تحولات لبنان و فلسطین

با توجه به شدت توجه مردم به بورس، به نظر می‌رسد رفته‌رفته بورس به جزئی از زندگی آحاد جامعه تبدیل شود و پرسشی در ذهن شکل بگیرد که آیا بورس تنها یک راه درآمدزایی باقی خواهد ماند یا به تک‌تک رفتارهای اجتماعی و حتی فردی مردم رسوخ خواهد کرد؟

«بورس» چالش انگیزه کار!

قدس آنلاین:با توجه به شدت توجه مردم به بورس، به نظر می‌رسد رفته‌رفته بورس به جزئی از زندگی آحاد جامعه تبدیل شود و پرسشی در ذهن شکل بگیرد که آیا بورس تنها یک راه درآمدزایی باقی خواهد ماند یا به تک‌تک رفتارهای اجتماعی و حتی فردی مردم رسوخ خواهد کرد؟ به عبارت دیگر آیا انسان بورس‌باز، انسانی دگرگون شده نسبت به قبل ورود به بورس خواهد شد؟ آیا با همان تورم انتظاری سابق منزل خود را می‌فروشد؟ آیا کسی که ماهی ۳۰ درصد از سرمایه‌گذاری خود سود می‌کند دیگر به حقوق کارگری و یا سود فروشندگی در این بازار کساد راضی می‌شود یا به هر شکل ممکن از سر و ته کار می‌زند تا به همان نرخ سود سهام‌های خود برسد؟ به گفته هامونی، مدیرعامل فرابورس ایران، تا تیرماه ۹۹، ۱۵میلیون نفر کد بورسی فعال دارند و علاوه بر آن ۴۹میلیون نفر هم سهام عدالت دارند که در این آمار لحاظ نمی‌شوند؛ بنابراین نیاز است این بار از دید جامعه‌شناسانه به بورس و بورس‌بازی نگاه کرد. به همین مناسبت گفت‌وگویی داشتیم با دکتر مصطفی نصر اصفهانی، دکترای اقتصاد مالی، که تمرکز خود را در زمینه اقتصاد رفتاری و شناخت رفتارهای اقتصادی مردم متمرکز کرده است.

مردم پس از فراگیری بورس با مردم پیش از فراگیری بورس چه ویژگی‌های رفتاری متفاوتی خواهند داشت؟

در بسیاری از خانواده‌ها نه‌تنها در ساعات معاملات بلکه در ساعات دورهمی هم مهم‌ترین بحث، بحث راجع به بورس است. فعالیت در بازار سهام منجر به بلوغ احساسی و رفتاری معامله‌گران می‌شود. بازار سهام را می‌توان باشگاه خودسازی نام گذاشت. مواردی پیش می‌آید که کاملاً ناامید شده‌اید، اما یکمرتبه گشایش ایجاد می‌شود. مواردی پیش می‌آید که به تحلیل و اطلاعات خودت غره شده‌ای و به ناگاه می‌بینی که کاملاً در اشتباه بوده‌ای. می‌توان ادعا کرد بازار سهام اثرات معناداری بر ویژگی‌های رفتاری افراد دارد.

ظاهراً شما این موضوع را به نظر سنجی هم گذاشته‌اید!

ما در مؤسسه مطالعاتی بینش‌های رفتاری یک نظرسنجی آنلاین برگزار کردیم و در آن از مخاطبان درخواست شده بود مشخص کنند که بازدهی‌های کوتاه‌مدتی که در بازار سهام حاصل می‌شود و مزه شیرین این بازدهی‌ها در دهان بسیاری از مردم مزه کرده است، کدام یک از اثرات مطرح شده را بر پارامترهای رفتاری مردم خواهد گذاشت.

فهرست گزینه‌ها شامل موارد زیر بود:

-       افزایش ریسک‌پذیری فردی

-       افزایش حساسیت نسبت به روابط خارجی و کاهش ریسک‌پذیری در سطح کلان و کل کشور

-       افزایش نرخ رجحان زمانی (عدم تمایل به نگهداری پول)

-       تشدید انتظارات تورمی

-       افزایش سرعت گردش پول

-       توجه بیشتر مردم به تولید و بنگاه‌های داخلی و تلاش برای بهبود عملکرد آن‌ها

-       کاهش انگیزه کار به واسطه مقایسه دستمزد دریافتی با بازدهی بورس

پاسخ‌های شرکت‌کنندگان در نظرسنجی جالب بود. بیشترین موافقت با آخرین گزینه که «کاهش انگیزه کار به واسطه مقایسه دستمزد دریافتی با بازدهی بورسی» اتفاق افتاد.

در رتبه بعدی «افزایش نرخ رجحان زمانی» بود و سومین رتبه را «تشدید انتظارات تورمی» کسب کرد. در رتبه‌های بعدی به ترتیب «افزایش ریسک‌پذیری فردی»، «حساسیت بیشتر مردم نسبت به روابط خارجی»، «افزایش سرعت گردش پول» و «توجه بیشتر مردم به تولید و بنگاه‌های داخلی و تلاش برای بهبود عملکرد آن‌ها» قرار گرفت.

در نظرسنجی فوق که بیش از یک‌هزار نفر در آن شرکت کرده بودند بیشترین موافقت با «کاهش انگیزه کار» و کمترین موافقت با «توجه مردم به بنگاه‌های داخلی و تلاش برای بهبود عملکرد آن‌ها» صورت گرفت.

از جمله نتایجی که می‌توان از نظرسنجی فوق برداشت کرد این است که دغدغه کسب سود در بازار سهام مترادف با دغدغه بهبود عملکرد بنگاه‌ها نیست. به بیان دیگر، از نظر مصاحبه‌شوندگان رشد قیمت سهام، مستقل از عملکرد شرکت یا با فاصله زمانی زیاد با آن است. این یعنی اطلاعات شفاف نیست و اصطلاحاً کارایی اطلاعاتی بازار پایین است.

جنبه مهم دیگری که در نظرسنجی مذکور آشکار می‌شود، اثر معنادار بازار سهام بر نیروی کار است. اثر بازدهی‌های حاصل از بازار سهام بر انگیزه نیروی کار به حدی زیاد است که مدیران منابع انسانی را با چالش‌های جدی روبه‌رو خواهد کرد.

کارمندان و کارگران حقوق‌هایی دریافت می‌کنند که نسبت به بازدهی بورس بسیار کمتر است. این مسئله هم بر کیفیت کار در ساعات فعالیت بورس تأثیرگذار است و هم بر رضایت شغلی. این مسئله را قبول دارید؟ از منظر اقتصاد رفتاری چگونه می‌شود از این آسیب جلوگیری کرد؟

در پژوهشی که صورت گرفت، بیشتر افراد بر اثر منفی بازدهی بورس بر کیفیت کار و رضایت شغلی تأکید کرده بودند و این مسئله‌ای جدی برای مدیران خواهد شد. در کل  به نظر می‌رسد رشد اخیر بازار سهام منجر به این می‌شود که بسیاری از تعادل‌های قبلی به کلی به هم ریخته و از بین بروند، اما نمی‌توان ادعا کرد این به هم ریختنِ تعادلِ قبلی چیزی منفی یا نامطلوب است. به بیان دیگر، با به هم خوردن تعادل‌های فعلی، تعادل جدیدی شکل خواهد گرفت. اینکه تعادل بعدی به چه صورت شکل بگیرد، وابسته به عملکرد سیاست‌گذار و دیگر نیروهای اثرگذار است. اکنون که چشم‌انداز بازدهی بورس بالاست شاید بهترین موقع است که سازمان‌های دولتی که با مازاد نیرو مواجه هستند برای تجدید ساختار و الکترونیکی کردن کارها اقدام کنند.

برخی معتقدند رشد بورس بیشتر سفته‌بازانه است و روزی از اوج فرود می‌آید. شما این تحلیل را قبول دارید یا معتقدید جامعه بورس‌بازی را یاد خواهد گرفت و رفتار های موجی  و هیجانی کنترل خواهد شد؟

نوسان در ذات بازار است و بازار سهام در همه جای دنیا یکی از خطرناک‌ترین بازارهاست. اینکه انتظار داشته باشیم همیشه بازار مثبت باشد، انتظاری نابجاست. در صورت تشدید نوسان‌ها کم‌کم مردم یاد خواهند گرفت که معامله در بازار سهام یک کار حرفه‌ای است که باید توسط متخصصان مربوط صورت بگیرد. بازار سهام یکی از هوشمندترین بازارهای مالی است. زمانی که در سال ۹۲، همه مردم غرق شور و هیجان مذاکرات برجام بودند، بازار سهام وارد اصلاح سنگینی شد که تعجب همه را برانگیخته بود. اما پس از شکست برجام تازه متوجه شدیم که بازار سهام هوشمندانه و پیشاپیش آن شکست را دیده بوده است. اکنون هم رشد بازار احتمالاً آینده‌ای روشن را نوید می‌دهد.

امروزه به نظر شما چند درصد مردم واقعاً در بورس فعال هستند و چند درصد از کدها عملاً فعال نیستند؟ به عبارت دیگر چند درصد مردم ایران آن‌قدر نقدینگی دارند که از بورس درآمد کسب کنند؟ ما از طرفی با جامعه‌ای روبه‌رو هستیم که در بورس فعال است و از طرفی حجم بسیاری زیر خط فقر هستند؟ کدام تصویر از جامعه ایران درست است؟

هنوز هم درصد بالایی از جامعه درگیر بورس نشده‌اند. بسیاری از کدهای معاملاتی که صادر شده‌اند در عمل فعال نیستند و صرفاً برای خرید عرضه‌های اولیه هستند و یا توسط فرد دیگری مدیریت می‌شوند و این چیز مطلوبی نیست. ایده‌آل این است که بازار سهام که آینه اقتصاد یک کشور به حساب می‌آید، دغدغه همه آحاد جامعه باشد.

ورود به بازار سهام و کسب سود از آن، نیازمند پول چندانی نیست. بیشتر از پول، نیازمند اطلاعات و دانش است. اگر کسی ابتدای سال فقط عرضه اولیه شستا را که آن زمان حدود ۳میلیون تومان نقدینگی نیاز داشت خریداری می‌کرد، اکنون ارزش آن ۳میلیون تومان به حدود ۲۰ میلیون تومان افزایش پیدا کرده بود. به جز افرادی که در فقر مطلق هستند تهیه این ۳ میلیون تومان برای بسیاری از فقرا نیز غیرممکن نبود، اما مسئله اصلی عدم‌آگاهی فقرا نسبت به این ظرفیت است. کسی که اطلاع کافی داشته باشد به هر طریقی شده است آن پول را تهیه می‌کند تا از سود آن بهره‌مند شود. در این میان نهادهای حمایتی هم می‌توانند نقش‌آفرینی داشته باشند که البته ملاحظاتی هم دارد که در مجالی جداگانه اشاره خواهم کرد.

آیا بورس توانسته در قدرت خرید مردم تأثیرگذار باشد یا حس سود کردن در بورس یک نوع توهم پولی است و اگرنه با توجه به تورم اتفاق خاصی در قدرت خرید افراد نیفتاده است؟

تا اینجای سال، فعالان بازار سهام به طور متوسط افزایش قدرت خرید را تجربه کرده‌اند و اگر روال به همین شکل ادامه پیدا کند هم قدرت خرید واقعی سهامداران افزایش پیدا کرده است.   با این حال توهم پولی بین همه افراد وجود دارد و احساس خوشی که سهامداران دارند با آنچه در واقعیت اتفاق می‌افتد، کمی ناهمخوانی دارد. یعنی سهامداران فکر می‌کنند ثروتشان مثلاً پنج برابر شده است در حالی که قدرت خریدشان در عمل دو برابر شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.