جواد صبوحی/
اینفودمی (infodemic) این واژهای است که دکتر یونس شکرخواه، استاد روزنامهنگاری و علوم ارتباطات چندی پیش برای توصیفی صریح از ویروسی مهلکتر از آنچه بیش از کرونا به آن مبتلا شدهایم از آن استفاده کرده بود.
بر اساس آنچه او میگوید اینفودمی، همهگیری اطلاعات است تا آن حد که راه حلیابی را برای مسئله دشوار میکند. مثل بلایی که حرفهای بیپایه غیرمتخصصها و یا فیکنیوزها در محافل فیسبوکی، توییتری و تلگرامی و... بر سر همین کرونا در آوردهاند.
وی به کاربران شبکههای مجازی و مخاطبان رسانههایی که هنوز به تأثیر نظریاتی همچون گلوله جادویی و انفعال گیرندگان پیامها باور دارند توصیه میکند در محافل اینفودمیک به خصوص با لعاب آکادمیک توقف نکنند، چرا که به گمان وی خطرات ابتلا به «رضایت از میزان شعور» به مراتب بیشتر از ابتلا به کروناست.
با اینحال مرور حاشیههای پر رنگتر از متن کرونا در این روزها مؤید این واقعیت است که هنوز پس از گذشت سالها از طرح تئوریهای ارتباطی، بسیاری از این نظریات و یا تکنیکهای بهظاهر تاریخ گذشته شاید به دلیل آمیختگی مسائل مبتلابه اجتماعی با موضوعات سیاسی، کارکردی مؤثر در هدایت افکار عمومی ایفا میکنند.
برای مثال هنوز جبهه متحد رسانهای غرب با وام گرفتن از پندمی(1) (pandemic) کرونا و با القای دروغهای بزرگ و گوبلزی(2) میکوشد ساختار نظامهای سیاسی و اجتماعی مخالفان خود را متلاشی کند.
برای آنکه درکی روشن از این موضوع داشته باشیم کافی است نیم نگاهی به آنچه پس از اعلام رسمی خبر شیوع ویروس کرونا در کشورمان گذشته است بیندازیم.آن وقت در مرور همین چند نمونه از شبیخون سازمان یافته خواهید دید که ساز و برگ این جبهه از ادعاهای پمپئو، وزیر خارجه آمریکا و رئیس بنیاد به اصطلاح «دفاع از دموکراسیها» تا مستندات بنگاههای رسانهای سعودی و انگلیسی آنچنان که برخی گمان میکنند بُرنده و کارساز نیست.
صاحبنظران خبره رسانه، صرفنظر از هرگونه گرایش فکری، شبکهای فارسی زبان را که با دلارهای نفتی آلسعود ارتزاق میکند و بیخبر از رحلت آیتالله بهجت(ره) پس از گذشت بیش از ۱۰ سال، از توصیههای ایشان برای شفای کرونا! میگوید، رسانهای معتبر نمیدانند.
به همین دلیل، رسانهای را که تصویر خاکسپاری بیمار مبتلا به تب کریمه کنگو در شهرستان مبارکه در سال 96 را با عنوان تدفین مبتلایان به کرونا در ایران از کانالهای تلگرامی کپی پیست کرده و به خورد مخاطبان خود میدهد، با تمام ادعایهای پرطمطراق آن نمیتوان رسانهای معتبر دانست.
مخاطب خردمند، همانگونه که نمیتواند به استحکام تار و پود و درستی چنین اخباری اعتماد کند به راحتی در دام خبر فوت 210 شهروند آن هم به نقل از «منابع بیمارستانی»! و حتی سخنپراکن کهنهکاری همچون بیبیسی نمیافتد.
مخاطب آگاه و برخوردار از سپر دفاعی سواد رسانهای بهخوبی میداند وقتی تجزیهطلبی در تلویزیون وهابی ادعا میکند منشأ کرونا «ایران» بوده و این ویروس خطرناک از کشور ما به چین سرایت کرده است، به منافع ملی و حفظ وحدت میان اقوام ایرانی نمیاندیشد.
چنین مخاطبی وقتی هفتهنامه داعشی النباء در یکی از سرمقالات خود تصمیم مقامهای کشورمان را برای محدود کردن بازدید از اماکن مقدس به ریشخند میگیرد، بیش از هر زمان دیگر مفهوم صدایی را که از ساز ناکوک، اما هماهنگ با جنتلمنهای تروریست بلند میشود بهتر درک میکند.
فراموش نکنیم در شرایطی اینچنین که بخشی از جامعه در نتیجه سرریز دادهها، به بهت و سردرگمی و گاه ناتوانی از درک تمام یا بخشی از آن معلومات و دادهها گرفتار میآید، سادهترین راه برای مدیریت و گذر از این بحران، بازخوانی چند باره پیامهای رسانهای و یافتن منابع انتشار و چرایی این پیامهاست.
پی نوشتها:
1- پندمی (pandemic) همان اپیدمی است، که با شتابی بیشتر در سطوح منطقهای، قارهای و جهانی بروز میکند؛ مثل همین کرونا.
2- دروغ بزرگ، یا دروغ گوبلزی اصطلاح و تکنیکی است در پروپاگاندا که نخستین بار هیتلر از آن استفاده کرد. از نظر او دروغ باید چنان بزرگ باشد که هیچکس باور نکند «کسی آنقدر گستاخ باشد که چنین بیشرمانه حقیقت را تحریف کند».
نظر شما