قدس آنلاین: روابط این روزهای ایران و آمریکا پیچیده و حساستر از هر زمانی شده است، حتی این روابط از تنش فراتر رفته و به مقابله نظامی و جنگی هم رسیده است. در ورای این حوادث، توجه به عواملی که شرایط امروز را رقم زده است، میتوان نقشه راهی برای آینده باشد. در سه مقاله به طور سلسلهوار به راز رفتارهای متغیر آمریکا و ترامپ در رابطه با کشورمان خواهیم پرداخت.
آمریکا در سالهای پس از انقلاب اسلامی تاکنون در جهت فشار به ایران باهدف مهار، تغییر رفتار و در نهایت تغییر نظام جمهوری اسلامی از ابزارهای مختلفی از تحریم، ورود نیروی نظامی، طراحی کودتا، انقلاب مخملین و... استفاده کرده است. رؤسای جمهور آمریکا فارغ از جمهوریخواه یا دموکرات، همگی در اهداف یعنی تغییر رفتار و تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران مشترک بودند و صرفاً در برهههای زمانی مختلف بنا به شرایط بینالمللی و بهطور خاص شرایط داخلی ایران از ابزارها و روشهای مختلفی جهت حصول به اهداف مذکور استفاده کردهاند.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالاتمتحده آمریکا در تداوم سیاستهای خصمانه آمریکا در قبال ایران از زمان روی کار آمدن تا به امروز ضمن داشتن یک راهبرد و هدف مشخص جهت مهار، تغییر رفتار و در نهایت تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران از روشها و تاکتیکهای مختلفی در بسترهای زمانی مختلف استفاده کرده است.
ترامپ پس از خروج از برجام راهبرد «فشار حداکثری» علیه ایران را اعلام کرد و پمپئو بلافاصله ۱۲ شرط را برای ایران تعیین کرد و مذاکره با ایران را منوط به شروط مذکور دانست؛ اما پس از مدتی ترامپ آشکارا اعلام کرد، این آمادگی را دارد که با ایران «بدون پیششرط» وارد مذاکره شود. در ادامه نیز آمریکا واسطههای مختلفی از نخستوزیر ژاپن تا رئیسجمهور پاکستان و دیگران را به ایران فرستاد تا بلکه ایران بهپای میز مذاکره برود و حتی شماره تلفنی به سفارت سوئیس داد تا شاید مقامات ایرانی با او تماس بگیرند! اما مسیر ترامپ بر همین منوال تداوم پیدا نمیکند و پس از ترور شهید حاج قاسم سلیمانی و ورود به مرحله تقابل علنی و ترور مقامات ارشد نظامی ایران درحالیکه محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران در مصاحبه با نشریه آلمانی اشپیگل رسماً اعلام میکند در صورت لغو تحریمها آماده مذاکره هستیم، ترامپ در یک چرخش آشکار این بار مذاکره را پس میزند و در توییتی مینویسد: «وزیر امور خارجه ایران گفته که ایران خواستار مذاکره با آمریکا است؛ اما خواستار برداشته شدن تحریمهاست. نه مرسی!»
آنچه در اینجا نیازمند تحلیل و بررسی و تأمل جدی است؛ این است که چه اتفاقاتی رخداده که دستگاه محاسباتی آمریکا به نتیجه میرسد وارد مرحله تقابل نظامی و ترور فرمانده ارشد نظامی ایران بشود و پسازآن نیز به بمباران مراکز فرهنگی و به ترورهای دیگری نیز تهدید کند. او که مدام از هر طریقی به دنبال مذاکره و تنها گرفتن یک عکس یادگاری برای انتخابات ۲۰۲۰ بود و از مذاکره بدون پیششرط دَم میزد، ناگهان تغییر جهت میدهد و به پالس روشن وزیر امور خارجه ایران برای مذاکره پاسخ منفی میدهد.
زمینههای اجتماعی داخلی ایران
مهمترین مؤلفه در تغییر روش جهت حصول به اهداف آمریکا توجه به بسترها و زمینههای اجتماعی داخلی ایران است. آنطور که در برهههای زمانی مختلف بنا به وضعیت یکپارچگی اجتماعی و استحکام مؤلفههای قدرت جمهوری اسلامی ایران، روشهای آمریکاییها در مواجهه با ایران تغییر کرده است. هر زمان که از داخل پیام ضعف و سستی به خارج مخابره شده است، دشمن تشجیع و تحریکشده و دست به اقدامات سختتری زده تا از شرایط ضعف داخلی بهترین بهره را برای مقصود خود که تغییر رفتار و در نهایت تغییر نظام جمهوری اسلامی است، ببرد.
تحریمهای فلجکننده، نتیجه فتنه ۸۸
پس از فتنه ۸۸ و ایجاد شکافهای اجتماعی ناشی از آن در کشور، آمریکا آن را بهترین فرصت دید و تحریمهای بهاصطلاح فلجکننده خود را علیه ایران اعمال کرد. درصورتیکه اردیبهشتماه ۸۸ یعنی پیش از وقوع فتنه، اوباما در نامهای محرمانه به رهبر معظم انقلاب اسلامی آمادگی آمریکا را برای مذاکره اعلام کرده بود. در تمامی قوانین تحریمی علیه ایران پس از سال ۸۸ که بیسابقهترین تحریمهای دنیا تا آن زمان بود، فتنه ۸۸ بهعنوان یکی از عوامل اصلی تصویب قوانین تحریمی ذکرشده است.
فشار حداکثری در بستر اغتشاشهای دیماه ۹۶
دقیقاً در چارچوب همین رفتار، دونالد ترامپ که از زمان روی کار آمدن تحریمهای هستهای علیه ایران را بهصورت چهار ماهه و بدون وقفه تعلیق میکرد، اما پس از اتفاقات دیماه ۹۶ و اعتراضهای پراکنده در چند شهر ایران که منجر به آشوب و اغتشاش شد، بلافاصله لیست جدید تحریمی اعلام کرد و در نهایت از شرایط نابسامان اقتصادی کشور و اغتشاشهای دیماه ۹۶ نهایت سوءاستفاده خود را کرد و در ۱۸ اردیبهشت ۹۷ رسماً از برجام خارج شد و نهتنها تمامی تحریمهای تعلیق شده را بازگرداند، بلکه تحریمهای جدیدی نیز اعمال و پسازآن نیز «راهبرد فشار حداکثری» و به صفر رساندن فروش نفت ایران را اعلام کرد. در ادامه مایک پمپئو در ۱۲ بند سرفصلهای راهبرد فشار حداکثری علیه ایران را اعلام کرد، شروط بیسابقهای که به تعبیر ریچارد نفیو «اینها اهداف مربوط به توافق نیستند، بلکه شرایط دولت آمریکا برای تسلیم ایران هستند».
بلافاصله آمریکا در راستای این راهبرد، گروه ویژه اقدام علیه ایران را به ریاست برایان هوک تشکیل میدهد که در زمان اعلام این گروه ویژه، برایان هوک آن را برای پیگیری و اجرایی کردن راهبرد فشار حداکثری آمریکا خواند و گفت: «راهبرد جدید ما تمام مصادیق تهدیدهای جمهوری اسلامی ایران را پوشش میدهد و گروه جدید اقدام ایران نیز روی اجرای این راهبرد تمرکز میکند».
در ادامه آمریکا ۸ آوریل ۲۰۱۹ سپاه را در لیست گروههای تروریستی قرار میدهد و سعی میکند با مانورهای عملیات روانی چون اعزام ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن، تجاوز آشکار پهپاد گلوبال هاوک به حریم جمهوری اسلامی، تحریم نهادها و افراد منتسب به مقام معظم رهبری، تحریم پتروشیمی، تحریم مجدد بانک مرکزی با برچسب تروریسم، ایجاد خرابکاریهای امنیتی و ترور در ایران، هماهنگی و فشار به انگلیس جهت توقیف نفتکش ایران در جبلالطارق، تحریم وزیر امور خارجه ایران و اعمال محدودیت در آمریکا، تلاش برای تقویت گروههای ورشکسته اپوزیسیون و فشار به کشورهای دیگر جهت همراهی با تحریمهای آمریکا؛ اینها همگی بخشهایی از پازل آمریکا ذیل راهبرد فشار حداکثری بود تا به گمان ترامپ اقتصاد ایران را از همپاشیده و باردیگر مانند دیماه ۹۶ زمینه شورشهای مردمی در سراسر ایران را فراهم سازد. ترامپ قصد داشت با این اقدامها قدرت ایران و نفوذ منطقهایاش را در بستر تلاطمهای داخلی و بحرانهای اقتصادی چون آشفتگی بازار ارز و تورم افسارگسیخته کاهش دهد تا به اهداف خود یعنی فروپاشی حاکمیت فعلی ایران دست یابد یا درغیراین صورت ایران تغییر رفتار دهد.
* در روزهای آینده، قسمت دوم و سوم این نوشتار منتشر خواهد شد.
نظر شما