قدس آنلاین: وقتی قرار است درباره «مشکلات و چالشهای شغل خبرنگاری» بنویسیم، میتوانیم از هزار و یک مسئله، مشکل، چالش و نکته با تحلیلهای متفاوت رونمایی کنیم!
مثل یک هنرمند که در هر اثری با تجارب تازهای روبهرو میشود و میتواند خودش را خالق اثری منحصر به خودش بداند، یک خبرنگار هم همیشه میتواند از چالشهایی بنویسد که منحصر به خودش است و شاید هیچ کس تا پیش از او، با آن مواجه نشده است.
من امروز میخواهم از چالشی بنویسم که در دنیای خبرنگاری تا به حال به آن توجه نشده یا کمتر دربارهاش شنیدهایم. یک خبرنگار از زمانی که به صورت حرفهای وارد این شغل میشود یعنی درست از زمانی که قلم از دستش جدا نمیشود و همه مسائل اطرافش را با همان نگاه جزئینگرانه، تحلیلی و منتقدانه خاص این شغل میبیند و از راه همین نگاهش، ارتزاق میکند، نمیتواند راحت بخوابد و یا اصلاً نمیخوابد، نداشتن خواب آسوده و آرام، مهمترین چالش جماعت خبرنگاران است؛ به بیانی، حرفه خبرنگاری دزد خواب است!
شاید شرایط زندگی جدید موجب شده خیلی از مردم، «خواب آسوده» نداشته باشند و این یک چالش عمومی باشد اما اگر همه مسائل و مشکلات روزمره آدمها را بگذارید کنار مشغولیتهای فکری شغل خبرنگاری، میبینید این معضل برای خبرنگاران چندین برابر است.
نداشتن خواب آرام برای جماعت خبرنگار فقط به خاطر درگیری ذهنی رصد اخبار، تولید مطلب و رویارویی با هر نوع خبری اعم از فیک، واقعی و حقیقی نیست که این مسائل، بخش جداییناپذیر شغل ماست.
این ویژگیهای شغلی وقتی برای یک خبرنگار، معضل و یا حتی بیماری میشود که در زمانهایی در برابر بخش زیادی از اخبار روزانه نمیتواند واکنش لازم را داشته باشد و مجبور است بنا بر اقتضائات و یا همان مصلحتهایی که همه درباره آن شنیدهایم، سکوت کند و به تنهایی بار تحلیل و آگاهی درباره یک خبر را به دوش بکشد.
شاید به گمان عدهای، شغل خبرنگاری با وجود فضای مجازی، آسانتر از گذشتع شده باشد. البته که این از ویژگیهای مثبت دنیای رسانه است که دسترسی به خبر را آسانتر کرده اما این وضعیت برای همه ایجاد شده و اتفاقاً شرایط کار را برای خبرنگاران سختتر کرده است، چون دنیای رسانه و دهکده جهانی همه مردم را در معرض خبر قرار داده و همه به نوعی خبرنگار هستند. در این شرایط تحلیل یک خبرنگار با توجه به مطالعه و دسترسی او به منابع موثق، داشتههایی است که او را از بقیه متفاوت و چهره او را به عنوان خبرنگار تثبیت میکند. اما وقتی شرایط جامعه به نوعی است که به خبرنگار اجازه داده نمیشود در رسانههای موجود تحلیلهایش را ارائه دهد و چشمان تیزبینش نتواند بخشهای تاریک و پنهان خبر و «چرایی» های وضع موجود را برای مردم شفافسازی کند و احساس کند بین او و سایر افراد جامعه تفاوتی وجود ندارد، احساس رخوت و سستی به سراغش میآید. خبرنگار وقتی به جایی برسد که احساس کند روحیه اعجاز، تغییر و آگاهیبخشی از قلم او گرفته شده و نمیتواند وظیفهاش را در برابر شغل و جامعهاش به درستی انجام دهد، خواب از چشمانش ربوده میشود.
هر خبرنگاری میداند، قلمش باید معجزه کند.
نظر شما