قدس آنلاین: دهه کرامت ده روز مابین ولادت حضرت معصومه(س) و ولادت امام رضا(ع) است. دهه کرامت یک موهبت الهی است تا ما از آن برای تحکیم کرامت انسانی بهره ببریم. خداوند در قرآن میفرماید: «ولقد کرمنا بنیآدم». همچنین دهه کرامت فرصتی برای تزکیه نفس و پیشرفت آدمی برای حصول درجههای والای انسانی است.
زندگی حضرت فاطمه معصومه(س) و زحماتی که ایشان در راه رسیدن به برادر و امام خود متحمل شدند به ما درس برادری و اخوت میدهد. ایشان جان خود را در راه برادری و اخوت بذل کردند و ما میدانیم یکی از مهمترین مسائلی که پیامبر اکرم(ص) همواره بر آن تأکید داشتند همین مسئله برادری و پیمان مودت و اخوت بود؛ مسئلهای که مایه کرامت انسان است.
شعار کلی دهه کرامت امسال "خدمت کریمانه؛ همدلی به رسم اهل بیت(ع)" است و هریک از روزهای این دهه نیز با عنوان خاصی نامگذاری شده است به همین مناسبت گفت و گویی را با حجت الاسلام مهراب صادقنیا استاد حوزه و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در ارتباط با فضایل امام رضا(ع) و مناظره ها و مباحثاتی که ایشان با دانشمندان و علمای ادیان دیگر داشته اند انجام داده ایم که در ادامه جزئیات آن را می خواینم.
حجت الاسلام صادقینیا در ارتباط شیوه گفتوگو و مناظرههای امام رضا و شرایط دوره زندگی ایشان گفت: علی رغم آنکه انتظار می رود در دوره صدر اسلام، هنگام نزول قرآن کریم و کمی پس از آن در روزگار ائمه علیهم السلام گفتوگوهای بین اسلام و ادیان مختلف نسبت به جهانی که ما امروز در آن زندگی میکنیم خشونت آمیزتر باشد اما وقتی به تاریخ صدر اسلام نگاه میکنیم میبینیم که گفتوگوها به ویژه از ناحیه مسلمانها و ائمه با سایرین همراه با مهربانی، عطوفت و منطق عقلانی حاکم بر گفتوگوست.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی افزود: نمونههای بارز گفت وگوهای مسالمتآمیز، گفت وگوهایی است که از امام رضا(ع) با پیروان دیگر ادیان و حتی با زنادقه و بیدینها برای ما حکایت شده است. آنچه در این گفتوگوها چشم گیر است، آنکه امام(ع) تسلط فوق العادهای بر منابع دیگر ادیان به ویژه یهودیان و مسیحیان دارند و از درون مایه آن منابع آگاهی دارند، لذا در مناظره ها پیروان ادیان دیگر را به منابع اصیل خودشان ارجاع میدادند و برایشان شاهد مثال میآوردند. نکته دیگر مواجهه امام رضا(ع) با اندیشه هاست نه با افراد. به بیان دیگر ایشان به جای ملامت کردن اشخاص و متهم کردن آنها به بی اخلاقی و یا بی عقلی و یا صفات مذموم، اندیشههای آنها را نقد میکند و دیگری را با اندیشهای که دارد میپذیرد و نقد درون دینی میکردند. این دو ویژگی مهم در گفت و گوهای امام رضا(ع) برجسته است.
وی تصریح کرد: اگر بخواهیم به زبان امروزیها صحبت کنیم باید گفت که مشخصه بارز گفت و گوی امام رضا(ع) در مواجهه با دیگران دو گام را دارد؛ گام اول از جاکندگی فرهنگی به این معنا که امام(ع) با نقد اندیشه آنها مستند بر منابع دینی خودشان آنها را از جایی که هستند بیرون کرده و اصطلاحا آنها را از تصلبی که به باروهای خود دارند جدا و با ایجاد تردید و شک نسبت به اعتقاداتشان مواجه میکند. گام دوم کاشت فرهنگی یا جا اندازی فرهنگی است؛ به گونه ای که میفرماید اکنون که اعتقادات شما با ابهام روبه رو و نادرست است، پس میتوانید اینگونه باور داشته باشید. گویی پیروان سایرادیان مانند درختها و گلهایی هستند که امام رضا(ع) آنها را از یک خاک نامرغوب میکند و در یک خاک مرغوب غرس میکند. این ادبیات مخصوص مناظره امام رضاست، در این ادبیات نه توهین و درگیری وجود دارد و نه دارای متغیرهایی غیر از خیرخواهی و مصلحت اندیشی است. بنابراین این گفت و گو میتواند سمبل و نمونهای باشد برای پیروان همه ادیان به ویژه ماکه از شیعیان ایشان هستیم.
حجت الاسلام صادقنیا در پاسخ به این سوال که چرا علی رغم آنکه ما اینچنین الگویی را داریم اما حتی در سطح خانواده نه فقط جامعه یا بینالملل، وقتی بحثی رخ میدهد کار به منازعه کشیده و صبرمان لبریز می شود گفت: اگر بخواهیم اهمیت کار امام رضا(ع) را درک کنیم باید روی این نکته تمرکز کنیم که جهانی که ایشان در آن زندگی میکرد با جهانی که ما امروز در آن زندگی می کنیم، بسیار متفاوت بود. جهان امام رضا یک جامعه مکانیکی ساده بود که بر پایه مشابهت مبتنی بود و تفاوت مذهبی را بر نمیتابید، به همین خاطر هرکس تلاش می کرد تا دیگران را مشابه خود کند؛ در آن فضا ادبیات امام رضا(ع) دیگر پذیرانه و مسالمتآمیز توأم با احترام است، اما جهان امروز یک جهان متکثر و باصطلاح ارگانیک است و برپایه پذیرش تفاوت ها شکل گرفته است، مشابهت بین افراد را لازم نمیداند و معتقد است افراد علیرغم تفاوتهایشان میتوانند براساس تقسیم کار پیشرفته جامعهای مدرن را شکل دهند.
استاد حوزه و دانشگاه اضافه کرد: اما اینکه چرا گفت و گوهای امام رضا(ع) در آن شرایط مسالمت آمیز و مبتنی بر احترام بود اما در جامعه امروز علی رغم پذیرش تفاوت ها اختلافات موجب درگیری و دعوا و خون ریزی میشود، دلیل آن وجود متغیرهای مزاحم است، یعنی متغیرهایی که ورود میکنند و یک گفت و گو را از چارچوب دوستانه خارج می کنند که ممکن است این متغیرها تاریخی، عاطفی، اقتصادی، سیاسی و یا به گونهای دیگری باشد. برای مثال وقتی در یک خانواده میان دو برادر اختلاف ایجاد می شود نتیجه آن قهر است، اینجا یک متغیر مزاحمی وجود دارد و مثلا ممکن است اصرار یک طرف بر موضع خود به درگیری یا تخاصم ختم شود. در سطحی کلانتر وقتی در جامعه ما نظر گروه سیاسی الف با گروه سیاسی ناسازگار است اما میتوان با گفتوگو آن را حل کرد، به جای آن به درگیری و لفاظی ختم میشود، دلیل آن وجود متغیرهایی مانند منافع سیاسی است و عدهای وارد عمل شده میان این دو گروه و اجازه نمیدهند میان آنها گفت و گو شکل بگیرد.
وی ادامه داد: از جمله دیگر متغیرها، قضاوت، مداخله دیگران، منافع شخصی و مسائل عاطفی موضوعاتی هستند که گفتوگوها را به چالش میکشند. افزون براین ناقص بودن پروسه اجتماعی شدن ما نیز یک مانع است؛ به بیان دیگر شهروندان ما به گونهای تربیت نشدهاند که مناسب زیستن در جامعه امروز باشند؛ ما همانطور که یاد میگیریم چگونه صحبت کنیم باید یاد بگیریم که چگونه می توان با یکدیگر اختلاف عقیده داشته باشیم. این را ما نه در مدرسه یاد میگیریم نه در خانه و نه در دانشگاه. هیچ وقت یاد نمیگیریم که چگونه با یکدیگر مخالفت و نظر هم را رد کنیم بدون آنکه کار به دعوا ختم شود و چون یاد نمیگیریم، فکر میکنیم باید هر اختلافی به درگیری و خشنوت ختم شود. نکته دیگر اینکه در پروسه اجتماعی شدن ما این خلأ وجود دارد که نمی پذیریم که در جامعه ما تکثری از افراد وجود دارد، یعنی تلویزیون ما به گونهای صحبت میکند که گویی همه آدم ها یکی هستند، کتاب های ما جوری می نویسند که گویی همه مردم مثل هم هستند و در مدارس به شکلی تربیت می شویم که گویی هیچ تفاوتی میان افراد نیست، حال آنکه باید بپذیریم ما همه مثل هم نیستیم و هنگامی که این را پذیرفتیم می بینم که تفاوت به مفهوم دعوا و اختلاف نیست، تفاوت در رنگ، مذهب، رأی و.... با عنوان اختلاف ترجمه نمی شود. ما باید قبول کنیم که تفاوت ها وجود دارد و آیات قرآن هم آن را تأیید میکند که آدم ها متفاوت خلق شدهاند. در مجموع در جامعه متغیرها و کاستیهایی وجود دارد که باعث میشود معمولاً اختلافات به درگیری ختم شود در حالی که می تواند به گفت و گو ختم شود.
حجت الاسلام مهراب صادقنیا در ارتباط با ملزومات و ویژگیهای یک گفتوگوی موفق توضیح داد: اگر بخواهیم براساس منطق علمی صحبت کنیم یک گفت و گوی خوب آنگونه که آقای هاور ماس تحت عنوان نظریه کنش ارتباطی مطرح می کند گفت وگویی است که بدون هیچگونه پیش داوری و قصاوت صورت بگیرد و هیچ گونه متغیر مزاحمی وجود نداشته باشد؛ البته ممکن است ما نتوانیم به این گفت و گوی ایده آل دست پیدا کنیم ولی باید تلاش کنیم که حداقل نزدیک به آن باشیم. این گفت و گوی بدون پیش فرض چند مشخصه دارد؛ از جمله انکه فاقد داوری و فاقد تلاش برای تغییر اندیشه دیگری باشد و دیگری را قبول کنیم و براساس فهم استوار است؛ یک پدر هیچ وقت پسرش را به خاطر اینکه یک کیفتی به لحاظ خلقی و جسمی دارد او را از فرزندی خلع نمی کند و با وجود این تفاوت هایی که دارد او را باصطلاح اصلاح کند. بنابراین باید تلاش کنیم خود را معرفی کنیم و نباید به گونه ای باشد که هدفمان اقناع طرف مقابل باشد و کاری نکنیم او برنجد. غرض از گفت و گو در دنیای جدید در درجه اول تغییر رفتارها و رویه ها نیست، بلکه غرض دست یابی به یک زندگی مسالمتآمیز است.
انتهای پیام/
نظر شما