در علم استراتژی وقتی حوادث تاریخی حائز اهمیت راهبردی را مرور میکنیم، به نتایج مختلفی دست مییابیم که یکی از مهمترین آنان، این است که هر رخداد دارای اهمیت راهبردی، نتایجی راهبردی را تولید میکند. اگر به دنبال وقوع واقعهای، پیامدهای استراتژیک رخ ندهد، در واقع آن واقعه، هرگز راهبردی نبوده است.
در علم استراتژی وقتی حوادث تاریخی حائز اهمیت راهبردی را مرور میکنیم، به نتایج مختلفی دست مییابیم که یکی از مهمترین آنان، این است که هر رخداد دارای اهمیت راهبردی، نتایجی راهبردی را تولید میکند. اگر به دنبال وقوع واقعهای، پیامدهای استراتژیک رخ ندهد، در واقع آن واقعه، هرگز راهبردی نبوده است.
با گذشت بیش از ۴۰ روز از شهادت سردار شهید سلیمانی و روشنتر شدن اوضاع و تحولات درونی و بیرونی، میتوان دقیقتر به پیامدهای این اقدام خصمانه ایالات متحده و تأثیرهای آن بر رویکردها و سیاستهای جمهوری اسلامی پرداخت. ترور فرمانده نیروی قدس، به عنوان یکی از قویترین، عمیقترین و مجربترین استراتژیستهای جمهوری اسلامی، به خودی خود یک اتفاق استراتژیک در تاریخ انقلاب اسلامی طبقهبندی میشود که طبعاً پیامدهای مختلفی را به همراه داشته است و در آینده نیز، خواهد داشت.
۱. پس از ترور سردار سلیمانی، نخبگان و تودههای ایرانی همه حرف از انتقام علیه اآمریکا زدند. رهبر انقلاب در فرمایشات خود به این مقوله اشاره داشتند که اصلیترین وجه انتقام، اخراج نیروهای آمریکایی از منطقه است. این موضع، در رده مواضع اعلامی- اعمالی قرار گرفته و آن هم از سوی عالیترین مقام جمهوری اسلامی بیان شده است و طبق تجارب متعدد تاریخی، ایشان صحبتی نمیکنند که در نهایت عملی نشود. بنابراین، محوریترین پیامد شهادت فرمانده نیروی قدس را میتوان برنامهریزی و تدوین راهبردها و تکنیکهایی از سوی ایران دانست که در نهایت و در بازه کوتاهمدت، منتج به افزایش غیرقابل تحمل هزینههای نیروهای آمریکایی در منطقه و در بازه میانمدت، تصمیم آنها به خروج از غرب آسیا –به عنوان یکی از اهداف استراتژیک منطقهای جمهوری اسلامی- شود.
۲. پس از ترور فرمانده نیروی قدس- به عنوان یکی از بازوهای جمهوری اسلامی در مقابله نظامی در سطح منطقه علیه ایالات متحده- ایران رویکرد ضد آمریکایی خود را در سطح منطقه شدت خواهد داد و دیگر ضرورتی به حفظ امنیت جان و امکانات آنها نخواهد دید.
۳. شهادت شهید سلیمانی به عنوان فرمانده نیرویی که مأموریت آن، در ورای مرزهای ایران تعریف شده، تمایلات ملیگرایانه و احساسات میهندوستی را نزد ایرانیان گسترش داده است. دو محور ایرانیت و اسلامیت به مثابه دو بال در پرواز جمهوری اسلامی به سوی منافع ملی خود تعریف شده است.
۴. در داخل، پس از ترور سردار سلیمانی همبستگی ملی تا حد قابل ملاحظهای میان اقشار مختلف مردم افزایش یافت؛ هر چند که واقعه سقوط هواپیمای اوکراینی تأثیر شدیدی در کاهش آن داشت.
۵. دولت آمریکا و نخبگان حاکم بر آن، سردار سلیمانی را تروریست و نیروهای وابسته به آن را تروریست خواندند. اتفاق بزرگ همراهی مردم کشورهای منطقه نشان داد که این جریان، تا چه اندازه از پشتوانه عظیم اجتماعی برخوردار است. پشتوانهای که در مقاطع مختلفی میتواند به کمک این محور بیاید.
۶. شهادت ناجوانمردانه سردار سلیمانی اگر با اغماض بگوییم مردم منطقه را آنچنان که باید به سوی ایران متمایل نکرد، اما روحیه ضد آمریکایی در آنان را به طرز قابل ملاحظهای افزایش داد. این ظرفیت قابل توجهی در مسیر ارتقای قدرت نرم منطقهای ماست.
۷. سیاست خارجی جمهوری اسلامی در سطح منطقه پس از این اقدام امنیتیتر خواهد شد و به تبع آن، مؤلفهها و ساختارهای امنیتی- نظامی نقش تقویتشدهتری خواهند یافت.
۹. نگاه به غرب در ساختمان سیاست خارجی کشور تضعیف شده و این، خود را به خصوص در روابط با اروپا و آمریکا نشان خواهد داد.
۱۰. با توجه به وجود زمینههای مشترک و فراوان همکاری به خصوص در حوزه اقدامات ضد تروریستی، ایران به طور فزایندهای به سمت توسعه روابط با شرق به خصوص دو کشور روسیه و چین پیش خواهد رفت و این تعاملات، محدود به حیطه ضد تروریسم باقی نخواهد ماند.
۱۱. رویکرد چندجانبهگرایی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی تقویت خواهد شد و ایران در مسیر منافع مشترک به همراه کشورهای همسو حرکت خواهد کرد.
۱۲. راهبرد مقاومت فعال منطقهای در چارچوب رویکرد منطقهای ایران به طور فزایندهای تقویت خواهد شد. این رویکرد، پاسخی منطقهای به راهبرد فشار حداکثری توسط تیم ترامپ بوده است.
۱۳. پس از ترور سردار سلیمانی، ما شاهد یک سیاست خارجی تهاجمی مبتنی بر عملگرایی از سوی جمهوری اسلامی ایران خواهیم بود.
نظر شما