تاریخ این سرزمین نشان میدهد که یکی از مهمترین ویژگیهای اجداد ما، پیش پا افتاده قلمداد کردن مشکلات پیچیده بوده است. شاید از همین روست که در فولکلور ما ایرانیان بیش از هر زبان و کشور دیگری، مثلهای هشدار دهنده داریم، اما این هشدارها نیز کارساز نبوده و این فرهنگ همچنان در ذهن و زبان بسیاری از ما جاری است. شاید به همین دلیل است که بیشتر ما با تلخترین اتفاقهای پیرامون خود نیز شوخی کرده و روحیه طنازی منحصر بهفردی داریم. نتیجه آنکه هر آنچه رخ میدهد، هنوز جوهر خبرش خشک نشده، حتی اگر در شمار بدترین بلایای انسانی هم باشد، به سرعت برای بسیاری دستمایه مطایبه و متلک و جوک و خوشمزگی و حتی گاه دلقک بازی میشود.
این رویه نظیر هر پدیدهای، مزایا و معایبی دارد. حسنش آن است که در بسیاری از تلخکامیها سبب شده تا عموم مخاطبان روحیه خود را نبازند و از استرس و اضطراب ماجرا تا حد قابل توجهی دور بمانند. اما اشکال آن این است که چنانچه با همه امور چنین بیپروا و از سر تمسخر و بیاعتنایی برخورد کنیم، لزوماً نتیجهای را که در بخش نخست گفتم، بدست نمیآویم. گاهی خطر خیلی واقعیتر از آن چیزی است که ما حتی در خیال خود گمان کنیم؛ بنابراین بیتوجهی به آن نتایج مصیبت باری برایمان دارد. گاه نظیر این روزها طوری است که به شوخی گرفتن ماجرا، تنها زندگی خود ما را فقط دچار مخاطره نمیکند، بلکه این تغافل ممکن است به قیمت جان دیگران نیز تمام شود. این دیگران میتوانند عزیزترین کسان ما چون همسر و فرزندان و خویشاوندان یا پدر و مادر و خواهر و برادرمان باشند و در دایرهای وسیعتر همسایگان و همشهریان و هموطنانمان.
یک نظرسنجی در روزهای اخیر نشان داده که ۶۰ درصد مردم در پایتخت، نسبت به هشدارهای بسیار مهم این روزها و رعایت آنها بیتفاوتند. هر چند آمارها در این سرزمین مورد استناد بسیاری قرار نمیگیرند، اما در این مورد میتوان نتیجه را به عینه دید. وقتی تمام رسانهها و مسئولان مربوط همه را به ماندن در خانه تشویق کرده و مردم استانهای مسافر دوست ملتمسانه از هموطنان میخواهند به دیار آنها سفر نکنند، در کمال حیرت میبینیم نتیجه معکوس شده و جادههای تهران به سمت شمال کشور از شدت هجوم مسافران دچار ترافیک کور میشود؛ بهطوری که پلیس مجبور میشود رسماً دخالت و مسیرها را مسدود کند. البته از آن سو هم جماعتی هستند که اگر یک روز هم کار و بارشان لنگ شود، غم معاش زن و فرزند امانشان را میبرد. روی سخنم با آنها نیست. بهراستی چه تعداد از ترددهای شهری و بین شهری این روزها آنقدر لازمند که حتی به قیمت مرگ و زندگی، باز هم دست از آن نمیکشیم؟
امیدوارم تمام آنها که این سطور را میخوانند دریافته باشند که هیچکس جز خود آنها نمیتواند کمک حالشان در این اوضاع باشد. امیدوارم آنها که با خوشمزگی در فضای مجازی این هشدارها را به سخره میگیرند یا عامدانه آنها را رعایت نمی کنند، بدانند در صورت آنکه موجب ابتلا و مرگ دیگران (ناخواسته و ندانسته) با این رفتارشان شوند، بهنوعی شریک قتلند. حال در نظام قضایی این دنیا اگر مؤاخذه نشوند، دادگاه بیچون و چرایی هست که آنها را رصد میکند. بیایید خودمان به فریاد خودمان برسیم. پیش از آنکه دیر شود. پیش از آنکه سیهپوش عزیزی شویم یا عزیزانی سیهپوش من و شما شوند. با این بحران به خاطر خدا شوخی نکنید، ماجرا خیلی جدی است.
نظر شما