قدس آنلاین: میرکریمی با «قصر شیرین» بار دیگر به سینمای همیشگی خود بازگشته، سینمای شخصیت محوری که در آن فراز و فرود یک شخصیت به نمایش درمیآید. قصر شیرین داستان جلال است؛ شوهر شیرین که چند سالی است بدون او زندگی میکند و از همسرش طلاق عاطفی گرفته ولی با شنیدن خبر به کما رفتن شیرین، دوباره پایش به زندگی زن سابقش باز میشود.
این فیلم که در سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر اکران شد، توانست سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه و سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن را کسب کند. همچنین این فیلم جوایز بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر مرد را از جشنواره فیلم شانگهای بدست آورد. میرکریمی در بیشتر فیلمهای خود مثل «خیلی دور، خیلی نزدیک» و «یه حبه قند» به روابط بین افراد یک خانواده پرداخته است. «دختر» فیلم قبلی میرکریمی هم در مورد رابطه میان پدر یک خانواده با دخترش بود و فیلم جدید او هم در ادامه این روند، رابطه میان پدر یک خانواده با فرزندانش را بررسی میکند.
درباره آخرین ساخته رضا میرکریمی که این روزها روی پرده سینماهای کشور است با دو منتقد گفتو گو کردیم که نظرات متفاوت و حتی متضادی با یکدیگر درباره این فیلم دارند.
* بازگشت میرکریمی به دوران طلایی فیلمسازی
رضا صائمی، منتقد سینما با بیان اینکه میرکریمی با فیلم «قصر شیرین» به دوران طلایی فیلمسازی خود برگشته است، میگوید: این کارگردان پس از فیلمهای «زیر نور ماه»، «به همین سادگی» و «خیلی دور و خیلی نزدیک» که فیلمهای خوبی بودند، در دو فیلم «امروز» و «دختر» به نظر کمی و کیفی از سینمای خودش دور شده بود اما «قصرشیرین» بازگشتی به دوران طلایی فیلمسازی میرکریمی است.
وی ادامه میدهد: سینمای جادهای برای بسیاری جذاب است و قصر شیرین، یک فیلم جادهای شستهورفته است که یکی از دلایل موفقیت آن «اندازه نگه داشتن» در فیلمنامه، روایت، شخصیتپردازی، کارگردانی و بازی گرفتن از بازیگران بود. در این فیلم همه چیز به اندازه بود.
صائمی، یکی از ویژگیهای مثبت فیلم قصر شیرین را بازی حامد بهداد دانسته و خاطرنشان میکند: در این فیلم بازی متفاوتی را از او شاهد بودیم، زیرا کنترل بازیگری چون بهداد سخت است و این توانایی کارگردان را در بازی گرفتن نشان میدهد تا بهداد بتواند شخصیتی درونگرا، عبوس و کمحرف را به نمایش بگذارد.
وی میگوید: یکی از آسیبهای بازیگری این است که بازیگر بازیاش را به رخ بکشد. در فیلمهایی که حامد بهداد اکت زیادی دارد و برونگراست، این نقد وارد است که دارد بازیاش را به رخ میکشد در حالی که در قصر شیرین، بازیها بسیار یکدست بود، مثلاً بازیگر خانم نقش مکمل حامد بهداد بسیار خوب بازی کرد و کارگردان از بچهها هم بسیار خوب بازی گرفته بود.
* بهترین فیلم جادهای سینمای ایران
این منتقد سینما با بیان اینکه معمولاً در قصههای جادهای، قهرمان فیلم در انتهای سفر دچار تحول میشود و گاهی این تحول بدون منطق روانشناختی و دراماتیک است، میگوید: در فیلم «قصرشیرین» تحول ضدقهرمان، به تدریج و کمرنگ است که با استفاده از نمادهای زیباییشناسانه، نشانهشناسی شده است. به نظرم این قصه تحت تأثیر رمان شازده کوچولو بوده و حتی روباهی که در آخر فیلم با آن تصادف میکند، یکی از همین نشانهها در فیلم چند لایه میرکریمی است.
وی توضیح میدهد: جلال در پایان فیلم با ماشین به روباهی میزند و پسرش از او میخواهد که نجاتش دهد، شاید همین کنش کوچک در نجات یک حیوان، نشانهای برای تحول ضدقهرمان فیلم باشد. به همین دلیل فیلم پایانبندی خوبی دارد چون اتفاق پایانی، مخاطب را به سابقه این شخصیت رجعت میدهد که او قبلاً در یک تصادف، قتل غیرعمد انجام داده و فرار کرده اما در پایان فیلم به یک روباه میزند و دیگر نمیخواهد فرار کند، این تحول دارای منطق روانشناختی و دراماتیک است.
صائمی، قصر شیرین را یکی از بهترین فیلمهای سینمای جادهای ایران میداند و خاطرنشان میکند: مخاطبان سینما دائماً فیلمهای آپارتمانی با لوکیشنهای شهری میبینند در حالی که فیلمهای جادهای ظرفیت دراماتیک بالایی دارند. در این فیلمها تحول قهرمان را در طول سفر میبینیم، ضمن اینکه فیلمهای جادهای این ظرفیت را دارند که شخصیتپردازی بهتری در آن انجام شود و امکان گسترش لوکیشن هم بیشتر است، قصهها فقط در تهران نمیگذرد و فیلمساز میتواند سراغ جغرافیای وسیعتری برود.
به گفته او در فیلمهای جادهای حرکت وجود دارد و ذات سینما هم حرکت است که این دو را در یک راستا قرار میدهد ضمن اینکه سفر، موقعیتی تعلیقآفرین است و ضرب آهنگ فیلم را تندتر میکند تا مخاطب احساس خستگی نکند.
این منتقد تأکید میکند: یک فیلم خوب اطلاعات را تا جایی به مخاطب میدهد که نیاز درام را برطرف کند. میرکریمی در فیلم قصر شیرین، اطلاعات را به اندازه میدهد یعنی اطلاعات اضافهای در کار نمیبینیم. همچنین در این فیلم شاهد تضادهایی هستیم که این تضادها، خلق معنا میکند.
صائمی یادآور میشود: این فیلم در پاسخ به جامعه خشن امروز، دعوت به مهربانی میکند. ضمن اینکه موضوع روابط خانوادگی و صیانت از نهاد خانواده با وجود کارکردهای عاطفی و حمایتگرانه این نهاد کوچک، همواره در آثار میرکریمی وجود داشته است.
* تلاشی بیثمر برای متفاوتنمایی
رضا درستکار، منتقد سینما اما نظر دیگری دارد. وی میگوید: به نظرم «قصر شیرین» فیلمی طولانی است که بیجهت کش آمده، گویی کارگردان میخواسته که آمار فیلمهای ساخته شده در کارنامهاش را بالا ببرد.
وی با بیان اینکه حرفی تازه در فیلم نیست، معتقد است: از ابتدا هم کارگردانش حرفی برای گفتن نداشت. این را میتوان از توالی کارهای سطح پایین او دریافت. «بههمین سادگی»، «امروز»، «دختر»، اینها آثاری کممایه هستند که بیجهت کش آمده بودند، درست مثل همین قصر شیرین که تلاشی بیثمر برای متفاوتنمایی است و نتیجه کار هم که مشخص است، هیچ.
وی با بیان اینکه فیلم پلانها و سکانسهای اضافه زیاد دارد، خاطرنشان میکند: قصه، قصهای یک خطی است درباره راننده کامیونی که قبلاً قتلی غیرعمد را انجام داده و متواری شده، حالا پس از سالها که زن و فرزندانش را ترک کرده، زمانی که همسرش به کما رفته، برگشته و میخواهد قلب او را بفروشد و بچههایش را رها کرده و فرار کند. کل این ماجرا را در زمان واقعی میبینیم اما نمایش و روایت چنین ماجرایی آنقدر بیتب و تاب است که احساس میشود قصه زیادی کش آمده و جلوهگری کارگردان بیشتر در آن هویداست. اطلاعاتی که در فیلم داده میشود، اطلاعات به درد بخوری نیست و مخاطب را با تعارض مواجه میکند. در فرایند قصه هم با آدمی زشت مسلک مواجهیم که نه تعهد انسانی دارد و نه تعهد اجتماعی.
* قصه نقص دارد
درستکار میافزاید: کجای این قصه با تذکر اجتماعی و تنبه همراه است؟ به نظرم قصه فیلم، مشکلات بنیادین دارد و محتوایش فاقد کاراییهای لازم برای جامعه ماست. فیلم با حرکت در مرز نقد اجتماعی، جان و قدرت کافی را برای ارائه مضمونش ندارد و مشکل منطق روایی مخاطب را کلافه میکند؛ قصهای که نقص دارد و در پایان تماشای آن، جز اینکه روحیه مخاطب متلاشی شود، نتیجهای دیگر در کار نیست.
وی درباره بازی حامد بهداد در این فیلم میگوید: پرسونای بازیگری بهداد و شیوه بازی برونگرا و پرتحرکش مطلقاً در طرف مخالف نقش است. بهداد در تلاش است که رفتارها و روحیه برونگرا را کنترل کند، اما این کنترل رفتار در بازی او، خیلی مشهود است به طوریکه نمیتواند از پس شخصیت جلال برآید. بازی او رسماً از فیلم بیرون میزند، حتی صحنه کتک خوردنش در فیلم هم برای تنظیم کردن این شخصیت است و اغراقآمیز از کار درآمده و انتخاب حامد بهداد برای این نقش، از اول اشتباه بوده است.
این منتقد سینما یادآور میشود: در این قصر شیرین، فرم سینمایی و محتوایی غنی نمیبینیم؛ خودنمایی و کارگردانی را میبینیم که سالهاست تمام شده است. به نظرم چون کارگردان فیلم میرکریمی است اینقدر به آن توجه شده، در حالی که اگر کارگردانی گمنام این فیلم را میساخت، اصلاً به آن توجهی نمیشد.
به گفته وی در این فیلم انتقال مضمون و محتوا دچار ضعف و کاستی است چون منطق روایی فیلم، سست است. متأسفانه بخشی از گرفتاری فیلمهای ایرانی، ضعف در منطق روایی است. کدام منطق میگوید که پدری بچههایش را در زمانی که مادرشان را هم از دست دادهاند، این طور رها کند؟! اگر این مرد اینقدر رذل و پست است که در چنین شرایطی میخواهد بچههایش را رها کند، منطق روایی آن باید در فیلم شکل بگیرد در حالی که در «قصر شیرین» همه چیز اتفاقی رخ میدهد.
انتهای پیام/
نظر شما