اکرم شاهد/ کارشناس ارشد مشاوره خانواده
یکی از بدیهیترین ذهن مشغولیها و مشاجرات ابتدای زندگی زوجین؛ مدیریت روابط بین فردی است که پیش از ازدواج هر کدام آنها داشته و با همان سرمایه ارتباطی وارد زندگی مشترک شدهاند. روابط مادر دختری، مادر پسری، خواهر برادری، کاری، دوستانه و... که بخشی از زندگی و تعاملات شخصی هر فردی را شامل میشود.
از آنجا که با تأهل، عالم مجردی پایان مییابد و فرد وارد مرحله تازهای از یک رابطه بین فردی عمیق و متفاوت میشود، بسیار دور از ذهن است که از آن پس تمام روابط قبلی خود را حذف و فراموش کرده و تمام وقت خود را در خدمت رابطه زوجی قرار دهد.
بلکه فقط هر کدام باید در بعضی رابطهها و کم و کیف آنها تجدید نظر کرده و روابط خود را حول محور زندگی مشترکشان طرحریزی و ادامه دهند.
اما فارغ از انواع روابط و چگونگی مدیریت آنها، موضوع ما رابطه مهم مادر فرزندی است که با عناوینی چون مادرشوهر و مادرزن از آنها یاد میشود. پس از تأهل نه تنها از شدت و مقدار این رابطه کاسته نمیشود که گاه پررنگتر و در مواردی دردسرسازتر هم شده و زوجین را که خود درگیر کنار آمدنهای اولیه با عالم متأهلی و شناخت یکدیگر هستند، وارد مرحله جدی و گاه سخت ماجرا میکند.
در اینجا هر کدام از طرفین باید با مدیریت فضای شخصی خانواده خود، طرف مقابل رابطه را از آسیبها و گزندهای احتمالی که در برخی موارد متأثر از هیجانهای والدگری والدینشان است، مصون بدارد.
قطعاً برای هر زوجی اتفاق افتاده است که از رفتار مادر یا نزدیکان همسر خود بهخصوص در اوایل ازدواج که طرفین شناخت کافی از اخلاقیات و روحیات خانوادگی یکدیگر ندارند؛ آزرده خاطر شده باشند و اغلب نابالغانهترین و ناکارآمدترین رفتارها را از خود نشان میدهند که این آغاز جر و بحثهای بی پایان زندگی آنها خواهد شد.
عموماً افراد در چنین مواقعی یا میپذیرند مادرشان اشتباه کرده و به دفاع نابلدانه از همسر خود، دچار بحث و جانبداری میشوند که چون صحیح عمل نمیکنند، نه تنها کمکی نمیشود که تخم کینه و نفرت را نیز میکارند یا نمیپذیرند مادر آنها رفتارش صحیح نبوده و توقع دارند همسرشان همیشه دست پایین را بگیرد و به دل نگیرد و مدام او باشد که کوتاه میآید؛ اینها هم رابطه زوجی را قربانی رابطه والد فرزندی میکنند.
عدهای هم که اساساً کاری نمیکنند و حق را به کسی نمیدهند و در حاشیه امن خود یک گوش را در و گوش دیگر را دروازه میکنند؛ این عده بیمسئولیت، بسیار مستعد طلاق عاطفی و روابط زوجی ناسالم هستند.
اما با توجه به گریزناپذیر بودن تعاملات نزدیک خانوادهها و همسران، چگونه باید عمل کرد که نه سیخ بسوزد و نه کباب؟
*در ابتدا از همسرتان بخواهید موضوع ناراحتی را برایتان شرح دهد و شما هم بیطرفانه او را بشنوید، بگذارید طرف مقابلتان حال بد خود را بیان کند.
قرار نیست قاضی باشید و حکم بدهید؛ دنبال مقصر نگردید، فقط کافی است شرح ناراحتی را شنید.
*بدون جانبداری و قضاوت و سوگیری، پس از شنیدن ماجرا با او همدلی و دلجویی کنید و سعی در عادیسازی شرایط و یا نصیحت کردن نداشته باشید.
*اگر واقعاً رفتار نزدیکانتان اشتباه بوده، بابتش حتماً عذرخواهی کنید و در فرصت مناسب بدون حضور او، ناراحتیاش را ناراحتی خود دانسته و حدود دخالت و نظردهی خانواده را در یک گفتوگوی سالم و سازنده به آنها گوشزد و مرزهای رابطهتان را به طور شفاف مشخص کنید.
*و اما اگر سوءتفاهم و برداشت اشتباه توسط همسرتان صورت گرفته بود؛ حتماً برای او با حوصله، بدون جانبداری توضیح دهید و کمک کنید تا به شناخت بهتر و دقیقتری از مدل خانوادگی شما برسد و سعی در آرام سازیاش داشته باشید.
اما متأسفانه زوجین در این شرایط به جای طی کردن موارد بالا و حل مسئله و پرداخت صحیح به موضوع، تمام تلاش خود را میکنند تا با بدترین ادبیات و الفاظ از خجالت وابستگان همسر خود دربیایند.
اتفاقی که میافتد یک جنگ و نبرد نابرابر با گالری شخصیِ روانِ طرف مقابلشان است.
بدین گونه که چون هر فردی در ذهن خود افراد را به ترتیب حضور و اهمیتشان پوشهبندی میکند و از آنجا که رابطه مادر فرزندی نخستین رابطه هر فردی است، پوشه مادر و تصاویری که از او در ذهن هر فرد است؛ قدیمیترین، حجیمترین، ماندگارترین و بعضاً مقدسترین پوشه را تشکیل میدهد؛ وقتی هر کدام از زوجین بخواهند به آن پوشه تعرض کنند و به اصطلاح دربیفتند؛ ابتدا آرامش زندگی مشترکشان و روان طرف مقابل را بههم زده و پوشه خود را در مقابل کسی قرار میدهد که در روان همسرش قدمت بالایی دارد و در ادامه با توهین به آن پوشه در واقع فرد، خودش را تخریب میکند، چرا که پوشه همسری بهتازگی ایجاد شده و احتمال از بین رفتنش خیلی بیشتر از پوشه مادر است.
پس مدیریت روابط یعنی اینکه هر وقت به افراد مهم گالری ذهن همسرتان خواستید توهین کنید، مراقب جایگاه خودتان باشید.
نظر شما