بهگزارش قدس انلاین وبه نقل از فارس، از نژاد سلمان فارسی است و «سلمان خراسانی» نام دارد، لباس پیامبر 10 سالی است که بر تنش نشسته و امروز که در 25 سالگی به سر میبرد و در عین جوانی در کار خود خبره شده، به رسم و آئین پیامبر(ص)، تبلیغ دین را انجام میدهد، اما نه برای مردمان عادی، مخاطب او جنس متفاوتی دارد، لطیف و شکننده است، سریع یاد میگیرد و ذهن پر از پرسش او تداعی گر خبرنگار سمجی است که باید تا انتها برود و زیر و بم مسئله را موشکافی کند.
اهل مشهد اما ساکن مهولات است، میگوید نام من «سلمان اورعی» است اما بهدلیل اصالتم به «خراسانی» شهرت پیدا کردهام.
کاری که انجام میدهد و جنس نگاهش بهمسائل از او فردی ساخته که در این روزگار کمتر میتوان دید، او هنر را ابزار تبلیغ و ترویج دین قرار داده و بهشیوایی توانسته هنر را در جایگاه اصلی خود بهکار ببرد.
عروسکگردانی این طلبه جوان که معاون فرهنگی حوزه علمیه امام خمینی(ره) مهولات است، بهانهای برای گفتوگو خواندنی ما با او شد، فردی که توانمندهای بسیاری دارد و فعالیت فرهنگی برای کودکان این سرزمین تنها دغدغه او است.
چرا حوزه علمیه را انتخاب کردید؟
از دوران کودکی با مسجد محل رفت و آمد داشتم، ارتباط و برخورد خوب و صمیمی روحانیان مسجد بهاندازهای در من اثرگذار بود که وارد حوزه علمیه شدم.
پدرتان هم روحانی هستند؟
خیر پدر من نظامی بودند و اکنون بازنشسته هستند، خانواده ما کاملا مذهبی اهل هیأت، مجالس ذکر و دعا هستند و یکیدیگر از دلایل انتخاب حوزه علمیه رشد و نمو در چنین فضای خانوادگی بود.
چرا تصمیم گرفتید روحانی کودکان شوید؟
اگر به اطراف نگاهی بیاندازیم متوجه میشویم هر فردی برای امور مختلف به فرد متخصص همان حوزه نیازمند است، اگر فردی مشکل معده پیدا کند بهمتخصص گوارش و اگر چشمش مشکلی پیدا کرد، بهمتخصص چشم مراجعه میکند، بیشک دین هم باید برای مراجعه افراد به او متخصصی داشته باشد تا او بتواند دین را ارائه کند.
ما برای بزرگسالان برنامههای بسیاری داریم مسجد، مهدیه، حسینیه و هیأت همه اینها مکانی برای مراجعه بزرگسالان است، حتی افراد و سخنرانان درجه یک بینالمللی بزرگسالان هم کم نداریم که این افراد از آنها استفاده میکنند اما در این میان کودکان نادیده گرفته شدند و حق آنها ضایع شده است.
ما برای آموزش کودکان، فرد متخصصی که در این حوزه توانمندی داشته باشد، نداریم اما چند سالی است که برخی افراد این خلاء را احساس کردند و «عموهای روحانی» وارد این عرصه شدند، حتی در صداوسیما هم حضور دارند و بهصورت تخصصی با کودک برای ارائه مفاهیم دینی فعالیت میکنند اما دشمن هم از طرق مختلف وارد عمل شده و بیکار نمینشیند و میداند فردی که به سن رشد رسیده، شاکله ذهنیاش شکل گرفته بههمین دلیل بیشتر هم و غم خود را بر کودکان قرار داده و با برنامه، فیلم و انیمشینهای مختلف روی کودکان تاثیر میگذارد و این باعث میشود کودکان ما از مفاهیم و معارف دینی فاصله بگیرند، بنابراین زمانی که من هم این مشکلات را دیدم با خود گفتم لازم است عدهای هم باشند در این زمینه وقت بگذارند، چرا که خانوادهها هم با مسائل روزمره خود درگیر هستند و کودکان کمتر با مفاهیم دینی آشنا میشوند، بنابراین وارد کار کودک شدم.
چرا بهدنبال علایق خودتان نرفتید، شما هم یک جوان هستید مانند همه جوانان این کشور، بگذارید اینگونه بگویم که این دغدغه از کجا سرچشمه میگرفت؟
من در فضاهایی که وارد شدم مشکلات را بهچشم دیدم همه مشکلاتی که امروز برای جوانان ما وجود دارد ریشه آن بهکودکی آنها برمیگردد، اگر امروز دختر جوان ما از چادر فراری است او در بچگی با چادر آشنا نشده است، جوان ما اگر از مسجد و نماز فراری است، شاید در کودکی خاطره خوبی از یک روحانی یا فضای مسجد نداشته باشد.
من برای اردوهای جهادی بهمناطق مختلفی از کشور سفر کردم، با چشم دیدم که نه تنها در شهرهای بزرگ بلکه در شهرستانهای کوچک هم این مشکلات وجود دارد، واقعا خانوادهها بهکودکان خود دین را آموزش ندادند، اما انتظار دارند آن ها نمازخوان باشند.
این کودکان در خردسالی با فیلم و فضاهای کودکی خود مشغول بودند و بازیهای فکری که بسیاری از آنها نیز هنجارشکن هست، اسباببازی آنها بوده است، این مسئله باعث شد فکر کنم وقت گذاشتن و فعالیت برای مسائل فرهنگی کودکان بسیار اهمیت دارد و نه تنها من بلکه بسیاری از رفقا هم وارد این مسیر شدند و وقتی با دغدغه فکری و کار فرهنگی که نیاز کودکان است، بهدنبال خوراک فرهنگی بودیم، متوجه شدیم خوراک فکری کودک باید سایز خودش باشد و نمیتوان لباس سایز بزرگ را تن یک کودک کرد، بلکه باید این کار بهنحوی صورت بگیرد که کودک آن را پس نزند و جذب آن شود.
همانطور که اشاره کردید، فعالیت در زمینه کودکان تخصصی است، برای آن مسئله چه کردید آیا تخصص کافی داشتید؟
بله، برای فعالیت در این زمینه نیاز داشتیم تا هنرهای خاصی را نیز آموزش ببینیم و دست خالی در این مسیر حرکت نکنیم، بههمین دلیل چند دوره مختلف از جمله روانشناسی کودک و نحوه برخورد با سنین مختلف را آموزش دیدم و تا شناخت نسبی در خصوص کودکان داشته باشم، برای ارائه مطالب هم نیاز بهمسائلی بود و ما کلاسهای قصهگویی که بسیار اهمیت دارد و بچهها با آن بسیار عجین هستند، را آموزش دیدیم.
اکنون با چه ابزارهایی کودکان را سرگرم کرده و به آنها مفاهیم دینی را آموزش میدهید؟
قصهگویی، کار با چرتکه، رباتیک، آموزش قرآن برای زیر پنج سال، ورزش کونگفو، بادکنکآرایی، عروسکگردانی، کاغذ قیچی و صداسازی (آواها ونواها) از بخشهای مختلف فعالیت ما با کودکان است.
به عروسکگردانی هم اشاره کردید، آیا برای این کار گروهی دارید؟
خیر، من اکنون بهتنهایی مشغول بهکار هستم، چرا که در شهرستان مهولات بهعنوان معاون فرهنگی حوزه علمیه امام خمینی(ره) این شهرستان نیز مشغول بهخدمت هستم.
زمانی که در مشهد بودم گروه ایدهپرداز هم داشتیم، در اردوهای جهادی یک گروه 15 نفره را تشکیل داده و فعالیت فرهنگی مختلفی را متناسب با نیاز منطقه انجام میدادیم، طبق روایت اهل بیت(ع) که میفرمایند هر وقت میخواهی با بچهها بازی کنی زبان بچگی بگیر، این نیاز دارد که با بچهها بچگی کرد و سن خود را پایین آورد، گونهای که با مردم هر منطقه متناسب با لهجه آنها صحبت میکنیم، مثلا با لهجه مشهدی، نیشابوری، کرمانی، اصفهانی و یزدی با مردم صحبت میکنیم و این شوق و ذوق هنریِ فردی است که قصد ارائه مطلب دارد، چرا که مطلب هرچه زیباتر ارائه شود، بسیار بهتر بهدل مخاطب مینشیند و به یاد ماندنیتر میشود.
حدود 5 یا 6 سالی است که کار کودک را انجام میدهم، یکی از اسباببازیهای خوب، عروسکدستی است که واقعا بچهها آنها را باور میکنند، در مفهومرسانی «صدا» کمترین تأثیر را دارد، اما اگر با «تصویر» همراه شود، تأثیرگذاری بیشتری دارد بهعنوان مثال وقتی در حال روایت یک قصه هستم با قیچی روی کاغذ شکلی ایجاد میکنم، مثلا در مورد مسجد صحبت میکنم و یک مسجد هم با کاغذ و قیچی برش میدهم و این کار هم برای بچه شیرین و هم این مفهوم بهراحتی در ذهن آنها مینشیند، چرا که تصویر تأثیر بیشتری روی بچهها دارد.
این فعالیتها را در چه مکانی اجرا میکنید؟
در مراسمات مختلف مدارس همچون جشن تکلیفها و جشنهای قرآن یا اعیاد مختلف و ولادت معصومین و برنامههایی که دعوت شوم به اجرای برنامه میپردازم، بهعنوان نمونه برای روز غدیر در یک سالن ورزشی با حضور یکی دو هزار نفر جمعیت برنامهای را در مهولات اجرا میکنیم.
: ارتباط بچهها با کار شما چگونه است آیا استقبالی هم کردهاند؟
بچهها بهشدت با این کار ارتباط گرفتند و استقبال کردند حتی افراد بسیاری از طلاب هم در این زمینه ورود پیدا کردند و بچهها با آنها نیز ارتباط خوبی برقرار کردند، چرا که بازی کردن یک فرد طلبه با آنها برایشان تازگی دارد و جذاب است، همیشه روحانیت افراد را یاد مسجد، نماز، منبر و روضه میانداخته اما وقتی میبینند شادی، شور، نشاط و خنده هم در کنار روحانی وجود دارد و شعرهای زیبا، مثبت و با مفاهیم دینی همراه است، جذب میشوند.
ما مسابقه «ماستخوری» نداریم، بلکه مسابقه محرم و نامحرم و مسابقه پیامبران را اجرا میکنیم که بسیار برای کودکان تازه و شیرین است.
بچهها شما را به چه اسمی میشناسند؟
من اسم کوچکم «سلمان» است و عمو سلمان بچهها هستم.
بعد از اینکه وارد کار کودک و فعالیت هنری شدید واکنش خانوادهتان چه بود؟
بسیاری از اوقات خانواده برای اجرای بهتر کارها و روایت بهتر قصهها من را راهنمایی کردند، پیشنهادات سازنده خودشان را ارائه دادند و از کارم استقبال کردند.
برای گسترش فعالیتهای خود بهتربیت نیرو هم فکر کردید؟
در حوزه علمیه در درس «مهارت تبلیغ»، اصول و روشهای تبلیغ و ارائه مفاهیم دینی را بهطلاب علاقهمند خاص این شرایط، تدریس میکنم و یک سالی است که بهکار تدریس هم مشغولم، اما در خصوص تربیت نیرو برای گروه خودم، طلبههای داوطلب همیشه وجود دارند و اگر ببینند میتوانند کاری را انجام دهند، دریغ نمیکنند.
خاطره جذابی از اجراهای خود دارید؟
مدتی در شهرستان «سرخس» بودم و برنامههای بسیاری اجرا کردم، یکی از بچههایی که در این برنامه بود چند روز بعد تصادفی کرده بود و ضربه خورده بود و نیاز به «فیزیوتراپی» داشت در همین مدت که بهفیزیوتراپی میرفت دوست من دچار مشکلی شده بود و باید من او را به «فیزیوتراپی» میبردم، یک روز که با هم به پزشک مراجعه میکردیم، بهمحض اینکه وارد آن مکان شدم دیدم همان بچهای که در برنامه من بوده و ضربه خورده بود بهمحض ورود من مادرش را صدا زد و گفت: «مامان، مامان، امام زمان اومد»
آن لحظه بود که خدا را شکر کردم، آن کودک را بوسیدم و با او بازی کردم و کلی خندیدیم، آن روز بسیار خوشحال شدم، چرا که تأثیر کارم را دیدم و متوجه شدم این کار، برای بچهها مؤثر بوده است و من نمادی از امام زمان(عج) شده بودم و با دیدن من یاد امام زمان(عج) افتاده بود و این را اثرات مثبت اجرای برنامه در شهرستانها میبینم، بهطور کلی مهمترین مسئله برای من تاثیرگذاری روی کودک و نوجوان و شیرین کردن کام آنها بهواسطه بازی، خوش و بش کردن و ارائه مفاهیم دینی است.
نظر شما