قدس آنلاین: در سالهای نه چندان دور سینمای کودک و نوجوان به نوعی معرف ما در دنیا بود و از رونق خوبی برخودار بود. به بهانه روز کودک به سراغ احسان کاوه مدیر مرکز تلویزیونی و انیمیشن حوزه هنری رفتهایم و علل شرایط موجود را بررسی کرده و ظرفیتهای موجود درحوزه انیمیشن و سینمای کودک و راهکارهای پیش رو برای استفاده از آنها گفتوگو کردهایم.
ظرفیتهای ایران در حوزه انیمیشن و سینمای کودک و نوجوان را چه میدانید؟
در این حوزه ما استعداد زیادی از خودمان نشان دادیم و از نظر کیفی خروجی کارهایمان در سطح بین الملل، حرفهای زیادی برای گفتن دارد. البته مشکلاتی هم داریم، به خصوص در حوزه محتوا و فیلمنامه و مسائل زیرساختی و موارد مهمی همچون تولید صنعتی یا ادبیات مناسب تولید. منتها کار سخت تر که کارهای فنی انیمیشن هست را خوب انجام میدهیم و نسبت به خیلی از کشورهای دیگر برتری داریم و به آن دسته از مشکلات فائق آمدیم. نکته بسیار مهمیکه در این میان وجود دارد و یک ظرفیت جدی است، بحث این است که ما یک جنس صادراتی را تولید میکنیم و اختلاف قیمت ریال با ارزهای دیگر اینجا به موقعیت ایران بسیار کمک میکند. کشور ما میتواند در حوزه تولیدِ صددرصدی و یا در تولید بخشهایی از اثر بین المللی ورود کند که در هر دو مورد، قیمت تمام شده محصول در ایران بسیار پایین تر از قیمت جهانی است و اگر بشود از این ظرفیت استفاده صحیح و مناسب و درست و با سیاست و با درایت کرد، به نتایج خوبی خواهیم رسید.
زمانی آثار ما در حوزه کودک معرف ما در کشورهای دیگر بود در حال حاضر این سینما درکشور کمترین رونق را دارد، علت آن را چه میدانید؟
آثار کودک در دهههایی در کشورمان خیلی خوب شکل گرفت اما متأسفانه از یک جایی به بعد، معدود افرادی که کار کودک انجام میدادند دیگر کار نکردند و تولیداتی در سینما شکل گرفت درباره کودک بود، نه برای کودک. اما به نظرم بحث جدی تر از حوزه کودک، بحث کلی درخصوص سینماست. من فکر میکنم متأسفانه برخی از افراد به دلیل مقاصد سیاسی، در این حوزه کم فروشی میکنند. شما فیلمی را میبینید که پوستر و تیزر آن خیلی سرتر از محتوایش است و وقتی خانوادهای پول میدهد برای رفتن به سینما (که دیگر نمیتوان به آن یک تفریح ارزان گفت، چون یک خانواده چهار نفره که بخواهد به سینما برود و مثلاً یک غذای ساده هم بخورد، باید صد تا صد و پنجاه هزارتومان هزینه کند) چون با اثر چشمگیری مواجه نمیشود، قید سینما رفتن را میزند. از طرف دیگر عدم رعایت کپی رایت و توزیع غیرقانونی محصولات بین المللی، باعث شده مردم با آثار جهانی خیلی راحت تر ارتباط برقرار کنند. یک دورهای بزرگترین تلویزیونهایی که در خانه مردم بود 21اینچ بود،اما این روزها کمترین اندازه 40 اینچ است. یک عده از آدمها لذت دیدن فیلم در سینما را هم مقداری تغییر دادند و با یک تلویزیون 50 اینچ در خانه، تقریباً یک سینمای خانگی دارند و خیلی راحت فیلم دانلود میکنند و میبینند و سینما رفتن هم برایشان مهم نیست. ما متأسفانه افت جدی در فروش فیلمهای سینمایی داریم، به عنوان مثال اگر بخواهیم میزان مخاطبان فیلم هزارپا که 36 میلیارد تومان فروش داشته را حساب کنیم، با میانگین بلیت 10 هزارتومانی، میشود سه میلیون و ششصد هزار نفر، (اگرهر نفر فقط یک بار این فیلم را دیده باشد). به نظرم اینکه در کشور هشتاد و یک میلیونی ما برای پرفروش ترین فیلم سینما فقط سه میلیون و ششصدهزار قطعه بلیت فروخته شده باشد، آمار خوبی نیست، درحالی که ضریب اشغال مان هم زیاد نیست و خیلی از سانسها سالنهای سینما خالی هستند و بعضا اکران تعطیل میشود چون سالن به حدنصاب نرسیده است. متأسفانه این وضعیت در کل سینمای ما رخ داده و کم رونق شده است و اگر بر همین منوال جلو برویم شاهد نابودی صنعت سینما خواهیم بود و میبینیم که در طول سال فقط چند فیلم با حمایت تولید شود.
با توجه به سابقه فعالیت حوزه هنری در حوزه انیمیشن، وضعیت کنونی در این حوزه را چگونه ارزیابی میکنید؟
از نظر فنی و تکنیکی پیشرفتهای بسیار بالایی داشتیم و ضعفهای ما در زیرساختهاست. به عنوان مثال در همین رویداد رویازی که درمشغول انجام کارهای آن هستیم و اواخر پاییز برگزار میشود، ما در مورد شیوه ارائه طرح و متقاعد کردن سرمایه گذار هیچ مِتدی نداریم. در حال حاضر یا لابی میکنیم، یا پارتی بازی میکنیم، یا خدایی ناکرده حق الحساب میگیریم و کار را به یک گروه میسپاریم تا طرح به نتیجه برسد و تولید شود. مواردی که هیچ کدام از آنها نه عادلانه است و نه انسانی و خدایی ناکرده موجبات فساد از لحاظ مالی را در سیستمها به وجود میآورد. به همین خاطر به سراغ رویداد پیچ رفتیم، اتفاقی که سالهاست در تمام دنیا رخ میدهد. یک ارائه هدفمندِ کاریِ خیلی جدی برای سرمایه گذاران، به دور از هرنوع فشار و لابی، در این رویداد ارائه دهنده شنونده طرح را میبینند، شرایط را میسنجند و تصمیم میگیرند و اتفاقا استعدادها بروز پیدا میکند، نقاط ضعف و قدرت مشخص میشود و کارها جلو میرود. ما در انیمیشن، در بخش ادبیات تولید دچار مشکل هستیم، این جزء موارد زیرساختی ماست که از دانشگاه انتظار میرفت این موارد را جا بیاندازد. ما هنوز فرق انواع تهیه کننده در انواع تولیدات مختلف نه فقط انیمیشن که سینما و تلویزیون را نمیدانیم، هنوز نمیدانیم وظایف هرکدام از عوامل دقیقا چیست. ما به صورت آکادمیک آموزش نمیدهیم که یک نفر تحت عنوان طراح کاراکتر، انیماتور، نویسنده فیلمنامه انیمیشن، نویسنده فیلمنامه انیمیشن برای خردسال و... فارغ التحصیل شود، درحالی که هرکدام از اینها موارد جزئی و بسیار مهمیاست، چون انیمیشن تفاوتهای فنی زیادی با آثار رئال دارد. در چنین مواقعی باید گفت که نمیتوانیم صنعت انیمیشن داشته باشیم. اینها مواردی است که باید نگران شان باشیم، اگرچه باز هم تاکید میکنم که در نقطه مقابل این ضعفها، ما به مسائل بسیار سخت فنی که خیلی از کشورهای دنیا در پیچ و خم آنها مانده اند، موفق عمل کردیم. با کیفیت بالا کار تولید میکنیم، انیمیت میکنیم، رندر میکنیم و در تمام این موارد که جزء کارهای بسیار سخت و اصطلاحا لبههای علم انیمیشن هستند ما موفق بودیم.
چرا نهادهای دولتی و سرمایه گذاران رقبتی به تولید در این حوزه ندارند؟
اول اینکه این فضا و قیمتها شفاف نیست. یکی از کارهایی که پیچینگ میکند این است که قیمتها در آن بلند اعلام میشود و این باعث شفافیت فضای کار خواهد شد. دوم اینکه لابیهای عجیب و غریبی در این حوزه هست، متاسفانه کسی که در تهران زندگی میکند اصطلاحا دستش به یک جاهایی میرسد و لابی میکند. ولی کسی که در شهرستان زندگی و فعالیت میکند، (ممکن است کارش هم خیلی بهتر باشد) ولی نمیتواند ارتباط بگیرد. سومین دلیل این است که اعتماد کردن به تولید کنندگان هم واقعا سخت است. وقتی که میگوییم ما انواع تهیه کننده که در حوزه تولید مطرح میشوند را نمیشناسیم و بعضا آن کلمه برای اولین بار به گوش مان میخورد، نتیجه اش میشود همین، شما فرض کنید که مدیر یک نهاد دولتی یا وزارخانه هستید که برای فرهنگسازی نیاز دارید یک سریال انیمیشن تولید کنید که در ذهن کودکان این مملکت مفهومینهادینه شود تا مشکلی از دوش ممکلت برداشته شود. شما برای این کار نیاز به یک تیم حرفه ای دارید، ولی در مقابل تان کسی مدعی است که میتواند خوب کاراکتر طراحی کند، یا کسی میتواند خوب کارگردانی کند، کسی ادعا دارد که در انیمیت حرفه ایست و یا کسی خودش را رندر کار کاربلد معرفی میکند، اما کسی را داریم ادعا کند که کل زنجیره را میبیند و آن پیام را به درستی منتقل میکند؟ انیمیشن مثل چاه نفت است، اینطور نیست که یک اثر بسازید و تمام شود. شما میتوانید یک انیمیشن سریالی بسازید و بعد فصلهای دوم و سومش را تولید کند، یا همچنان با محصولات جانبی آن مثل اسباب بازی، کاغذ دیواری، لوازم التحریر، عروسک و... خیلی کارها میتوانید انجام دهید. چه کسی میخواهد متولی کل این موارد باشد؟ ما این شخص را نداریم. کدامیک از مجموعههای انیمیشنی ما یک استودیو تولیدی هستند؟ ما یک سری دفتر تولیدی داریم که این دفاتر بعضی اوقات نمیتوانند اعتماد سرمایه گذار را جلب کنند که به نظرم این یکی از دلایل بسیار مهم است. از طرف دیگر بخش اعظمیاز پولهای ما پولهای نفتی است، مبالغی که از لحاظ قانونی بابت آنها بازخواست نمیشویم. متاسفانه در قوانین کشور مدیران پاسخگوی عملکرد خودشان به طور مستقیم نیستند، لذا اینکه یک کار را با کیفیت تولید کنند یا بی کیفیت یا اصلا تولید نکنند، برایشان نتیجه یکسانی دارد و به همین خاطر بعضا رقبتی برای تولید ندارند و اساسا معتقدند شاید اگر کاری نکنند، بهتر هم باشد.
ما میشنویم در کنار این که کشورهای اروپایی و آمریکا سرمایه گذار اصلی در این حوزه هستند، اما بیشتر تولیدات درکشورهای آسیایی انجام میشود، ایران تا چه اندازه میتواند به این حوزه ورود پیدا کند؟
سالهاست که صنعت انیمیشن در کشورهای مختلف دنیا به خصوص امریکا و کانادا به مدد دوری از فضای ملتهب جنگ جهانی دوم خیلی پیشرفت کرده است. اگر تاریخ انیمیشن را بخوانید، میبینید که استودیوهای انیمیشن سازی اروپا تقریبا در جریان جنگ جهانی دوم نابود شد، ولی امریکاییها خیلی رشد کردند چون دور بودند. اینها در حال حاضر کار خلاقه را انجام میدهند، مثل بقیه صنایع. مثلا کمپانی اپل که همه چیز آن در امریکاست ولی محصولاتش در چین تولید میشود، چون در آنجا کارگر ارزان است و خیلی موارد دیگر. انیمیشن هم از این فرمول مستثنی نیست، کارهای خلاقه در کشورهای مختلف انجام میشود و بعضا در کشورهای ارزان تر، کارهای خدماتی را انجام میدهند. ایران هم میتواند وارد این فضا شود، به خصوص اینکه باتوجه به تفاوتهای بین ریال و ارزهای دیگر، وضعیت ما در شرایط مطلوبی قرار میگیرد. یک زمانی وقتی که دلار هزار تومان بود، یک انیماتور دستمزدی که به تومان میگرفت، وقتی به دلار تبدیل میکرد، شاید از دستمزدی که یک انیماتور در امریکا میگرفت گران تر هم میشد. ولی در حال حاضرنه، ما اگر دستمزدهایمان نسبت به هفت هشت سال پیش، دو یا سه برابر هم شده باشد ارزان تر از دستمزدهای کشورهای بیشتر توسعه یافته است و شاید با کشورهای آسیایی برابری کند. من فکر میکنم یکی از راههای ایجاد اشتغال در کشور همین فضای انیمیشن است چون استعدادهای بسیار خوب و نابی در کشورمان داریم.
در دنیا انیمیشن یک صنعت عظیم با گردش مالی بالاست، ما چطور میتوانیم به سمت صنعتی شدن حرکت کنیم و جزی از آن بشویم؟
صنعتی شدن در حوزه انیمیشن کاملا یک علم است و ما باید بتوانیم این را نهادینه کنیم. متاسفانه دانشگاههای ما تاکید شان بر تولیدات بسیار خلاقانه و هنری است که البته هیچ ایرادی هم ندارد، حتما از مجموعه تولیدات انیمیشنی کشور، درصدی باید به تولیدات هنری و جشنواره ای بپردازد. ولی این نسبت به آن چیزی که ما به آن میگوییم صنعت انیمیشن، درصد بسیار ناچیزی است. ما باید زنجیره ارزش و تفکیک کارها را در انیمیشن بشناسیم. نمیتوانیم یک اثر بسازیم که نویسنده، کارگردان، تدوینگر، تهیه کننده و طراح کاراکتر آن یک نفر باشد، اگر اینطور بود هرکس میتوانست در خانه اش یک فیلم سینمایی بسازد. متاسفانه مهم ترین کاری که ما توانایی انجام آن را نداریم، کار تیمی است. این مشکلات به نظرم باید در دانشگاهها، در زیرساختهای تولید و در ادبیات تولید حل شود. بدانیم که ما چطور میتوانیم از تجهیزات به صورت اشتراکی استفاده کنیم، چطور میتوانیم از شبکه داده برای کم کردن هزینهها استفاده کنیم. چطور میتوانیم حقوق معنوی افراد را رعایت کنیم. به عنوان مثال قرارداد یک پروژه بین سرمایه گذار و تولید کننده به بن بست خورد، چون سرمایه گذار میگفت حتی جوایزی که طراح کاراکتر اثر بگیرد هم برای من است، چون اگر من پول نمیدادم اصلا طراح کاراکتری وجود نداشت که بخواهد جایزه بگیرد! این نگاهها باید اصلاح شود، متاسفانه دانشگاههای ما در حال حاضر فقط کارگردان فارغ التحصیل میکنند، کارگردانهایی که توانمندی فنی دارند ولی نمیتوانند در یک فیلم کار تیمیکنند. در یک سریال یا فیلم انیمیشن بین بیست تا سی عنوان شغلی وجود دارد که یکی از آنها کارگردان است و دو سه نفر از اینها آرتیست هستند. بقیه تکنسین اند، تکنسینهایی که باید بتوانند علم را درست، به روز و با دورههای آموزشی صحیح و یکسان سپری کنند تا هویت بگیرند. نه اینکه هرکسی با چند دوره آموزشی روی اینترنت فکر کند کار را یاد گرفته و بعد هم آرزو کند کارگردان انیمیشن شود. چرا شما آرزو ندارید که یک انیماتور زبردست شوید که دستمزد خیلی بالایی هم دارد؟ به نظرم این مشکلات باید در دانشگاه حل شود.
چالشهای ورود انیمیشن ایران را به بازارهای جهانی چه میدانید؟
یکی از مهم ترین موارد عدم رعایت موارد حقوقی است، مواردی که بخشی به دلیل تحریم به وجود آمده و بخشی به این دلیل که ما سابقه صادرات در این حوزه را نداشتیم. بخش دیگری هم به خاطر عدم وجود آژانسهای فروش قوی است. در دنیا این آژانسها هستند که باعث تولید فیلم سینمایی انیمیشن میشوند. به عنواان مثال این آژانسها پتانسیلی را در کشور «آ» میبینند و پتانسیل دیگری را در کشور «ب»، سپس بهانه ای پیدا میکنند این دو پتانسیل را به هم وصل میکنند و آنها را از حالت بالقوه، به بالفعل تبدیل میکنند. مثلا یک فیلم سینمایی در اسپانیا در حال تولید است با نام «نگه دارنده اژدها» که محصول مشترک اسپانیا و چین است. این دو کشور کجا همدیگر را میبینند که بخواهند با هم اثر مشترک بسازند؟ آنجایی که یک نفر، یک واسطه، یک آژانس فروش، یا یک توزیع کننده، کتابی را از چین به اسپانیا میآورد، سراغ جایی که در تولید توانمند باشد میبرد و این دو را به هم وصل میکند. از یکی پول میگیرد و از دیگری خدمات و یک کار میسازد، کاری که با آن هم خودش سود میکند، هم کشور سرمایه گذار و هم کشور تولید کننده. متاسفانه ما در کشورمان در این حوزه ضعیفیم، آن هم به این خاطر که همه نگاههایمان به جشنوارهها بوده. بخشی از عمده فعالیتهایی که آژانسهای نماینده فروش ما میکنند، فروش نیست بلکه ارائه محصولات به جشنوارههاست، به همین دلیل هم بازارها کمتر مورد توجه قرار میگیرند. ما به تعداد انگشتهای دست آدم حرفه ای، علمیو کسی که این فضا را بشناسد نداریم و تعداد آدم حرفه ای برای کلمات بزرگی همچون صنعتی شدن و ورود به بازارهای جهانی، خیلی کم است.
نظر شما