موسی نجفی
در شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی، برخی از آمریکاییها (مثل جان بولتون) آرزوهای دور و دراز و خیالهای خود را درباره نابودی انقلاب اسلامی و حتی در مورد کشور و مردم ایران پنهان نمیکنند؛ ولی آیا ملتی که در طول قرون مختلف بزرگترین بحرانها و تنشهایی عظیم را پشت سر گذاشته در این مقطع تاریخی آسیبپذیر است؟ در جواب این پرسش میخواهیم با توجه به تجربه پیشکسوتان قبلی تاریخ استعمار یعنی روباه پیر، این مطلب را دنبال کنیم.
«لُرد جرج کِرزن» دولتمرد انگلیسی نایبالسلطنه (فرماندار) هند از ۱۸۹۹ تا ۱۹۰۵بود و همواره در بالاترین سطح سیاسی کشورش قرار داشت.
اما کرزن سالها پیش از این به جهانگردی روی آورد، از ۱۸۸۸ تا ۱۸۹۴. از روسیه و آسیای مرکزی تا کره و هند و چین را زیر پا گذاشت و در جریان آن چند ماهی نیز در ۱۲۶۸ شمسی در ایران سیاحت کرد. نتیجه سفر او به ایران کتابی دوجلدی شد با عنوان «ایران و قضیه ایران». در این کتاب که به نوعی شناخت عمیقتر ایرانیان را مدنظر داشته، جمعبندی جالبی در مورد ایران دارد. او پس از مقایسه ایرانیان با ملل مجاور میگوید: «تاریخ گواه است که ایرانیان نبوغ بقا دارند…»؛ «نبوغ بقا» به نظرم این همان نکتهای است که آمریکاییان در اتخاذ سیاستهای راهبردی خود و در تاکتیکهای خشن در حذف فیزیکی و ترور افراد باید از انگلیسیها و از تاریخ بیاموزند.
البته در کنار این مطلب باید توجه کنند که نه با یک ملت جعلی و ساخته شده و جزیرهای از اقوام گسسته بلکه با ملتی حقیقی، با تاریخ و ایده و احساس و آرمانهای مشترک روبهرو هستند؛ از بد حادثه برای آمریکاییان، انقلاب اسلامی که امری فرا ملی است، در چنین کشوری با این سوابق تاریخی و هویتی، سکنا و مأوا گزیده است.
نظر شما