تحولات لبنان و فلسطین

اسماعیل امینی می‌گوید تمسخر شعر و زبان فارسی بسیار مورد علاقه مدیران و برنامه‌سازان تلویزیون است. او همچنین معتقد است تحریف شعر حافظ توسط مجریان تلویزیون، ناشی از ناشی‌گری نیست.

عصاره پیام تلویزیون همین کلمات است: «هیشیم بالا شیمبا بالا»

به گزارش قدس آنلای به نقل از ایسنا، چندی پیش جواد خیابانی در برنامه صبحگاهی شبکه سوم سیما، «سلام، صبح‌ بخیر» درباره اشتباه در خواندن بیت «نگار من که به مکتب نرفت و "خط" ننوشت/ به غمزه مسئله‌آموز صد مدرس شد» گفت که «کتاب حافظ نزدیک ۳۰۰ جلد نوع مختلف چاپ شده و در بعضی مجلدات حافظ نوشته "مشق" ننوشت. ولی خب "خط" ننوشت هم هست. وگرنه این چه فرقی می‌کند؟» اسماعیل امینی - شاعر و استاد دانشگاه - در یادداشتی که در پی این موضوع در اختیار این رسانه قرار داده است، نوشته است: 

«چندین سال است که چند مجری تلویزیون در برنامه عید مبعث، بیتی از حافظ را با تحریف می‌خوانند به این شکل: «نگار من که به مکتب نرفت و "مشق" ننوشت/ به غمزه مسئله‌آموز صد مدرس شد»

می‌بینید که «مشق ننوشت» هم وزن شعر را خراب کرده و هم معنایش غلط است، زیرا «مشق نوشتن» از تعابیر دوره معاصر است که جایگزین «مشق کردن» شده است. 

اگر یک بار بود مهم نبود، اما وقتی هر سال چند مجری آن را تکرار می‌کنند معلوم است که این تحریف، ناشی از ناشی‌گری نیست. یعنی نمی‌توان گفت که مجری حواسش نبوده و لابد وقتی تذکر بشنود اشتباهش را تصحیح می‌کند.

حالا پس از چند سال و چندین‌بار تکرار، جواد خیابانی در برنامه صبحگاهی سیما می‌گوید که «دیوان حافظ نزدیک ۳۰۰ جلد نوع مختلف چاپ شده است. در یکی نوشته «مشق ننوشت» و در آن دیگری نوشته «خط ننوشت»». بعد هم به ریش تمام دوستداران شعر و زبان فارسی می‌خندد و می‌گوید: «حالا چه فرقی می‌کند؟»

این جمله طلایی را به خاطر داشته باشید: «حالا چه فرقی می‌کند؟»

به نظر من این راهبرد اصلی تلویزیون و مدیران و مجریان سهل‌انگار و مدعی آن است. برای آن‌ها راست و دروغ، درست و نادرست، ارزشمند و مبتذل، فرقی ندارد.

تهیه‌کننده و مجری فقط باید حواس‌شان باشد که پا روی دُم قدرت و ثروت نگذارند، در دیگر عرصه‌ها از جمله در عرصه فرهنگ، اخلاق، دین و دانش دست‌شان باز است که دروغ بگویند، تحریف کنند و آسمان و ریسمان به هم ببافند.

در این میان، تمسخر شعر و زبان فارسی بسیار مورد علاقه مدیران و برنامه‌سازان تلویزیون است. علاوه بر هزاران اصطلاح مجعولِ داخلی و خارجی که ورد زبان مجریان تلویزیون است، در اغلب برنامه‌ها، حتی برنامه‌های خاص شعر مانند مشاعره و برنامه‌های تخصصی شعر، غلط خواندن شعر و ارائه شعرهای جعلی، متداول است بی‌هیچ اعتنایی به سلامت زبان و رعایت وزن و دست‌کم صحت انتساب شعر به شاعر.

برخی برنامه‌های زنده صدا و سیما مسابقه شعر دارند و از مردم می‌خواهند که یک مصرع شعری را کامل کنند یا درباره موضوع روز شعر بگویند. بعد تا دل‌تان بخواهد جملات بی سر و ته و ناموزن و غلط را که مخاطبان ناآشنا با شعر سر هم کرده‌اند پخش می‌کنند و «به‌به» می‌گویند. همان صدا و سیمایی که برای شعرخوانی شاعران برجسته و برای معرفی کتاب‌های ارزشمند شعر وقت ندارد.

زمانی محمد حسینی، که حالا عروسک نمایشی شبکه‌های ماهواره‌ای شده، در تلویزیون، با کلمات پیشنهادی بینندگان، جملاتی سر هم می‌کرد و به عنوان شعر بداهه می‌خواند، می‌خندید و دوستانش هم می‌خندیدند و «به‌به» می‌کردند، بعد همه با هم فریاد می‌زدند: «هیشیم بالا شیمبا بالا»

عصاره پیام تلویزیون همین کلمات است: «هیشیم بالا شیمبا بالا». ترجمه‌اش این است: «حالا چه فرقی می‌کند؟» راست و دروغ، درست و نادرست، ارزشمند و مبتذل؟

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.