تحولات لبنان و فلسطین

علی شاهمرادی متولد ۱۳۵۶ مترجم و پرکاری است که آثار ترجمه شده او معمولاً مورد توجه و اقبال مخاطب واقع شده است. رمان «وقتی باران می‌بارد» اثر لیزاد یانگ تازه‌ترین کتابی است که با ترجمه او و توسط نشر آموت به بازار کتاب آمده است.

ترجمه‌های دم‌دستی کار را برای مترجمان کاربلد هم سخت کرده است

قدس آنلاین: شاهمرادی ابتدا با ترجمه شعر وارد عرصه ترجمه شده و در پس اتفاقاتی به ترجمه رمان روآورده و آثار او مورد توجه مخاطب واقع شده است. شاهمرادی علاقه دارد نویسندگان تازه‌ای به جامعه کتابخوان ایرانی معرفی کند. از این رو شاید بتوان او را مترجمی قلمداد کرد که به مخاطب احترام می‌گذارد و ادبیات تازه‌ای پیش چشم کتابخوان‌ها قرار می‌دهد. 

«فردا شاید یکشنبه باشد» (گزیده شعر شاعران، نشر چشمه) و رمان‌های «خانه‌ای که در آن بزرگ شدیم» نوشته لیزا جوئل(نشر آموت)، « همه آنچه همیشه می‌خواستیم» نوشته امیلی گیفین (نشر سنگ)، «وقتی که او رفت» نوشته لیزا جوئل (نشر خزه)، «منطق عشق» نوشته تامارا وبر (نشر خزه) و «می‌خواستم فرشته باشم» نوشته ملینا مارچتا (نشر خزه) توسط این مترجم برگردان شده‌اند.

گفت‌وگوی ما را با علی شاهمرادی در مورد مشکلات مترجم و آسیب‌های ترجمه بخوانید.

* چه شد وارد حوزه ترجمه شدید؟

**  ترجمه را با برگردان شعرها شروع کردم. سه مجموعه شعر هم  ترجمه کرده‌ام اما ناشری آن‌ها را منتشر نکرد. مدتی که در زاهدان زندگی می‌کردم برحسب اتفاق یکی از دوستانم میهمان ما شد. او ترجمه‌ها را از من گرفت و به آقای پوری نشان داده بود. آقای پوری ترجمه‌ها را خوانده بودند و چند روز بعد با من تماس گرفتند و برای انتشار آن‌ها با نشرچشمه صحبت کردند. همین اتفاق من را به سمت ترجمه کشاند و آغاز کار من برای ترجمه شد. رفتار آقای پوری به من انگیزه ادامه کار داد. یوسف علیخانی هم که متوجه شده بود من شعر ترجمه می‌کنم با من تماس گرفت و پیشنهاد داد رمان هم ترجمه کنم. اکنون سه سال است که ترجمه رمان را شروع کرده‌ام.

* چرا اقبال به ترجمه شعر کم است در حالی که آثار خوبی به فارسی ترجمه شده‌اند و همان اندک آثار هم پرفروش بوده‌اند. مثلاً عاشقانه‌های نزار قبانی و یا آثار محمود درویش؟ 

** ترجمه شعر مخاطب خاص دارد. آن‌قدر خاص است که بسیاری از ناشران رغبت نمی‌کنند ترجمه شعر چاپ کنند، چون تعداد خواننده‌های ترجمه شعر مدام کم و کمتر می‌شود. البته ترجمه‌های بدی که از اشعار شده در دلزدگی مخاطب بی‌تأثیر نبوده است. ترجمه‌هایی که نعل به نعل و کلمه به کلمه فقط جسم شعر را ترجمه می‌کنند و موجب دوری مخاطب از جریان شعر ترجمه می‌شود. البته منظور من شعرهای دو، سه سال گذشته است. در گذشته هنوز مخاطب کنجکاوی داشت و اگر  ترجمه‌های بد و ناقص مخاطب را پس نمی‌زد، به احتمال زیاد هنوز شعر ترجمه مورد اقبال قرار می‌گرفت. یکی از دلایل محبوبیت شاعری مثل نزارقبانی، ترجمه خوب احمد پوری است که خواننده را با شاعر همراه کرد و به چاپ‌های چندم هم رسید. همان‌طور که گفتم ترجمه‌های بد و دم‌دستی کار را برای مترجمان کاربلد هم سخت کرد.

* با آنکه نویسندگان ناشناخته را به مخاطب ایرانی معرفی می‌کنید و آثاری ترجمه می‌کنید که تا به حال در ایران ترجمه نشده‌اند، اما کتاب‌های شما به چاپ‌های چندم رسیده و با اقبال مخاطب مواجه شده است. این آثار بر چه اساسی انتخاب می‌شوند؟

** دو نوع مخاطب در ایران وجود دارد. مخاطبی که در خواندن اثر به دنبال لذت و سرگرمی است و مخاطبی که کتاب را از منظرهای دیگر می‌خواند. دغدغه من برای انتخاب اثر این است که با هر ترجمه، نویسنده تازه‌ای را به جامعه فارسی‌زبان معرفی کنم و برای رسیدن به این هدف با مشورتی که با دوستان و کارشناسان داشتم به این نتیجه رسیدم آثاری برای ترجمه انتخاب کنم که سلیقه طیف‌های مختلف مخاطب را دربربگیرد یعنی آثاری که ساده خوان‌تر باشند و در قالب ژانر هم نوشته شده باشند مثلاً ژانر وحشت و عاشقانه.

برخلاف تصور عموم کتاب‌های ترجمه نشده آن‌قدر زیاد است که حق انتخاب را برای مترجم سخت و او را دچار مشکل می‌کند. کتاب‌های زیادی در دنیا هستند که قابلیت ترجمه شدن دارند و هر کدام آن‌ها هم مشتری‌ها، خوانندگان و مخاطبان خاص خودشان را دارد. من سعی می‌کنم سراغ بهترین‌های هر ژانر بروم و بازخوردهای مثبتی هم از مخاطب دریافت کرده‌ام. اگرچه دوست دارم ترجمه‌هایم نقد شود، چون نقد منصفانه موجب می‌شود نقص‌ها و آسیب‌های کار دیده شود.

  

* چطور مطمئن هستید اثری که برای ترجمه انتخاب می‌شود مورد توجه مخاطب قرار می‌گیرد؟

** خیلی نمی‌شود در این مورد مطمئن بود. بازار کتاب تحت تأثیر عوامل مختلفی است و گاهی کتابی که به نظر می‌آید مورد استقبال قرار می‌گیرد، در ارتباط با مخاطب دچار مشکل می‌شود، اما شانس بزرگ من کار کردن با ناشرانی است که خواننده به آن‌ها اعتماد دارد. در عین حال انتخاب و دقت در ترجمه و تبلیغات گسترده هم عوامل مهم دیگر در دیده شدن یک اثر و موفقیتش در بازار کتاب است.

* با توجه به تعدد مترجمان در کشور ما، یک مترجم می‌تواند فقط از راه ترجمه کسب درآمد کند؟ 

** قطعاً نه، به خصوص برای کسی که تازه‌  وارد این حوزه می‌شود. اگر مترجمی شانس بیاورد و با ناشر معتبر و منصفی همکاری کند، باز هم درصد اندکی از انتشار کتاب به مترجم تعلق می‌گیرد و با توجه به اینکه از هر ۱۰۰کتاب شاید یک اثر به چاپ‌های متعدد برسد و معمولاً این شرایط شامل مترجم تازه‌کار نمی‌شود، نباید به ترجمه به عنوان شغل نگاه کرد و حتماً یک فعالیت جنبی خواهد بود.

* به عنوان یک مترجم، موضع شما از توجه مخاطب به کتاب‌های ترجمه بیشتر از آثار تألیفی چیست؟

** من پیش از مترجم، یک نویسنده هستم و یکی از دغدغه‌های همیشگی‌ام این بوده که فقط به عنوان مترجم شناخته شوم و دغدغه‌ام این است که نکند صرفاً به عنوان یک مترجم شناخته شوم و به اندازه سایر نویسندگان از میل مخاطب ایرانی نسبت به آثار ترجمه و بی‌توجهی‌اش به آثار تألیف، نگران هستم. اما هر اتفاقی دلایلی دارد و عزمی برای پیدا کردن این دلایل دیده نمی‌شود. نویسند، ناشر و مخاطب در تعامل با یکدیگر باید این مسائل و مشکلات را ارزیابی کنند و برای آن چاره‌ای بیندیشند. اما همان‌طور که گفتم عزمی برای حل این مشکلات وجود ندارد و مخاطب هم به دو دلیل نشناختن نویسنده ایرانی و انتخاب‌های آثارش که بیشتر از روی رابطه است و نه ارزش ادبی، به سمت انتخاب اثر می‌رود. 

* منظور شما از رابطه چیست؟

** رابطه را در مورد بررسی‌های نشر به کار بردم، نه مخاطب. کسانی که کار بررسی آثار برای انتشارات را انجام می‌دهند و با توجه به رابطه و نه کیفیت اثر  به انتخاب کتاب‌ها می‌پردازند و در بسیاری از مواقع چشمشان را به روی ضعف اثر می‌بندند، موجب می‌شوند نویسنده‌ای که دستش از این روابط کوتاه است، دیده نشود.

* اگر بخواهید راجع به آسیب‌های ترجمه صحبت کنید، به چه مسائلی اشاره می‌کنید؟

** مهم‌ترین آسیب در ترجمه ادبی، ورود مترجمانی است که شناخت چندانی از ادبیات و زبان مقصد(فارسی) ندارند. این مترجمان فقط به زبان مبدأ اشراف دارند و با ادبیات فارسی آشنایی و قرابت ندارند. البته عده‌ای از مترجمان همان زبان مبدأ را هم نمی‌شناسند و با رابطه وارد عرصه ترجمه شده‌اند که البته نمی‌توانند دوام بیاورند و کنار خواهند رفت، اما به هر حال همین مترجم‌ها تأثیر سوءشان را بر ادبیات می‌گذارند، چون با ترجمه‌های کلمه به کلمه، کتاب را چنان گنگ و پیچیده می‌کنند که مخاطب را سردرگم و بی‌اعتماد می‌کنند و به نظرم این آسیب با بالارفتن حجم ترجمه بیشتر هم به چشم می‌آید.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.