دوم تا هشتم شهریور هرسال گویی پایان سال تحصیلی مدیران دولتی است که دوست دارند کارنامه خود را به دیگران نشان دهند که البته کار خوبی است و حداقل کم کاریها راحتتر دیده میشود، ولی اینکه آیا هزینهای هم برای این کم کاری پرداخت میشود یا نه، پرسشی است که باید در فرصتی جداگانه به دنبال پاسخ آن بود.
اما آنچه مسلم است و روال سالیان گذشته بوده، اینکه در هفته دولت به یکباره شاهد افتتاح و بهرهبرداری از پروژههای ریز ودرشتی هستیم که به نوعی نماد توجه تصمیمسازان برای خدمت رسانی به مردمی است که به پشتوانه آنها پشت میزهای خود نشستهاند.
با این وصف بیتردید هفته دولت امسال هم همانند چند دهه گذشته پر است از تصاویر و قابهای زیبای بریدن روبانها و آمارهای افزایش یافته در خدمات ارائه شده که گاهی برای کیفیت بخشی به وضعیت موجود و گاهی برای کاستن از کاستیهای تاریخی در حوزههای متفاوت است.
هرچه هست باید به تمام خادمان این مرزوبوم در هر پست و مقامی که هستند خسته نباشید گفت و امیدوارتر از همیشه برای خلق بهترینها برای این مردم پشتیبان افرادی بود که آنچه در توان دارند را خالصانه برای خدمت به مردم هزینه میکنند. اما به بهانه آغاز این هفته میخواهیم تنها به یک نکته اشاره کنیم و مدیران و تصمیم سازان در کنار مقایسه عملکردهای مثبت و قابل قدردانی خود با روزهای ابتدایی انقلاب تأمل کوچکی هم در چرایی نامگذاری این هفته داشته باشند. اینکه در تاریخ معاصر ما ثبت شده به دنبال شهادت رئیس جمهور و نخست وزیر وقت ایران اسلامی در هشتم شهریور به دست منافقان هفتهای تحت عنوان هفته دولت در تقویم ملی ما گنجانده شده، ظاهر ماجراست و با اندکی تأمل میتوان به فلسفه پنهان این موضوع پی برد.
فلسفهای که شاید بد نباشد اگر به مدیران پیشنهاد دهیم در کنار مقایسه آماری خود، مقایسهای هم از منظری دیگر با مدیران سالهای نخست انقلاب داشته باشند.
آنچه مسلم است ترور شهیدان رجایی و باهنر ترور دو نفر نبود و طراحان این نقشه به دنبال عقیم کردن جریانی بودند که میخواست فاصله کاخنشینی و کوخنشینی را از بین ببرد؛ جریانی که دوست نداشت صداقت وخدمت بیمنت اولویت نخست مدیران کشور باشد.
با این حال اگر این روزها و با گذشت نزدیک به ۴۰ سال از آن واقعه تلخ از هر ایرانی میانسالی بخواهی تا یک مدیر ساده زیست و خادم را نام ببرد، بیشک نام شهید رجایی را خواهی شنید که نشان میدهد با اینکه شهید رجایی فرصت چندانی برای خدمت رسانی نداشته، ولی هرآنچه انجام داده نه برای آمار سازی بلکه برای خدمت صادقانه بوده و بس و راز ماندگاری اش را بی آنکه بخواهد همگان دانستند و میدانند.
خلاصه اینکه ضمن تأکید دوباره بر این نکته که ما (مردم) قدردان زحمت کشان واقعی بوده و هستیم و به خوبی میدانیم کارکردن درشرایط حاکم بر جامعه سختتر از هر زمان دیگری است، ولی همین مدیران سعی در بهبود اوضاع دارند اما میخواهیم یادشان باشد انفجار دفتر نخست وزیری را انگیزه ای برای انفجار خدمت رسانی بدانند.
منبع: روزنامه قدس
انتهای پیام/
نظر شما