عمر پربرکت حاج قاسم سلیمانی که به شهادت ختم شد، نشان داد که مقاومت دستاوردهای بزرگی برای کشور خواهد داشت. مقاومتی که باید در سایر حوزههای دیگر بهویژه روابط بینالملل و سیاست خارجی نیز تکرار شود.
در طول ۴۰ سال اخیر ما دو رویکرد در تعاملات بینالمللی تجربه کردهایم؛ یکی رویکرد تعامل با دنیا (که درواقع معنای سازش داشت نه تعامل) و دیگری رویکرد مقاومت در برابر زورگویی.
در رویکرد تعامل تقریباً شکست خوردیم؛ به این معنا که ما هر چه عقب نشستیم و کوتاه آمدیم، طرف مقابلمان تحریمها را بیشتر کرد. در مقابل این رویکرد سازش و مذاکره رویکرد مقاومت قرار میگیرد که حاج قاسم آن را نمایندگی میکرد و پیروزیهای زیادی را هم با این رویکرد برایمان به ارمغان آورد؛ از شکست داعش تا گسترش و نفوذ منطقهای اسلام ناب.
آمریکا حاج قاسم سلیمانی را حذف کرد؛ چون فکر میکرد در رویکرد مذاکره به هدف خود رسیده و سیاست فشار حداکثری، ایران را دچار مشکل کرده است، غافل از اینکه در ایران رویکرد مقاومت با خون حاج قاسم قویتر از همیشه شده است. آمریکا یک اشتباه محاسباتی بزرگ کرد و مردم ایران هم نشان دادند که طرفدار گفتمان مقاومت هستند.
حال مردم متوجه میشوند آمریکا از طریق سازوکارهایی همانند FATF و ادعای مبارزه با تروریسم چگونه به دنبال حذف نماد مقاومت یعنی حاج قاسم سلیمانی بود؛ چون این شهید بزرگوار علاوه بر سیاستهای منطقهای، در دور زدن تحریمها نیز نقش و کارکرد قابلتوجهی داشت که شاید هیچگاه ضرورت حفظ اسرار نظام، اجازه انتشار آن را ندهد.
ما در حوزه دستورعملهای FATF با دو مسئله اصلی روبهرو هستیم؛ یکی برنامههای اقدام FATF و دیگری توصیههای FATF، اولی زیرمجموعه دومی است؛ یعنی ما در صورت اجرای برنامه اقدام، همچنان با سایر توصیههای FATF روبهرو هستیم.
در حوزه برنامه اقدام FATF عملاً با دستورعملها و کنوانسیونهایی مانند CFT و پالرمو روبهرو هستیم و مجموعهای از دستورعملهایی مانند تبادل اطلاعات مالی، شناسایی ذینفع واقعی و ...
برنامه اقدام نهتنها حاج قاسم سلیمانی، بلکه هرکسی که در لیست تحریم آمریکا باشد را با مشکل روبهرو میکرد؛ چون بانکها با ارائه خدمات مالی به این افراد، از نظام مالی آمریکا محروم میشوند، در واقع برای بانکها همکاری با افراد تحریمی، هزینههای بالایی دارد؛ چون حساب کارگزاری دلاریشان توسط آمریکا بسته میشود.
امثال حاج قاسم، سپاه قدس و سردار قاآنی یا جانشین فرمانده سپاه قدس، سردار حجازی و خیلی از بخشهای دیگر اقتصاد در لیست تحریم آمریکا هستند و FATF نیز آنها را بهعنوان یک مشکل میبیند.
با توجه به بیانیهها و توصیههای FATF معلوم نیست سرنوشت ایران چه خواهد شد.
یکی از این توصیههای FATF اجرای قطعنامههای مربوط به WMDI در شورای امنیت است. بخش زیادی از سپاهیان ما از جمله شهید سلیمانی در لیست تحریم آن قطعنامهها بوده و هستند، مثلاً قطعنامه ۲۲۳۱ سازمان ملل میگوید که اموال افراد تحریمی باید بلوکه شود، FATF هم این توصیه را به اعضای خود دارد.
بنابراین اگر ما میخواهیم همانطور که مردم با تشییع شهید سلیمانی نشان دادند، رویکرد مقاومت ادامه پیدا کند، عملاً باید تلاش کنیم هر چه بیشتر دست امثال حاج قاسمها را باز بگذاریم.
به نظرم در کنار سایر گزینهها، مهمترین جواب سیاسی که میتوان به ترور ناجوانمردانه حاج قاسم به آمریکا و غرب بدهیم، نپذیرفتن هرگونه محدودیت مدنظر نهادهایی مثل FATF است.
آمریکا هم پس از شهادت حاج قاسم، فهمیده است که مردم حامی مقاومت هستند؛ بنابراین ما هم باید رویکرد مقاومت را در بحثهای سیاسی و اقتصادی داشته باشیم و زیر بار لوایح CFT نرویم و حتی در قالب برجام، جلو لایههای سخت نظارتهای هستهای بایستیم.
نظر شما