قدس آنلاین: حکایت برخی مشاغل در ایران حیرتآور است. عملکرد آنها هیچ شباهتی به همکارانشان در دیگر نقاط دنیا ندارد. دهههاست برای آنها در بر همین پاشنه میچرخد و کسی تا امروز قادر به تغییر این رویه نبوده است. هرچند صاحبنظران و منتقدان بسیاری معترض بودهاند و هستند، اما راه به جایی نبردهاند. من دو نمونه از این مشاغل را برایتان مثال میزنم، شما خودتان از این مجمل، حدیث مفصل را بخوانید.
بسیاری از شما میدانید که ۹۵ درصد از دانش آموختگان رشته حقوق در ایران بیکارند. شاید فرزند شما هم یکی از همین دانشآموختههای حقوق باشد. در همان حال میدانید که دستمزد وکلا در ایران بسیار بالاست. گاه چندصدهزار تومان برای یک مشاوره و یا ارقامی نجومی برای پروندههایی که این روزها اخبارش در رسانهها فراوان درج میشود. اینجا این سؤال مطرح میشود که معنی این معادله عجیب چیست؟ هزاران دانشآموخته بیکار رشته حقوق در مملکت آمادهاند تا با ارقامی بسیار پایینتر همین خدمات حقوقی را ارائه دهند، اما به آنها اجازه کار نمیدهند تا عرضهکنندگان این خدمت همچنان محدود مانده و در نتیجه هرسال دستمزدهای عملی گروهی از وکلا به خاطر کمبود عرضه بالاتر و بالاتر برود. وکلای محترم صاحب کانونی هستند که تعیین میکند چه تعداد از دانش آموختگان در امتحانی که از انبوه داوطلبان وکالت میگیرند، پذیرفته شده و اجازه وکالت دارند. اما تا امروز اغلب این تعداد حداکثر حدود ۵ درصد دانش آموختگان بوده و هر سال با اضافه شدن متقاضیان جدید، این صف متراکمتر و امید برای دانش آموختگان جدید کمتر میشود. اگر قرار این است چرا دانشگاههای ما این همه در این رشته دانشجو میگیرند؟ چرا دولت محترم این همه سال فکری به حال آنها نکرده است؟ کسی نمیداند.
باری این تعارض منافع صنفی تنها مربوط به وکلا نیست، انواع و اقسام این کانونها از جامعه مهندسی تا پزشکی و غیره به اشکال مختلف در کشور ایرادهای کوچک و بزرگی از این دست دارند. آیا فکر میکنید این مشکل عجیب بودن شیوه کار مشاغل فقط به برخی از کارها و عنوانها نظیر مواردی که آمد محدود میشود؟ پاسخ منفی است. در بخشی که مردم به عنوان شغل آزاد و بازار از آن یاد میکنند هم چنین عجایبی هست. حیرتآورترین آنها شکل فعالیت بنگاههای معاملات املاک در ایران است. در اغلب مناطق جهان مشاوران املاک با التماس دنبال مشتری هستند. آنها با شما قرارداد میبندند که در مدت مثلاً ۱۰ روز خانه شما را فروخته وگرنه از پرونده اخراج شده و شما بتوانید این شانس را به یک همکار دیگر آنها بدهید. اینجا مشاور املاک در دکانش نشسته، شما باید خدمتش برسید و او هر وقت میل داشت از میان فایلهایش خانه شما را با قیمت منصفانه یا غیر آن بفروشد. گاه در سایتهای آگهی املاک اگر دقیق شوید، عجایبی میبینید که قابل باور نیستند. مشتری برای مثال خانهاش را به ۱۰۰ میلیون برای فروش سپرده، بنگاه آگهی کرده ۱۲۰ میلیون. در همان سایت یا نرمافزار فروش مسکن باز بنگاههایی دیگر همان مسکن را دهها میلیون و گاه ملکی را صدها میلیون گرانتر از اصل قیمت آن و حتی مبلغ موردنظر فروشنده آگهی میکنند. هیچکس هم جلودارشان نیست. بعد عدهای ذرهبین برداشته و دنبال عاملان جهشهای ناگهانی و اغلب بیمعنا در بازار مسکن میگردند. بگذریم، پیش از ختم مطلب تأکید کنم عموم شاغلان در کارهایی که ذکرشان رفت، انسانهایی شریف و مردمداراند، سخن از برخی بنیادهای غلط، تداوم آنها و شیطنت برخی فرصتطلبان از این رویههاست.
نظر شما