قدس آنلاین: به تازگی مستندمسابقه «بومگرد» با طراحی و کارگردانی تورج کلانتری و امیر منیری از شبکه مستند سیما در حال پخش است. بومگرد بر پایه سه سرفصل مهمِ «گردشگری»، با محور بومگردی و در نظر گرفتن اقتضائات فرهنگی هر منطقه، «اشتغال و کسب و کار روستایی» با در نظر گرفتن ظرفیتهای مغفول و در نهایت «ارزشبخشی به سنتها و آداب و رسوم» هر منطقه و هویتبخشی به هر بوم و قومیت، تولید شده است.
در هر فصل از مستندمسابقه «بومگرد» سه خانواده در قالب رقابتی جذاب براساس آیتمهایی که متناسب با زیست بوم آن منطقه انتخاب شدهاند، با یکدیگر به رقابت میپردازند. سوژه بدیع و بکر، طراحی و کارگردانی خوب، گرافیک حرفهای، موسیقی و تیتراژ رنگارنگ و شاد و نریشن طنز و دوستداشتنی این مسابقه در کنار توجه به مسائل محیط زیستی و فرهنگسازی در رابطه با زندگی روستایی، بومگرد را به یک برنامه آموزنده، مفرح و خانوادگی تبدیل کرده است.
به بهانه پخش مستندمسابقه «بومگرد» با تورج کلانتری، طراح و کارگردان آن به گفتوگو نشستیم که میخوانید.
آقای کلانتری، برای من که از شما شناخت قبلی و قدیمی داشتم تولید این برنامه از سمت شما در مقام کارگردان، به خصوص با توجه به اینکه پیش از این تجربه کارگردانی مستندمسابقه را نداشتید، قدری غیرمنتظره و البته خوشحالکننده بود. جرقه این کار کجا در ذهن شما ایجاد شد؟
بالاخره هر کس در ذهن خودش دغدغههایی دارد و من هم این برنامه را در پازل دغدغههایی که دارم طراحی و کارگردانی کردهام؛ چرا که مسئله محیط زیست و فرهنگ روستایی از قدیم برای من دغدغه بوده است. من وقتی میبینم جنگلها و رودخانهها در حال نابودی هستند و تمام محیط زیست ما با آشغال اِشغال شده است، اذیت میشوم. وقتی این مسائل اذیتکننده را میبینم، ابتدا به این ایده میرسم که مستندی بسازم و این مشکلات را بیان کنم، اما بعد میبینم همه این حرفها گفته شده و مستندهای زیادی درباره معضلات محیط زیست ساخته شده است. ضمن اینکه بعضی وقتها هر چقدر درباره این مسائل حرف بزنید و برنامه بسازید، نتیجهای ندارد، چون کسانی که به محیط زیست آسیب میزنند، قدرت دارند و ما نمیتوانیم مقابل آنها کاری از پیش ببریم.
در کشاکش بین همین دغدغههای محیط زیستی با خودم گفتم چکار میتوانم بکنم؟ دیدم مسئلهای که میتواند به محیط زیست و ترویج فرهنگ روستایی کمک کند، مسئله بومگردی مسئولانه است. توجه به روستا و بومگردی برای من موضوع مهمی است. البته بومگردی را به شکلی که جدیداً رواج پیدا کرده قبول ندارم. منظورم کسانی هستند که بومگردی را صرفاً در این میبینند که در یک روستای شیک بومگردی ایجاد کنند و دو سهشبه به ثروت برسند. نگاه من در مستندمسابقه «بومگرد» ترویج و تبلیغ یک بومگردی مسئولانه بود. یعنی آن سبک زندگی که مبتنی بر خودبسندگی در تولید و اعتدال و خرد در مصرف باشد. آن نوع از بومگردی که نسبت به ظرفیتها و محدودیتهای تولید و مصرف ایده داشته باشد و به خوبی از آنها استفاده کند. در واقع هر روستایی در کنار ظرفیتهای درآمدزایی و تفریحی که دارد، برخی محدودیتها را هم دارد؛ مثل اینکه من نباید فرهنگ آن روستا را به هم بزنم، من نباید محیط زندگی آن روستایی را به خاطر پولی که در آن روستا یا منطقه خرج میکنم، مخدوش کنم. ما قصد داشتیم در مسابقه بومگردی به این مسائل هم نگاه کنیم. با توجه به این نکات بود که ما به این نگاه ایجابی نسبت به روستا و بومگردی رسیدیم. یعنی نمیخواستیم با نگاههای سلبی و مبتنی بر هشدار و بحران و کمکاریها، مسائل محیط زیست و روستایی را مطرح کنیم. بنا بر این توجهات، در اتاق فکری که با آقای منیری داشتیم، ایده مستندمسابقهای که این نکات را در غالب یک برنامه سرگرمکننده و جذاب بیان کند، به ذهنمان رسید. دوست داشتیم این مسائل را با سرگرمی و آرام آرام به ذهن مخاطب منتقل کنیم. میخواستیم به مخاطب نشان بدهیم با بومگردی مسئولانه میتوان هم برای روستاییان درآمدزایی و تولید ثروت کرد و هم به یک سبک زندگی سالم و با نشاط رسید، ضمن اینکه بسیاری از مسائل محیط زیستی را در خلال همین چالشها به مردم گوشزد کرد.
من تا به حال تجربه دیدن چنین مسابقهای را در داخل و خارج از ایران نداشتهام. ایده بومگرد از خودتان بود یا از برنامهای دیگر الگو گرفتهاید؟
خیر، ۱۰۰درصد ایده بومگرد از خودمان بود. ما این شکل از کار را در هیچ کشور دیگری ندیدهایم. پس از اینکه ایده را نهایی کردیم، سعی کردیم نمونههای خارجی را پیدا و از کار آنها تجربهاندوزی کنیم، اما هر چقدر ریلیتیشو و مستندمسابقه دیدیم، متوجه شدیم که چنین کاری درباره بومگردها انجام نشده است. البته مسابقههای گردشگری زیاد است، ولی برنامهای که به بومگردی از این دریچه نگاه کند، حتی در برنامههای خارجی هم پیدا نکردیم.
چیزی که اکنون در حال پخش است، همان طرح ابتدایی شما بود یا ایده اولیه در حین ساخت پخته شد و تغییر پیدا کرد؟
نه، ما آن طرح ابتدایی را دستکم پنج بار عوض کردیم و تغییر دادیم. یعنی الگوهای مختلفی را تست کردیم و در نهایت به همین مدل نهایی رسیدیم. مثلاً مدتی به مسابقهای بین بومگردهای موفق و مختلف فکر کردیم، یا اینکه بین خانوادههای روستایی مسابقه بگذاریم، یا یک خانواده شهری را به روستا و یک خانواده روستایی را به شهر بیاوریم، اما آخرِ سر به این نتیجه رسیدیم که سه خانواده که تجربه زندگی در روستا را ندارند ولی دوست دارند این کار را تجربه کنند، به روستا ببریم. این پنجمین ایده ما بود که پخته و نهایی شد.
در فصل نخست چه نکاتی را درباره روستاهای انتخاب شده مورد توجه قرار دادید؟ آیتمهای مسابقه براساس ویژگیهای اقلیمی تهیه شده بودند؟
ما در فصل نخست سه روستا از گیلان را، بنا بر ظرفیتها و ویژگیهایی که در نظر داشتیم، انتخاب کردیم. در گیلان دو موضوع بسیار مطرح و حتی ثبت جهانی است؛ یعنی غذا و چادرشب. ما این دو ویژگی گیلان را جزو آیتمهای مسابقه قرار دادیم و در کنار اینها که آیتمهای شناخته شدهای بودند، برخی آیتمهای جانبی دیگر که اکت خوب و جذابی هم داشته باشند را اضافه کردیم. مثل نمدبافی، گاوداری، زنبورداری و غیره. این آیتمها هم به جذابیت مسابقه اضافه میکردند و هم با بوم آن منطقه سازگار بود و مردم از آنها استفاده میکردند. در کنار این آیتمها، برخی آیتمها مثل درست کردن چای دستساز بود که حتی توسط خود مردم منطقه هم مورد غفلت قرار گرفته بودند. این آیتم اگرچه متعلق به این منطقه است، اما سالها از آن غفلت شده بود. به طوری که ابزار مورد استفاده ما برای این آیتم متعلق به ۱۲۰ سال پیش بود. در این آیتم ما از شرکتکنندهها خواستیم با این دستگاه چای دستساز درست کنند و به این طریق قصد زنده کردن آداب و سنن آن منطقه را داشتیم.
در مجموع ما به سه مسئله در این مسابقه توجه داشتیم؛ نخست توجه به آدابی مثل چایسازی که فراموش شده بودند، دوم، توجه به آدابی مثل طبخ غذاهای مختلف و چادرشب که مختص این مناطق بودند و ما قصد تأکید بر آنها را داشتیم و سوم توجه به سبک زندگی که مختص همه مناطق روستایی هستند، مثل گاوداری و زنبورداری و ... .
روستاها و شرکتکنندگان از نظر شما باید چه ویژگیهایی داشته باشند تا برای فصلهای بعد انتخاب شوند؟
روستاهای منتخب باید برخی ظرفیتها و جذابیتهای ذاتی را داشته باشند. البته ما با شناخت آن روستاها دوست داریم جدا از ظرفیتهایی که آن روستا دارد، چیزهایی به آن منطقه اضافه کنیم که خودشان از آن غافل هستند. ممکن است یک روستا نسبت به داراییهای فرهنگی و اجتماعی خودش بیتوجه باشد که ما سعی میکنیم در برنامه آن را مورد توجه قرار دهیم. به صورت کلی درباره روستاها به دو نکته توجه داریم؛ یکی داشتههایی فعلی آنها و دوم ظرفیتهای آن روستا. برای انتخاب افراد هم باید بگویم ما آدمهایی را انتخاب میکنیم که تجربه زندگی روستایی را به شکل جدی نداشتهاند ولی دوست دارند آن را تجربه کنند و خودشان فکر میکنند میتوانند از پس کار برآیند. همچنین سعی میکنیم گروههای انتخابی از قشرهای مختلف و با تواناییها و جذابیتهای متنوع باشند تا گروهها رنگارنگ و متنوع شوند و بتوانند مخاطبان بیشتری را جذب برنامه کنند.
به نظر میرسد ما در مستندها و برنامههای محیط زیستی به یک نوع تکرار در بیان مسائل رسیدهایم. به نظر شما تنوع بخشیدن به این نوع از مستندها و تولید کارهایی مثل بومگرد چقدر احساس نیاز میشود؟
بدون شک در این حوزه تنوع لازم است. ما باید به این مسائل از دریچههای مختلف نگاه کنیم. من به عنوان یک تولیدکننده وقتی میخواهم چنین کاری را انجام بدهم، همه فکر و دغدغهام این است که ببینم جدا از کارهای انجام شده، چه کاری را میتوانم شروع و چگونه میتوانم به مسیر طی شده چیزی اضافه کنم؟ یعنی دوست دارم از زاویه جدیدی به مسئله بپردازم. حتی درباره خود بومگرد هم دوست دارم فصل بعدی را با فرم بهتر و با نگاه جذابتر و حرفهای جدیدتری بسازم.
بومگرد از همان تیتراژ اولیه تا نریشن و آیتمهای مسابقه، جذاب است. برای این جذابیت چه برنامهای داشتید؟
ما با آقای منیری، از طراحی و ایدهپردازی و تا تدوین نهایی، حدود دو سال درگیر این برنامه بودیم. در جزئیات محتوایی و فرمی، مثل اصلاح رنگ و نور تا موسیقی و دیگر جزئیات، سعی کردیم بیشترین دقت را به خرج بدهیم. مثلاً موسیقی ابتدایی برنامه را از یک نوای محلی گرفتیم و در همه جزئیات برنامه دقت کردیم تا به بهترین کیفیت برسیم. کار برای ما حیثیتی بود و سعی کردیم هیچ چیزی کم نگذاریم. فکر میکنم جذابیت مسابقه را مرهون همین دقتها و سختگیریها هستیم.
چون برنامه در شمال کشور تولید شده است، این پرسش را میپرسم. آیا در بومگرد به بحران آشغال در شهرهای شمالی که عامل بروز مسائل آزاردهنده و پیچیدهای شده است هم پرداختید؟
در بومگرد اگر طرح این بحث و دیگر مسائل محیط زیستی در مسیر تولید مستند و آیتمهای آن بود، آنها را مطرح میکردیم، ولی اگر احساس میکردیم بیان آنها به نوعی از کار بیرون میزند، این کار را نمیکردیم. در واقع خودمان را ملزم به مطرح کردن همه مسائل محیط زیستی نمیدانستیم. بعضی نکات مثل استفاده نکردن از پلاستیک در خلال مسابقه ناخودآگاه مطرح میشود، ولی اینکه همه مسائل محیط زیستی را مطرح کنیم، رسالت خودمان نمیدانستیم. رسالت مستندمسابقه «بومگرد» فرهنگسازی ایجابی است، نه سلبی. طوری که وقتی مخاطب برنامه را میبیند بگوید چقدر خوب که فلان گروه در این قسمت پلاستیک نگرفتند. ما بیشتر با ناخودآگاه مخاطب کار داشتیم.
تا حالا چند قسمت از بومگرد پخش شده است؟ از شرایط پخش آن راضی هستید؟
پنج قسمت پخش شده و ۶ قسمت دیگر مانده است. درباره شرایط پخش هم ما از شبکه مستند به خاطر حمایتش از برنامه خیلی راضی هستیم، ولی به نظرم این حمایت میتواند بیشتر باشد و بومگرد از شبکههای مختلف مثل شبکه نسیم و تماشا و … بازپخش شود تا تماشاگر بیشتری جذب شود، چون بومگرد طوری است که اگر مخاطب آن را برای بار دوم و سوم هم ببیند، جذابیتش را از دست نمیدهد. به همین دلیل قابلیت پخش در دیگر شبکهها را هم دارد تا به این شکل بتواند با مخاطب گستردهتری ارتباط بگیرد.
در پایان میخواهم بدانم بازخوردها تا به حال چگونه بوده است. آیا اطلاع دقیقی دارید؟
خود من نباید به این پرسش جواب بدهم، چون ممکن است بگویند هیچ ماستفروشی نمیگوید ماست من ترش است! ولی تا به حال عموم واکنشهایی که از مخاطب تا پخشکننده و تا خود شرکتکنندهها گرفتهام، خوب بوده است و هیچ واکنش منفی نداشتهاند. ولی نظر من ملاک درستی نیست. قرار است به زودی از ۲هزار نفر از کسانی که چه به عنوان شرکتکننده و چه مخاطب درگیر این پروژه بودهاند، نظرسنجی شود. پس از این نظرسنجی بهتر میتوان درباره میزان رضایت مخاطبان صحبت کرد.
نظر شما