ترامپ، سیاستمداری که قواعد بازی بینالمللی را حتی به اندازه سلف گذشته خود فرا نگرفته است، این بار پس از آنکه رهبر جمهوری اسلامی ایران را تحریم کرده بود، ظریف را نیز تحریم کرد!
سیستم سیاسی آمریکا را میتوان مصداق سیستمی نابینا (Blind system) دانست. این سیستم نابینا علاوه بر این با سندرم «آلیس در سرزمین عجایب» نیز دسته و پنجه نرم میکند و گرفتار آن نیز هست. از منظر نگارنده سیستمهای نابینا نمیتوانند اجزای درونی و پیرامونی خود را به درستی درک کرده و همچنین قواعد حاکم بر فضای ارتباطی اجزا را فهم کنند. اما در مورد سندرم «آلیس در سرزمین عجایب» باید گفت که در این اختلال ادراکی؛ اجزا و ویژگیها، بزرگ تر از آنچه هستند درک می شوند؛ مثل اینکه فردی خود را غول آسا فرض کند.
آمریکا و خصوصاً رئیس جمهور این روزهای آن، درگیر این گرفتاری هستند. در حالی که اندیشکدهها وپژوهشکدههای آمریکایی از «پایان عصر آمریکایی» سخن میگویند. هنوز هم ویژگیهای عصر بینالملل را درک نکرده و گرفتار خودبرتربینی هستند. جالب اینجاست که «فارین افرز» از افول هژمونی بینالمللی آمریکا می گوید،اما ترامپ ژستی میگیرد که به دنیای "تک قطب" تعلق دارد و در حالی که قواعد بینالمللی را به گونهای نابیناگونه نادیده میانگارد، رهبر، برخی شخصیتهای عالی رتبه و وزیر خارجه ایران را تحریم می کند! آنان را از حقی محروم میکند که گمان میکند اگر نداشته باشند یعنی اینکه کارشان تمام است! میگوید که دارایی هایشان در آمریکا را بلوکه میکند! اما سؤال اینجاست، کدام داراییها؟ جالب اینکه آقای رئیس جمهور حتی انتقادات درون آمریکا و یا متحدانش به این کنشها را نیز نمیبیند. البته این نابینایی و خودبرتربینی فقط به این روزهای آمریکا خلاصه نمیشود. خیلی قبل تر از اینها، چند عربستانی در سناریویی عجیب و غریب حادثه 11 سپتامبر را رقم زدند اما انگار سیستم نابینای آمریکا آنها را نمی بیند ودر حالی که خود را «پدر خوانده» عرصه بینالملل میداند برای نجات جامعه بین المللی از چنگال تروریستی که آن را هم نمیبیند که خود به دنیا آورده، به صورتی یک جانبه گرایانه به این طرف و آن طرف جهان لشکر کشی میکند، تازه عربستان را مسلح نموده و به جان یمنی ها می اندازد. انگار این سندروم سرایت کرده و امروز آمریکا از دیروز آن هم وضعی بدتر دارد. در حالی که نمی تواند درک کند که دنیای امروز،دنیای قطبیت نامحدود است که در آن بی نهایت قطب از دولتهای رسمی گرفته تا رسانهها و شرکتهای چند ملیتی ، بازیگران تعیین کننده عرصه بینالملل هستند. یک جانبه همه پروتکل هایی را که کشورهای جامعه بین الملل آنها را قبول دارند زیر پا میگذارد
از برجام گذشته،مثلاً مگر میشود وزیر امور خارجه یک کشور را که عضو سازمان ملل است و جامعه جهانی آن را مورد شناسایی کامل قرار داده تحریم کرد و به او ویزا نداد تا در جلسات سازمان ملل شرکت کند؟ پس قرار داد مقر چه میشود؟ جالب آن است که ترامپ انتظار دارد که ظریف حرف او را بزند. این سیستم بیمار درک نمیکند که وزیر امور خارجه ایران، باید با ادبیات رهبر سخن بگوید حال آنکه این مهم دلیل تحریم وی بیان شده است.ترامپ گمان میکند، میتواند چنین کنشهایی داشته باشد و هم زمان در فضای رسانهای عرصه بینالملل دروغ بگوید که دنبال مذاکره با ایران است. بگوید که ایران با سیاستهای او ضعیف شده؛ بعد هر روز در خبرها بخش تازهای از قدرت بازدارنده و تدافعی ایران رانشان دهد. آیا واقعاً ترامپ نمیبیند که کشورش آنقدر غول آسا نیست که دست شکارچیان ایرانی به پهپادهای آنها نرسد؟ آیا ترامپ نمیبیند که هر کجای دنیا آشوب ایجاد کرد و یک طرف آن جبهه مقاومت بود، بحران فقط اعضای این جبهه را تقویت کرد؟ سیستم نابینا و هژمون بینی غیر واقعی آمریکایی باعث شده تا خیلی از حقایق عرصه بین الملل را نبیند و در این وضعیت، باید هرروز شاهد کنش تازه ای از آن باشیم که با هیچ منطق پیشتر شناخته شده از روابط بین الملل، انطباق ندارد.دراین میان باید کنشگران ایرانی برای تمام سناریوهای احتمالی آماده باشند ودر برابر هر کنشی، واکنش
متناسب با آن داشته باشند که تا کنون نیز چنین بوده است. مخصوصا اینکه دیپلماتهای ایرانی امروز بیشتر معنای این گفته رهبری را درک می کنند که می فرمایند: اعتماد نکنید به ظالمین، این همین گرفتاری امروز ماست.
نظر شما