به صفبندی حکومت به عنوان جبهه دوم مقابل امام، اشاره کرد و گفت: مأمون همان سیاست دوگانهای که مقابل امام رضا(ع) داشت را در برابر امام جواد(ع) هم پیاده کرد. اما فکر میکرد مدیریت امام جواد(ع) که کودک است، راحتتر است. در ظاهر احترام و همان جلسههای پرسش و پاسخ و مباحثه بود، ولی در باطن کاری میکرد که شیعه را مسخره کنند. میگفتند باید برای امام شیعه اسباببازی بگیریم تا بازی کند. اگرچه خود مأمون هم میدانست که این بچه از پس همه این امتحانها برمیآید. روایت داریم مأمون به بنیعباس میگوید شما احمقاید. خیال کردید این یک بچه معمولی است؟ من میدانم اینها چه انسانهایی هستند.
در این رویارویی است که امام جواد(ع)، با این سن، درست همان پروژهای که پدرشان با حکومت داشتند را به زیبایی ادامه میدهد و تکمیل میکند. این مقابله فقط با علم الهی ممکن است، وگرنه یک بچه چطور میتواند با این پیچیدگی عمل کند؟ آن هم در مقابل مأمون، باهوشترین خلیفه عباسی!
وی جبهه سوم مقابل امام را مکاتب و مذاهب رقیب معرفی کرد و افزود: دهها گفتمان فکری، فلسفی، کلامی، الهیاتی و معرفتشناختی وجود دارد و ادیان، مذاهب و کمونیستهای آن موقع همه هستند. تمام اینها در دوره پیش از پدر امام جواد(ع) ضرب شست دیده و شکست خوردهاند و حالا میخواهند حساب آن شکستها را با این کودک صاف کنند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه گفت: حداقل 30 هزار پرسش علمی از این کودک پرسیدند تا یک خطا، یک نمیدانم، یک تناقض در حرفهای او پیدا کنند اما نتوانستند. هم شیعه از او میپرسید، هم حکومتیها و هم مذاهب و مکاتب دیگر میپرسیدند. با علم به این کرامات است که میتوانیم کمی به ساحت این کودک هفت هشت ساله نزدیک بشویم.
شیعه بدون استدلال را قبول نداشته باشید
ضمن اینکه امام رضا(ع) راهی را باز کردند که هیچ کس شیعه بدون استدلال را قبول نداشته باشد. از این رو مأمون هم بر همین اساس پیش میرفت. اصل پروژه تفکر، تعقل و عملگرایی در عین توحید از تعالیم اهل بیت(ع) بود. مهندس و معمار اصلی تمدن علمی جهان اسلام در زمان مأمون که اوج آن است، امام رضا(ع) است که میفرمود با همه بحث کنید. ما با همه بحث داریم و اثبات میکنیم اسلام حق است و بقیه حق ناقص یا التقاطی است. اثبات میکنیم که مکتب اهل بیت(ع) تفسیر درست اسلام است. همه مباحثات هم در اخلاق و آزادی کامل انجام میشد. امام رضا(ع) آموزگار آزادی، اخلاق و منطق هستند و مأمون هم مجبور بود همین مسیر را ادامه بدهد. مسیری که در نهایت منجر به ایجاد بیتالحکمه، بزرگترین مرکز علمی و دانشگاه جهان شد. البته ایجاد بیتالحکمه جزو سیاستهای حکومت علیه امام جواد(ع) است. شما هم یادتان باشد امام جواد(ع)، کودک هشت نه ساله، در زمانهای با همه بحث علمی و مناظره میکنند و به 30 هزار پرسش جواب میدهند که بغداد مرکز علم و مناظره در جهان است. در آن مرکز است که این کودک به 30 هزار پرسش جواب میدهد. در همین مرکز بزرگ علمی جهان است که بزرگترین عالم حکومت و رهبر اهل سنت و شخص اول دینی و علمی حکومت مأمون از امام جواد(ع) سوال میکند و امام او را مچاله میکند. شما فکر نکنید یک بچه را آوردهاند و چند پرسش از او کردهاند و بعدش هم گفتهاند نه بدک هم نیست! نه، بغداد است، بزرگترین دانشگاه جهان است، بزرگترین نظریهپردازان جهان هستند، همه ادیان و مکاتب دنیا هستند، همچنین در خلافت زمان مأمون؛ دانشمندترین خلیفه عباسی این اتفاق میافتد.
نظر شما