محمدمهدی حاتمی، مدرس فلسفه علم و منطق/
اینکه افلاطون، به مثابه آغازگر جدی فلسفه غرب، رسالههایش را به صورت «گفتوگو» مینویسد نکته قابل تأملی است و البته باید دقت کرد که گفتوگو، با جار و جنجال، کَل کَل، بگو مگو، جدل، گپ و گعده، مذاکره، معامله، معاشقه و… متفاوت است.
گفتوگو، مستلزم به رسمیت شناختن «دیگری» است. «دیگری» یعنی آن کس یا کسانی که شبیه ما نمیاندیشند و زندگی نمیکنند. دیگرانی که هرچند شبیه ما نیستند اما به اندازه ما و شاید بیشتر از ما عاقل، خیرخواه و حقیقت طلب هستند.
آن کس که میپندارد مالک حقیقت است و دیگران را غوطهور در تباهی و گمراهی میداند؛ اهلیت چندانی برای گفتوگو ندارد. چنین شخصی اگر از نظر روانشناختی، نرم خو باشد؛ سعی میکند با جدال احسن و زبان شیرین، دیگران را دعوت کند که به حقیقت مورد تملک او ایمان بیاورند و اگر از نظر روانشناختی انسانی تندخو باشد، یا دیگران را حذف فیزیکی و فرهنگی میکند، یا آنها را مجبور به سکوت میسازد و یا ایشان را با خشونت و زور در مسیر مورد نظر خود قرار میدهد!
آن کس که میپندارد دیگران خیرخواه نیستند، همواره به دنبال آن است که در پس هر اظهار عقیدهای، یک امر توطئهآمیز کشف کند. چنین شخصی، به منظور دست یافتن به حقیقت گفتوگو نمیکند بلکه میخواهد در ورای کلمات، دست دشمن و انگیزههای پنهان او را پیدا کند! در چنین سخن گفتنهای دو یا چندطرفهای، مچ گیری و مؤذیگری و نه جستوجوی حقیقت، نقش اساسی را ایفا میکند.
کسی که دیگران را عاقل نمیداند نیز در مسیر گفتوگو قرار ندارد. عدم انتساب عقل به دیگران موجب میشود مجموعه باورهای دیگران را متناقض، عاری از استدلال و فاقد ارزش تلقی کنیم. در این صورت تکلیف خود را از آغاز و پیش از گفتوگو معلوم کردهایم. بهترین کار با مجموعه باورهای متناقض، عاری از استدلال و فاقد ارزش، پرتاب کردن آن به گوشه زبالههاست، نه جدی تلقی کردن آن.
گفتوگو، یک تعامل متمدنانه، فرهنگی و ظریف است که نیاز به آموزش و تمرین مستمر دارد. نیاز به آن دارد که دیگران را به رسمیت بشناسیم و دیدگاهها و بصیرتهای آنها را واجد ارزش تلقی کنیم. گفتوگو، بهترین درمان خشونت جاری در جوامع انسانی و شاید مهمترین نیاز جامعه امروز ماست.
منظور من از «فلسفه گفتوگو»، بررسی شرایط، شیوه و اهداف انواع گفتوگوهاست.
گفتوگو، با انواع دیگر سخن گفتنهای دو یا چند طرفه شبیه جار و جنجال یا گپ و گعده، تفاوت دارد. اساساً انواع گفتوگوها نیز در سه مورد یاد شده یعنی شرایط، شیوه و اهداف با یکدیگر مختلفاند و هر کدام اقتضائات خاصی دارند.
یک گفتوگوی سالم و ثمربخش، در شرایطی ویژه و ناظر به اهداف ویژهای انجام میگیرد و شیوههای خاصی را میطلبد.
در نوشته حاضر، با کنار گذاشتن دو موضوع اول، یعنی شرایط و شیوه انواع گفتوگوها، صرفاً به دنبال آن هستم که پارهای از اهداف یک گفتوگوی سالم و ثمربخش را بیان کنم.
به نظر میرسد یک گفتوگوی سالم و ثمربخش، ناظر به یکی از اهداف زیر انجام میگیرد:
۱. دستیابی به توافق مشترک، ۲. دستیابی به صدق، ۳. فهم «زیست جهان» دیگران، ۴. پیدا کردن نقاط ضعف دیدگاههای خود در مواجهه با سایر دیدگاهها، ۵. بیان دلایل خود در دفاع از یک موضع، ۶. به اشتراک گذاشتن تجارب فردی خود.
نظر شما