قدس آنلاین: همین ابتدا بگویم در این نوشتار قصد ندارم جوانان متخصص و فعال اما خارج از جناحهای سیاسی را برای ورود به مجلس ناامید کنم و بگویم که امیدی به لیستبندیهای جناحهای سیاسی نیست؛ اتفاقاً معتقدم یکی از نقطههای امیدواری در شرایط فعلی وجود جوانان متخصصی است که در مسائل چالشی همانند لوایح FATF، قراردادهای نفتی (IPC)، مالیات بر عایدی سرمایه، تشکیل وزارت بازرگانی، شناسایی خانههای خالی، طرح تحول سلامت و... پرچمدار روشنگری شدهاند و در کمکاری رسانههای رسمی، رسالت روشنگری و مطالبه خودشان را در شبکههای اجتماعی انجام دادند.
بهویژه آنکه این جوانان متخصص توانستهاند تشکلها و انجمنهای دانشجویی و مردمی را هم همراه خود کنند و به سوی مطالبهگری تخصصی بروند. البته موضوع مطالبهگری و ورود تخصصی به مسائل کشور آن قدر مهم، پیچیده و پر از سخن است که باید در مجالی دیگر به آن پرداخت.
هرچند جای ناامیدی نیست، ولی پرسشی اساسی وجود دارد که نهتنها نامزدهای جوان و متخصص باید به آن فکر کنند، بلکه مردم و همه آحاد جامعه باید درباره آن بیندیشند، سؤال این است که آیا با ورود به مجلس همه مسائل کشور حل خواهد شد؟
به نظرم جریانها و گروههای سیاسی که این روزها مدام از سازوکار وحدت یا انتخاب اصلح سخن میگویند، علاوه بر شفافیت درباره نحوه لیستبندی، باید گفتمان اصلی حل مسائل کشور را هم اعلام کنند. گفتمانی فارغ از کلیگویی و شعار.
بگذارید صریحتر بگویم؛ برفرض که بزرگان عشیره اصلاحطلب و اصولگرا در سازوکاری عادلانه، شفاف و عاقلانه لیستی از متخصصان را تهیه کردند و به مجلس فرستادند، آیا این افراد توانایی حل مسائل کشور را دارند؟ تکلیف آنهایی که همای سعادت بر دوششان ننشست و نتوانستند به بهارستان راه پیدا کنند، چه میشود؟ چهار سال دیگر صبر کنند که ابر و باد و مه و خورشید و فلک دستبهدست هم بدهند و آنها بر کرسی سبز بهارستان بنشینند؟ شاید برخی با خود گمان کنند که بگذارید به پیروزی در انتخابات برسیم و بعد دراینباره صحبت کنیم، مثل کسانی که وقتی در ماه محرم نسبت به آسیبهای عزاداری سخنی گفته میشود، توصیه به سکوت میکنند که اکنون وقتش نیست! البته نمیدانند پس از آن هم کسی دیگر به سخنان آسیبشناسانه گوش نمیدهد؛ درست مثل نامزدهایی که اسب مرادشان که از پل انتخابات بگذرد، یادشان میرود هدف از ورود به مجلس حل مسائل کشور است، نه صرفاً پیروزی در انتخابات!
علت تأکید بر اینکه حل مسائل کشور الزاماً از مسیر مجلس نمیگذرد، به ساختار پر از اشکال تقنین و سیاستگذاری در کشور برمیگردد. گاهی بدیهیترین طرحها که دارای تجربههای جهانی است و همه کارشناسان در مورد آن اتفاقنظر دارند، هیچگاه به قانون تبدیل نمیشوند یا اگر تبدیل شوند، یک قانون بیاثر و خنثی خواهند بود و اگر از خوان مجلس هم بگذرند، در خوان دولت باقی میمانند و هیچ ضمانت اجرایی ندارند.
لیستبندان و جوانان متخصص پاسخ دهند که چگونه است کشور پس از ۴۰ سال و حتی بیشتر، هنوز قانون بانکداری مناسبی ندارد؟ یا چرا طرح مالیات بر عایدی سرمایه (حوزه مسکن) بهصرف ادعای گرانی مسکن توسط یک وزیر، با مخالفت نمایندگان مواجه میشود؟ جالب است که برخی نمایندگان بخش خصوصی نیز درباره همین طرح مالیات بر عایدی سرمایه اعلام کردند ابتدا مخالف بودیم، اما پس از مطالعه بیشتر به این نتیجه رسیدیم که طرح مناسبی برای کنترل سوداگری است. از این مثالها درباره نمایندگان فعلی و ادوار گذشته وجود دارد که تحت تأثیر شرایط محیطی یا القائات، نظرشان عوضشده است.
اگر به عملکرد چندین ساله مجلس نگاهی بیندازیم، طرحهای قدیمی و بلاتکلیفی را میبینیم که با وجود تلاشهای متعدد هنوز به سرانجام نرسیدهاند؛ چون تحت تأثیر القائات سایرین قرارگرفتهاند، درواقع نمایندگی مجلس بیشتر از آنکه جایگاه یک پژوهشگر و جوینده راهحل برای مسائل باشد، جایگاهی سیاسی پیداکرده است. برای حل این مشکل راههای زیادی وجود دارد، ولی راهحل اساسیتر، راهاندازی اندیشکدهها و مراکز تحقیقاتی است که با عزم جدی و روشهای علمی، برای حل مسائل کشور راهحل ارائه بدهند، البته نه از جنس مراکزی که صرفاً ممر درآمدی برای عدهای خاص هستند و هیچ اثری بر کشور ندارند.
مطالبهگری تخصصی، ضرورتی مهمتر از ورود به مجلس است. جوانان متخصص اگر از لیستها جا ماندند، یادشان نرود هنوز روشهای مختلفی برای رسیدن به مقصود، یعنی حل مسائل کشور وجود دارد. افزایش آگاهی (چه در میان عوام و چه خواص) است که منجر به مطالبهگری و عملگرایی مجالس و دولتها میشود و آگاهی مقدمه تغییر خواهد شد.
انتهای پیام/
نظر شما