مریم احمدی شیروان/
هشتم ربیعالثانی سال ۲۳۲ هجری قمری دریچه دیگری از شادی بر دلها گشوده شد و یازدهمین اختر آسمان ولایت و امامت به میهمانی اهل زمین آمد. امامی که از بدو تولد تحت نظارت شدید مأموران حکومتی بود، اما ذرهای در انجام وظایف خود کوتاه نیامد و از هدایت مردم دست برنداشت. در سالروز ولادت این امام همام با حجتالاسلام مصطفی امینیخواه، استاد حوزه و دانشگاه به گفتوگو پرداختیم. او در این فرصت، تصویر ارائه شده از امام حسن عسکری(ع) در کتاب «انسان ۲۵۰ ساله» را برای ما ترسیم کرد. گفتنی است؛ کتاب «انسان ۲۵۰ ساله» مجموعه بیانات رهبر معظم انقلاب است درباره زندگی سیاسی و مبارزاتی امامان شیعه(ع).
نفی حکومت باطل و ایجاد حاکمیت الهی
حجتالاسلام امینیخواه میگوید: کتاب انسان ۲۵۰ ساله نگاه متفاوتی به معصومین داشته و حرکت همه آنها را یک حرکت تفسیر میکند. در شرایط منحصر به فردی که زمانه هر یک از معصومین داشت، نوع رفتار آنها شامل راهبرد خاصی بود و در موقعیتهای مختلف بنا به اقتضائات و موانعی که در مواجهه آنها پیش میآمد شاهد رویکردهایی به ظاهر متفاوت هستیم؛ در صورتی که حقیقت همه آنها یکی است. محور اصلی در سیره معصومین(ع) نفی حکومت باطل و ایجاد حاکمیت الهی بود که از آن به ولایت حقه اهل بیت(ع) تعبیر میکنیم. او اضافه میکند: در دوره ائمه(ع) پس از امام رضا(ع) تشکیلات و ارتباطات مسلمین تقویت و گسترده میشد، مانند دوره وکلا، نواب و... اما دوره امام حسن عسکری(ع) اوج این دوران به حساب میآید. این امام(ع) تشکیلات وسیعی را ساماندهی و مدیریت کرده و مردم جامعه خود را برای روز غیبت آماده و شرایط را از دوران ظهور به دوران غیبت منتقل کردند.
امام عسکری(ع) یکتنه مسیر تاریخ را عوض کرد
امینیخواه یادآور میشود: پیرامون امام عسکری(ع) را خائنان، جاسوسان و دستگاه امنیتی احاطه کرده بود و به طور مداوم تحت نظارت بود تا مبادا فرزندی از ایشان متولد شود؛ اما به اذن خدای متعال، امام عصر(عج) در حجرهای متولد شد که جاسوسان در آن دائم رفت و آمد و تردد داشتند. جاسوسانی در لباس خادم و دوست که پس از به شهادت رسیدن امام(ع)، تمام اموال و وسایل ایشان را غارت کردند.
او عنوان میکند: امام حسن عسکری(ع) که در متن چنین مبارزاتی بود تلاش کرد دشمن هیچ بهرهای از نظارتهای خود نبرد و با روح قدسی، ذکاوت و بصیرتی که داشت اجازه نداد آنها به مقصود خود برسند؛ راهکاری که الگویی برای جوانان در تمامی عرصههای زندگی است. آنها نباید از هدفی که دارند، خسته شده و توکل و ابتکار عمل خود را از دست دهند یا ناامید شده و همه چیز را تیره و تار ببینند؛ بلکه با برنامهریزی و جدیت میتوانند به هدف نهایی موردنظر خود برسند و مانند امام یازدهم ایستادگی کرده و یکتنه مسیر تاریخ را عوض کنند.
دوست و دشمن، امام عسکری(ع) را تحسین میکردند
او به بخش دیگری از کتاب انسان ۲۵۰ ساله اشاره کرده و میگوید: به فضیلت، مکرمت و عظمت این امام(ع) نه فقط ما که حتی دشمنان و مخالفان و آنها که به امامت اعتقاد نداشتند نیز اعتراف کرده و دوست و دشمن این شخصیت را تحسین میکنند. باید در نظر داشته باشیم تحسین دشمن دو نوع است؛ ممکن است تحسین دشمن برای این باشد که برای او زمینهسازی کرده و راههای رسیدن او به اهدافش را تسهیل میکنیم؛ دیگر اینکه مورد تحسین دشمن قرار میگیریم زیرا با تمام فشارها دست از هدف خود بر نمیداریم و در نهایت دشمن به زانو درمیآید.
این استاد حوزه و دانشگاه تأکید میکند: منظور از تحسین دشمن، نوع دوم و شکست دشمن است؛ تحسینی که برای سایر ائمه(ع) نیز انجام شده بود. معاویه نیز امیرالمؤمنین(ع) را تحسین میکرد و حضرت همیشه در چشم او بزرگ بود. رهبر انقلاب نیز در این زمینه فرمودهاند: اگر عناصر خواص ما به وظیفهای که دارند عمل کنند، دوست و دشمن، آنها را بزرگ دانسته و برای آنها احترام قائل هستند؛ دوست به دلیل اینکه همدل و هممسیر او است، او را بزرگ میداند و دشمن هم چون او را بزرگ میبیند، برای او وقت صرف کرده و برنامهریزی میکند. امام عسکری(ع) در چشم دشمنان بزرگ بود؛ زیرا همیشه با قدرت، صلابت، علم، تدبیر و حکمت حرکت میکرد.
مهمترین برنامه امام(ع) فرهنگسازی برای نمادهای هویتی شیعیان بود
حجتالاسلام امینیخواه عنوان میکند: یکی از دغدغههای جدی و کلان برنامههای امام عسکری(ع)، فرهنگسازی برای نمادهای هویتی شیعیان بوده است. شاید مشهورترین روایت در این زمینه، روایتی است که پنج علامت مؤمن را معرفی میفرماید که یکی از آن علامتها، زیارت اربعین است. بیشک فرهنگ و تمدنی ماندگار خواهد بود که بستری جاری داشته باشد و دائم با شاخصهها و تمایزها خودش را معرفی کند و زنده نگه دارد؛ این مسئله بدون داشتن نمادهای روشن و بارز میسر نخواهد شد.
او در پایان تصریح میکند: به همین دلیل امام عسکری(ع) به شیعیان خود سفارش و بلکه اصرار میکرد در هر فضایی که به سر میبرند اگر خفقانی که زمینهساز تقیه باشد تهدیدشان نمیکند، نمادهای هویتبخش خود را جلو دیدگان بیاورند. اینگونه، افراد همفکر و همدل همدیگر را به راحتی پیدا میکنند؛ همچنین قشر خاکستری، دلهرهاش درباره پیوستن به مؤمنان کم میشود و دشمن نیز دائم با رزمایشی نمادمحور روبهرو است و از آمادگی دائمی مؤمنان به هراس میافتد.
نظر شما