حجتالاسلام دکتر سیدرضا حسینی/
آیا تأمین اجتماعی اسلامی صرفاً بر بازار تأکید میکند یا بر دولت؟ یا راه سومی هم وجود دارد؟ نمونه تکیه بر دولت مشابه دولتهای سوسیالیستی است که کل دولت به مثابه تأمین اجتماعی عمل میکند و سازمان تأمین اجتماعی در این دولتها معنا ندارد. در این دولتها همه چیز دست دولت است. یعنی افراد جامعه باید به اندازه توان کار کنند و به اندازه نیاز مصرف کنند. دولت تعیین میکند چه کسی چه چیزی مصرف کند. از این طرف نظام سرمایهداری لیبرال معتقد است نظم خودجوش اقتصاد لیبرالی همه منافع را فراهم میکند و نیازی نیست افراد به فکر تأمین اجتماعی باشند. اگر همه به فکر خودشان باشند و برای خودشان تلاش کنند، دیگر کسی نیازمند تأمین اجتماعی نخواهد بود. به همین دلیل در اقتصاد لیبرال حمایت از بازار و آزادیهای اقتصادی مهم است. اقتصاد لیبرالی میگوید همین که افراد جامعه به دنبال منافع شخصی خودشان باشند تأمین اجتماعی هم انجام میشود.
ما فکر میکنیم نظام اسلامی نه دولتمحور است که کلاً آزادی افراد را نادیده بگیرد و نه آن گونه است که هیچ کاری به افراد و نیازمندان نداشته باشد. چون اسلام معتقد است تکامل انسان با اختیار و آزادی خودش به دست میآید. اسلام بازار را قبول دارد؛ منتها نه بازار آزادی که هیچ گونه قید و بندی نداشته باشد. همچنین بازار مشکلاتی دارد که باید در جای خودش بحث شود و اصلاح شود. پس باید عمده مشکلات جامعه و تأمین اجتماعی در بازار حل شود.
شهید صدر درباره دو مفهوم ربا و کنز و نقش آنها در تأمین اجتماعی اسلامی سخنان مهمی دارد. او میگوید: اگر به دو اصل عمل کنیم بسیاری از مشکلات ما حل میشود. اول عدم وجود ربا؛ یعنی صاحب پسانداز نتواند پولش را ربا بدهد و بهره بگیرد، بلکه مجبور باشد به سمت مشارکت برود. کنز هم به این معنا که آن صاحب سرمایه که نتوانسته پولش را ربا بدهد، اجازه نگه داشتنش را نداشته باشد. در نتیجه صاحب سرمایه باید دنبال نیروی کار باشد تا با سرمایهاش کار کند. اگر این اتفاق بیفتد نیروی کار هم ارزش واقعی خودش را پیدا میکند. چرا اکنون نیروی کار ما ارزش کمی دارد؟ چون او همیشه پیاده است و باید دنبال سرمایهدار بدود. در حالی که باید برعکس باشد و سرمایهگذار دنبال نیروی کار بدود. در حال حاضر ما 200 هزار میلیارد تومان سپرده داریم که 90 درصدش برای 5درصد ثروتمندان کلان جامعه است و این 5درصد خیلی راحت و بدون ریسک دارند حدود 20درصد سود پسانداز میگیرند. اگر نظام اقتصادی ما این گونه نباشد خیلی از مشکلات تأمین اجتماعی به راحتی حل میشود.
راهکار بعدی اسلام توجه به بخش مردمی است. اسلام، پیش از آنکه نوبت به دولت برسد، خود افراد را موظف کرده است به خاطر ایمان و اعتقادشان بخشی از ثروتشان را در اختیار نیازمندان قرار بدهند. این وظیفه ثروتمندان در مقابل فقراست؛ چراکه خدا معاش فقرا را در اموال ثروتمندان قرار داده است و اگر ثروتمندان این گونه عمل نکنند مورد بازخواست قرار میگیرند. پس مسئولیت مردم، یعنی تکافل اجتماعی، نهادی است که اسلام پیشنهاد میدهد و ما باید بخشی از سیاستهای تأمین اجتماعی را برای تکافل اجتماعی در نظر بگیریم.
در کنار دو راهکار پیشین، راهکار نهایی مسئولیت دولت است که وظیفه ذاتی برای تأمین نیازمندان دارد. یعنی باید از یک عده مالیات بگیرد و به نیازمندان بدهد. در تعریف زکات هم گفته شده زکات مالیاتی است که خدا واجب کرده از ثروتمندان گرفته شود و به فقیران داده شود.
نظر شما