به گزارش خبرنگار بین الملل قدس آنلاین؛ در ژوئن سال ۲۰۱۳، یک پل بین ایالتی در یک راهروی تجاری اصلی بین سیاتل، واشنگتن و ونکوور کانادا ، سقوط کرد و پس از برخورد با یک کامیون به رودخانه سقوط کرد. این حادثه بر اثر تصادف و برخورد یک کامیون با یکی از پایههای اصلی پل رخ داد؛ در حالی که سرعت کامیون در حین برخورد بالا نبود اما ستون پل که به واسطه گذر سالها ضعیف و فرسوده شده بود شکسته شد و پل که توان تحمل بار اضافی را نداشت بلافاصله سقوط کرد.
این حادثه در حالی رخ داد که کارشناسان در بررسیهای قبلی روی این پل، به این نتیجه رسیده بودند که عملکرد و کاربری این پل منسوخ شده و از نظر ساختاری نیز ضعیف است و نیاز به جایگزینی دارد.
این حادثه فقط یکی از هزاران نمونه از حوادثی بوده که طی سالهای اخیر در ایالات متحده آمریکا رخ داده است.
طبق گزارش جامعه مهندسان آمریکا، بخش اعظم زیرساختهای فیزیکی ایالات متحده که شامل جاده ها، سدها، پل ها و موارد دیگر می شود، در وضعیت مشابهی قرار دارد. بیش از ۱۶۰هزار پل در ایالات متحده رسماً در معرض خطر سقوط قرار دارند و به این ترتیب شاهد سقوط پی در پی پل ها در شهرها و ایالات های مختلف این کشور هستیم.
بیشتر زیرساختهای آمریکا در اوایل و اواسط قرن ۲۰ ساخته شده است، قرن بیستم همزمان شده بود با ساخت پروژههای بزرگی همچون سد هوور و پل گلدن گیت و همچنین سیستم بزرگراه بین شهری، پل های کوچکتر ، تونل ها و موارد دیگر که در کنارشان هزاران کیلومتر سیم کشی در زمینه برق و تلفن را به دنبال داشتند.
اما در حال حاضر ایالات متحده تقریباً ۶۰ سال است که در زمینه تعمیر و نگهداری هیچیک از این زیرساختها هزینه نکرده است و کار را به جایی رسانده که امروز میتوان گفت که وضعیت وخیم و در بسیاری از موارد به حدی بحرانی است که دیگر حتی تزریق بودجه نیز کارگر نخواهد بود.
جاده ها و بزرگراه ها به تنهایی بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار در سال بودجه تعمیر و نگهداری و پلها به طور نامحدود به صدها میلیارد دلار در سال نیاز دارند؛ در حالی که بیشتر آنها به پایان عمر مفید خود رسیده اند و تعمیرات به تنهایی کافی نخواهد بود و جایگزینی به طور فزاینده ای ضروری مینماید.
اخیرا جامعه مهندسان عمران آمریکا در گزارشی جامع زیرساخت های آمرکا را مورد ارزیابی قرار داده است؛ در این ارزیابی اغلب زیرساختهای این کشور نتوانستند نمره بهتری بالاتر از D که نشانگر نامطلوب بودن، ناکافی و در معرض خطر بودن زیرساخت مورد نظر است بگیرند.
این لیست شامل زیرساختهای مرتبط با آب آشامیدنی، سیستم تصفیه و فاضلاب شهری، شبکه برق، فرودگاهها و امکانات حمل و نقل هوایی، تأسیسات ریلی و حمل و نقل، حمل و نقل هوایی درون شهری، معابر و بزرگراهها، پلها، سدها، زبالههای خطرناک، مدارس و ترانزیت است که هرکدام فقط توانستند یک D به خود اختصاص دهند.
جامعه مهندسان عمران آمریکا بیش از ۴ هزار سد در آمریکا را تحت عنوان ناامن و خطرناک طبقهبندی کرده و خاطرنشان کردند که میزان و شدت خرابیها با سرعت نگران کنندهای در حال افزایش یافتن است؛ ماجرا آنجایی نگران کننده تر به نظر میرسد که بدانیم حدود ۴۰ درصد از کل تخریبهای مرتبط با سدهای آمریکاکه در سال ۱۸۷۵ بنا شده اند، فقط طی ۱۰ سال گذشته رخ داده است.
طی سال ۲۰۰۴، تنها در ایالت نیوجرسی، ۳۰ سد مختلف به دلیل بارندگی شدید در مواجهه با سیلاب ناکام ماندند و به شدت آسیب دیدند. فقط در یک دوره ۵ ساله منتهی به سال ۲۰۰۶ ، ۱۳۰ سد اصلی به شکست انجامید و ایالات متحده ۱۰۰۰ مورد از این دست حوادث را که مهندسین آن را «حوادث سد» (حوادثی که نواقص جدی وارد و یکپارچگی سد را تهدید میکند) نامیدند، تجربه کرده است. این در حالی است که در یک مورد مهم، مقامات فقط با بازکردن دروازههای سیل و آزاد کردن آب ، توانستند سد را نجات دهند.
این حوادث در حالی رخ داده اند که به گفته مهندسان تعداد سدهای ناایمن بسیار سریعتر از آنهایی که تعمیر می شوند، افزایش مییابد.
قبل از ویرانی که طوفان کاترینا در سال ۲۰۰۵ برجای گذاشت، و نیواورلئان را ویران کرد، مهندسان میخواستند خاکریزها را برای جلوگیری از تخریب آنها بازسازی کنند، اما هزینه یک میلیارد دلاری برای این کار هرگز اختصاص نیافت تا دولت فدرال مجبور باشد پس از کاترینا، ۱۷ میلیارد دلار برای ترمیم کیفیت آنها هزینه کند؛ هزینهای چندین برابر هزینه برآورد شده که نتوانست بسیاری از مشکلات اصلی را در این زمینه حل کند.
ایالات متحده بیش از ۳۰۰هزار کیلومتر بزرگراه دارد؛ بزرگراه هایی که اکثر آنها در دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ ساخته شدهاند و بهندرت از نگهداری کافی برخوردار بودهاند. در واشنگتن ، پایتخت کشور ، ۶۵درصد از کل جادهها و بزرگراهها امروز نیاز به تعمیرات اساسی و پرهزینه و یا جایگزینی کامل دارند.
امروزه بسیاری از ایالتهای ایالات متحده در حال از دست دادن بزرگراههای خود هستند و مجبور شدهاند به جادههای ماسهای و خاکی که در دهه ۱۹۵۰ رایج بودند، روی بیاورند؛ چراکه بزرگراهها هم مانند پل ها به پایان عمر مفید خود رسیده اند اما پولی برای هزینه کردن و تعمیر آنها در دسترس نیست.
تونلهای جادهای آمریکا نیز در وضعیت بحرانی قرار دارند و از جمله موارد جدیدی هستند که به تازگی به لیست سقوط عادی زیرساختهای آمریکا اضافه شده اند؛ همانطور که در سال ۲۰۰۶ در شهر بوستون شاهد بودیم این زیرساخت نیز مانند بسیاری دیگر ، برخلاف انچه که در ابتدا عنوان شد تصادفی نبود و بعدها ثابت شد که ناشی از کیفیت پایین مصالح ساختمانی و بر اثر ساخت و سازهای سهل انگارانه بوده که به واسطه بی دقتی و بی کفایتی تشدید شده است. یعنی دقیقا همان مواردی که مقامات آمریکا و رسانههای این کشور طی سالهای گذشته تمام تلاششان را به کار بسته اند تا وانمود کنند در کشور چین امری عادی و مرسوم است.
فاجعه زیرساختی در ایالات متحده زمانی ملموس تر میشود که بر اساس تخمینها هر ساله، سیستمهای فاضلاب فرسوده در شهرهای آمریکا، میلیونها متر مکعب فاضلاب تصفیه نشده را وارد رودخانههای آب شیرین این کشور می کند؛ آلودگی رودخانههای آب شیرین خطرات عظیمی را برای سلامتی شهروندان در پی خواهد داشت.
شبکه برق ایالات متحده نیز وضعیت بهتری نسبت به بقیه ندارد و به طور فزاینده ای قادر به تحمل بارهای اضافه و نوسان بار خود نیست و به طور مرتب سیستم برق رسانی را با اخلال مواجه میکند و کل شهرها را بدون انرژی و قدرت برق میگذارد.
خروج از ریل و حوادث دیگر تقریباً به اتفاق روزانه در شبکه ریلی ویران شده و ناامن آمریکا تبدیل شده است؛ شبکه ریلی که دولت مانند بزرگراه ها فقط به جای تعمیر و نگهداری و تعمیر مناسب، فقط اقدام به وصله پینه کردن آنها کرده است. همین مورد در مورد متروها و سیستمهای ریلی در سطح کلان شهری مانند نیویورک نیز صادق است. زهوار دررفته بودن، کثیف ، خطرناک و در انتظار حادثه بودن ویژگی بارز سیستم مترو شهری همچون نیویورک است.
بسیاری از فرودگاه ها و ایستگاه های راه آهن آمریکا امروزه کشورهای جهان سوم مقایسه می شوند و بسیاری از مدارس این کشور وضعیتی نابسامان دارند.
اگر بخواهیم چین را به عنوان یک معیار در نظر بگیریم، چین ۹ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف زیرساختها میکند، در حالی که هزینه کرد در زمینه زیرساختهای ایالات متحده تقریباً ۶۰ سال پیش و در نقطه اوج خودش چیزی در حدود ۳درصد بوده و از آن زمان تاکنون افت محسوسی نیز کرده است. درواقع باید گفت در جهانی که چین و کشورهای غربی و کشورهای در حال توسعه سرمایه گذاری خود را در زمینه زیرساختها افزایش میدهند، ایالات متحده در جهت مخالف پیش رفته است و میراثی در شرف ویرانی را برای یک ملت فروپاشیده که اکنون ناامیدانه بدون ابزاری برای تغییر جهت، در دریای بدهی غوطه ور است، به جای گذاشته است.
شایان ذکر است که بخشهای مختلف دولت ایالات متحده، بانک جهانی، صندوق بین المللی پول، "اساتید اقتصاد" مانند مایکل پتیس و دیگران ، به اصرار و متفق القول بطور فزاینده ای نسبت به تغییر رویه چین در رابطه با سرمایه گذاری در برنامه های زیرساختی خبر میدهند.
به گفته آنها چینی ها باید برنامه زیرساختی که به زعم مراکز آمریکایی «ناپایدار» هستند را کنار بگذارند و برنامه «پایدار» را با الگوبرداری از ایالات متحده جایگزین آن بکنند تا به این شیوه اقتصاد چین را مجددا به حالت تعادل برسانند و به این ترتیب در فروپاشی قریب الوقوع تاریخی، چین را با غرب همراه سازند.
در رابطه با چرایی وخیم تر شدن وضعیت بخش زیرساخت آمریکا که نمونه آن در هیچ کشور دیگری در جهان دیده نمیشود، میتوان دو علت در نظر گرفت؛ نخست اینکه بدیهی است که طی ۶۰ سال گذشته دولت ایالات متحده ۱۰ تریلیون دلار وام گرفته شده را صرف جنگ برای منفعت ۱ درصد از «افراد برتر» ی کرده است که هیچ علاقهای به سوار شدن به مترو و مشکل نشت فاضلاب منزل شما ندارد.
دومین دلیل بارز بروز این مشکل خصوصی سازی زیرساختهای کشور است. بانکداران و شرکتهای سهامی خصوصی فقط بخشی از سهام مالی آمریکا را صرفاً برای استخراج ارزش این دارایی ها در دست گرفتند، فرآیندی که کمک آنها با هزینه های مربوط به نگهداری ، ترمیم یا سرمایه گذاریهای بلند مدت نبوده است. عوارض بزرگراهی که سرمایه گذاران خصوصی برای ساختش مبلغ ۲ میلیارد دلار آن را پرداخت می کنند ، می توانند تا ۲۰ میلیارد دلار سودآوری کنند ، اما در زمان تعمیرات، سریع ترین و کم هزینه ترین شیوه تنها گزینه ای است که به ذهن این شرکتهای خصوص می رسد.
وضعیت زیرساختهای ایالات متحده در حالی به مرز هشدار رسیده است که بانکداران آمریکایی و حامیان رسانهای آنها مدعی هستند که راه حل مشکلات زیرساختی ایالات متحده انتقال ۵۰۰ میلیارد دلار دیگر از دارایی های عمومی به صاحبان شرکتهای خصوصی است.
انتهای پیام/
نظر شما