محمود مصدق/
بازنشستگی و کمبود معلم دغدغه اصلی نظام آموزش و پرورش است. تا سال ۹۹، ۳۲۰هزار نفر در آموزش و پرورش بازنشسته خواهند شد و بر همین اساس به ۳۰۰هزار معلم نیاز است که با روند فعلی پذیرش اندک در دانشگاه فرهنگیان و سهمیههای اختصاص یافته به آموزش و پرورش در آزمونهای استخدامی به زحمت میتوان کسری معلم را پاسخ داد. آن طور که مسئولان این وزارتخانه میگویند تنها در دوره ابتدایی ۱۰۳ هزار و ۳۸۰ نفر کمبود معلم وجود دارد که اگر بتوان سالانه ۳۰ هزار معلم را تربیت و جذب کرد شاید بتوان این کمبودها را جبران نمود.
وزارت آموزش و پرورش تاکنون با تدابیری چون استفاده از نیروهای حقالتدریس، خرید خدمات آموزشی، جذب نیرو از محل ماده ۲۸ و برگزاری آزمون استخدامی به مقابله با چالش یاد شده پرداخته است اما بسیاری از این نیروها حتی با وجود گذراندن دورههای آموزشی از کیفیت لازم برای تدریس دانشآموزان برخوردار نیستند و این همان نکته اساسی است که دانشآموزان و والدینشان را نگران میکند.
حال پرسش اساسی این است وقتی دولت و مجلس از ضرورت کیفیت آموزش میگویند تا چه زمان میتوانیم دلمان را به تأمین معلم از محل ماده ۲۸، جذب حقالتدریسیها و... خوش کنیم؟ چرا نمیتوان سهم دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجایی که مسئولیت تأمین نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش را به عهده دارند در پذیرش دانشجو افزایش داد تا مشکل کمبود معلم با کیفیت علمی سریعتر برطرف شود.
* بضاعت ما همین تعداد است
دکتر حسین خنیفر، رئیس دانشگاه فرهنگیان به این پرسش ما این گونه پاسخ میدهد: این موضوع به زیرساختها و بودجه برمیگردد وگرنه دانشجویان بیشتری پذیرش میکردیم.
وی با اشاره به حمایتهای سازمان امور اداری و استخدامی، مجلس، سازمان برنامه و بودجه و وزارت آموزش و پرورش برای افزایش ظرفیت این دانشگاه در دو سال اخیر میگوید: اگر این حمایتها نبود نمیتوانستیم پذیرش در سطح حداکثری داشته باشیم. یعنی بضاعت موجود ما جذب حدود ۲۳ هزار نفر است.
وی تصریح میکند: زیرساختها چندان درست نیست و فضای آموزشی لازم را نداریم. در سال ۱۳۹۰ از ۴۰۰ مرکز تربیت معلم ۳۰۲ مرکز تعطیل شد و فقط ۹۸ مرکز باقی ماند که از این تعداد ۶۴ مرکز پردیس است. در واقع یک مرتبه سه چهارم فضای موجود آموزشی ما حذف شد. در حالی که تعداد دانشآموزان و نیاز کشور به معلم کم نشده است. اتفاق بدتر این بود که سال ۹۱، ۲۱ هزار دانشجو پذیرش کردیم اما پس از آن تا ۹۶ پذیرش دانشجو در این دانشگاه روند کاهشی داشته است. یعنی سال ۹۲ تعداد پذیرشها به ۱۶ هزار نفر و سالهای بعد هم به ترتیب به ۱۳، ۹ و ۳ هزار نفر کاهش یافت. روند ریزشی که موجب شد کمبود معلم در کشور خود را به مانند یک دره و شکاف بزرگ نشان بدهد.
وی عدم جذب دانشجو به تعداد مناسب در دانشگاه فرهنگیان و بحث بودجه را مهمترین عامل کمبود معلم در کشور میخواند و میگوید: به هر حال از سال ۹۷ برنامه افزایش پذیرش دانشجو در این دانشگاه در دستور کار قرار گرفت و بر اساس آن سال گذشته وقتی دیدیم ۲۵ هزار جای خالی داریم همه این فضاها را پر کردیم و از ماده ۲۸ کمک گرفتیم و ظرفیت را کامل کردیم. امسال هم چون ۲۰ هزار نفر از دانشگاه فرهنگیان دانشآموخته شدند و در بعضی از استانها نیز ساختمانها و کلاسهای جدیدی ایجاد و یا بازسازی کردیم توانستیم حدود ۲۱ هزار دانشجو پذیرش کنیم. در واقع د دو سال اخیر از حداکثر ظرفیت موجود برای جذب دانشجو استفاده کردیم. منتها نیاز کشور به معلم خیلی زیاد است یعنی حداقل ۱۰۰ هزار نفر کمبود معلم داریم که باید این کمبود رفع شود.
وی میگوید: علاوه بر کمبود فضاهای آموزشی موضوع تأمین بودجه و اختصاص ردیف بودجه برای جذب دانشجو در دانشگاه فرهنگیان هم مطرح است. به هرحال ما وارث روشی هستیم که ادعا میکنند به آنها ردیف و بودجه برای جذب دانشجو ندادهاند. البته ما هم چنین ادعایی داریم که اگر ردیف و بودجه کافی- دو برابر بودجه امسال- بدهند فضاهای خالی دانشگاههای آزاد و پیامنور را اجاره میکنیم و این گونه دانشجویان بیشتری را جذب میکنیم تا در کمتر از دو سال مشکل کمبود معلم برطرف شود.
وی همچنین از برنامهریزی این دانشگاه برای تأمین کف نیاز آموزش و پرورش به معلم تا سال ۱۴۰۱ خبر میدهد و میگوید: اگر بتوانیم در دو سال آینده ۱۰۰ هزار دانشجو جذب کنیم مشکل حل خواهد شد و از بحران کمبود معلم عبور خواهیم کرد.
• افزایش ظرفیت به صلاح نیست
اما محمد مهدینژاد نوری، معاون سابق آموزشی وزارت علوم نه تنها افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو توسط دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی را در شرایط فعلی ممکن نمیداند بلکه اساساً ایجاد ظرفیت بیشتر را برای کشور مفید نمیداند.
مهدینژاد نوری با تأسف از اینکه وزارت آموزش و پرورش با موجی از بازنشستگی مواجه است، میگوید: این روند باید تدریجی باشد. یعنی به گونهای طراحی شود که مثلاً اگر سالی ۲۵ یا ۵۰ هزار نفر از این سیستم بازنشسته میشوند به همان تعداد هم وارد شوند در حالی که اکنون مثلاً یکمرتبه در مدت یک سال ۲۰۰ هزار نفر بازنشسته میشوند و در پنج سال بعد کسی بازنشسته نمیشود.
وی با اشاره به پیوسته بودن جذب دانشجو توسط دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی میافزاید: فرض کنیم دانشگاه فرهنگیان یا شهید رجایی ظرفیت خود را به ۱۰۰ هزار نفر در سال برسانند، سال اول و دوم جذب این تعداد نیرو در آموزش و پرورش به خوبی انجام میگیرد اما سال سوم ۱۰۰ هزار دانشآموخته این دانشگاه بیکار میمانند و آموزش و پرورش توان جذب آنها را ندارد. ما این مدل جذب را در دانشگاه نفت و نیروهای مسلح داریم. یعنی دانشجو از این مراکز دانشآموخته میشود اما جذب نمیشود. بنابراین باید توجه کنیم که اگر دانشگاه فرهنگیان یا شهید رجایی یکمرتبه ظرفیت ورودی خود را افزایش دهند بعداً مشکلساز خواهد شد. پس دوراندیشی ایجاب میکند تا ظرفیت این دانشگاهها چندان افزایش نیابد. در واقع باید تلاش شود تا سهمیه ورودی این دانشگاهها تقریباً روندی ثابت داشته باشد.
وی با اشاره به ضرورت ایجاد تناسب و موازنه بین ورودی و خروجی معلمان از نظام آموزش و پرورش میافزاید: وزارت آموزش و پرورش حالا به این قطعیت رسیده است که برای دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی آن قدر سهمیه بگیرد که بتواند آنها را جذب کند و از آن طرف هم این وزارتخانه به هنگام بازنشستگی آنها دچار کمبود معلم نشود. در واقع با یکسان شدن ورودی و خروجی معلم از این سیستم وضعیت پایدار میشود و این موضوع اصلیترین عاملی است که سهمیه پذیرش دانشجو توسط دانشگاههای یاد شده یکمرتبه افزایش نمییابد. ضمن اینکه این دانشگاهها در حال حاضر از لحاظ زیرساختی مثل برخورداری از فضاهای آموزشی، تجهیزات آموزشی و اعضای هیئت علمی، ظرفیت لازم را برای جذب بیشتر دانشجو ندارند. هرچند اگر هم زیرساختهای لازم را هم داشته باشند باز به صلاح کشور نیست ظرفیت بیشتری ایجاد کنند.
نظر شما