صبا کریمی/
بسته شدن کتابفروشیها همیشه برای دوستداران فرهنگ و کتاب اتفاق غمانگیزی بوده است، هر چقدر بر تعداد کتابهای صوتی و دیجیتال افزوده شود، گشتوگذار در کتابفروشیها، تورق آنها و چشم دوختن به قفسههای بلند و مملو از کتابهای متنوع و متفاوت که هر کدام جهانی را پیشروی مخاطب تصویر میکنند، لذت دیگری دارد.
اما این روزها کرونا روی دنیای آرام و دلنشین کتابها هم سایه انداخته و بسیاری از کتابفروشان را به دلیل مشکلات اقتصادی ناچار به توقف فعالیت کرده و با دستان قدرتمندش کرکره برخی کتابفروشیها را پایین کشیده است.
با همه اینها در میان خبرهای ناامیدکننده و خاموش شدن چراغ کتابفروشیها، افتتاح کتابفروشیهای جدید خون تازهای به شریان کتابهای چاپی و نشر میریزد.
انتظار پولدار شدن نداشتیم!
علیرضا رئیسدانا از مدیران باسابقه نشر و مدیر مؤسسه انتشارات نگاه، درباره دغدغه افتتاح نخستین کتابفروشی این مؤسسه که دو هفتهای میشود در خیابان کریمخان تهران راهاندازی شده، آن هم در این روزها که بسیاری از کتابفروشیها با دغدغهای همچون توقف یا محدویت فعالیت روبهرو هستند، میگوید: این روزها فقط کتابفروشیها نیستند که تعطیل میشوند، شاید هزاران مغازه دیگر مانند رستوران، مغازه کفاشها و پارچهفروشها و ... هم با خطر تعطیلی روبهرو شدهاند، به دلیل اینکه مجبور بودند کرایههای بالایی پرداخت کنند و از طرفی این روزها با مشکلات اقتصادی مواجه هستند و در نهایت ناچار شدند مغازههای خود را ببندند. متأسفانه در این 6 ماهی که درگیر کرونا هستیم خیلیها زمینگیر شدند و کسبوکارشان با مشکل مواجه شده است.
وی در ادامه به ایده افتتاح یک کتابفروشی در سطح شهر اشاره میکند و میگوید: ما از قبل این مسئله را پیشبینی کرده بودیم و در ذهنمان بود که یک کتابفروشی راه بیندازیم. در این کتابفروشی کتاب در حوزههای کودک، نوجوان و علومانسانی فروخته میشود و خوشبختانه در همین مدت کوتاهی که این کتابفروشی راه افتاده استقبال مردم از آن فوقالعاده بوده است. شاید برایتان جالب باشد بگویم منتظریم این روزها که قدری سرمان به دلیل طرح تابستانی کتاب شلوغ است بگذرد و در هفتههای آینده دنبال یک شعبه بزرگتر دیگر هم هستیم و میخواهیم آن را افتتاح کنیم.
رئیسدانا درباره بسته شدن کتابفروشیها، کماقبالی مردم به کتاب و معضلاتی که کتابفروشان با آن دست و پنجه نرم میکنند، میگوید: ببینید! مردم همیشه کتاب میخرند و به آن اقبال نشان دادهاند، اما شاید این روزها نسبت به گذشته کمتر کتاب بخرند. از طرفی دیگر وقتی فردی این شغل را انتخاب کرد و در آن ماندگار شد نباید انتظار پولدارشدن داشته باشد، چرا که افتخار این کار بیش از پولش است. من 57 سال است که در این شغل هستم، 47 سال است که ناشرم و 10 سال ابتدایی هم شاگردِ کتابفروشی بودم. در حال حاضر هم هیچ کاری برای من لذتبخشتر از چاپ کتاب نیست. زمانی که یک کتاب چاپ میکنم یاد سخن یکی از بزرگان ادبیات میافتم که میگوید: «یک کتاب جدید اندیشه نو و تفکر خوب را در جامعه رواج و به مردم این کره خاکی فرهیختگی میدهد». بنابراین هیچ عشقی برای من بالاتر از چاپ کتاب، فروشش و البته خواندن کتاب نیست.
این پیشکسوت قدیمی نشر درباره نسل جدید کتابهای صوتی، نسخههای دیجیتال کتابها و کشش جوانان به این شیوه کتابخوانی و تأثیر آن بر کمرنگ شدن نسخههای کاغذی میگوید: بله کاملاً درست است، این اتفاق سرعت ما را کم کرده است، اما من تا زمانی که زنده هستم کتابفروشی کاغذی را ادامه خواهم داد. البته این بدان معنی نیست که من فرد واپسگرایی هستم یا با مظاهر مدرنیته مشکل دارم، اما خواندن کتاب چاپی برای مردم که گهگاه آن را زیر بالین خود هم میگذارند کیف و لذت بیشتری دارد تا کتاب دیجیتال. برای من پیش آمده که نتوانستم نسخه چاپی یکی دو کتابی که دنبالش بودم را پیدا کنم، اما نسخه دیجیتالش موجود بوده، ولی نتوانستم خواندن آن را ادامه بدهم.
برای ترویج کتاب یارانه میدهم
وی درباره اینکه آیا علاقه داشتن به نسخههای چاپی را میتوان نوعی واپسگرا بودن قلمداد کرد یا خیر، میگوید: واقعیت این است که هیچ چیز و هیچکس نمیتواند جلو پیشرفت علم و تکنولوژی را بگیرد. بزرگی میگوید: «وقتی تحولات اجتماعی اتفاق میافتد و چرخ دنده تاریخ حرکت میکند، ممکن است لای چرخ دنده چوبی بگذارند که روند آن را آهسته کند، اما قطعاً به حرکت خود ادامه میدهد و خود را به مقصد میرساند».
وی در ادامه با اشاره به برنامههای آینده اش میگوید: تأسیس و افتتاح کتابفروشیها را با جدیت دنبال خواهم کرد و آن را توسعه میدهم. این روزها هم در حال مذاکره درباره افتتاح یک کتابفروشی در زاهدان هستم و میخواهم آن را برای مناطق محروم تأسیس و راهاندازی کنم. قطعاً فعالیت ما تنها در تهران متمرکز نخواهد بود و حاضرم برای اینکه زاهدان کتابفروشی داشته باشد یارانه بدهم و به طور مثال 20 میلیون تومان کتاب بفروشیم، اما هزینههایمان 30میلیون تومان باشد.
وی تأکید میکند: فراموش نکنید ارتقای فرهنگی جامعه بسیار مهم است و هر چقدر در جامعه فرهیختگی و آگاهی زیاد شود، دزدی، رشوهگیری و بسیاری از معضلات اجتماعی کمرنگ میشود. همه باید تلاش کنیم آگاهی اجتماعی را با خواندن کتاب بالا ببریم. خواندن کتاب هیچ خطری ندارد و هر چقدر کتاب بیشتر چاپ کنیم به سود مردم خواهد بود.
اما شاید در میان امید به افتتاح کتابفروشیهای جدید، تعطیلی بسیاری از کتابفروشیها مانند خانه کتاب نشر «دف» علاقهمندانش را آزرده خاطر کرده باشد، کتابفروشی که فراتر از محلی برای خرید کتاب بود و به واسطه برپایی محافل ادبی، دوستداران فرهنگی بسیاری را دور هم جمع میکرد. خانه کتاب «دف» از سال ۹۴ در محدوده سیدخندان تهران فعالیت خود را آغاز کرده بود، اما در روزهای ابتدایی مرداد ماه جاری خبر از پایان فعالیت خود داد.
حمیدرضا شعبانی، مدیر انتشارات «دف» در گفتوگویی با بیان اینکه اگر فرصت بیشتری به ما میدادند، حتی ممکن بود فقط جابهجا بشویم و تعطیل هم نکنیم، میگوید: شرایط بسیار دشوار و بخت ما برای احیای یک کتابفروشی با مختصات آنچه داشتیم، تقویت نشده است. در اضطراب کسبوکارهای کوچک تا متوسط که نشر و کتابفروشی هم جزو آنها قرار میگیرد، مجموعهای از علتها حیات آنها را تهدید میکنند.
وی میگوید: نظام پولی ـ بانکی، فقدان شفافیت مالی، نبود عزم و اراده کافی برای تغییرات علمی، بیتوجهی به ارزش خدماتانسانی و تولید ملی از جمله دلایل اصلی تعطیلی هستند و از طرفی مردم هم باید به درست خریدن عادت کنند. آنها نباید کتاب را با تخفیف بخرند، زیرا هر خرید با تخفیف دستکم یکنفر را از چرخه تولید و توزیع کتابهای بامحتوا خارج میکند.
تخفیفهای بالا و نابودی کتابفروشان
رضا فضائلی، صاحب فرشگاه کتاب تریا ستارهها در مشهد نیز که این روزها شاهد تعطیلی کتابفروشی مانند «طرفه» در نزدیکی خود بوده، درباره خبرهایی که از تعطیلی کتاب «تریا ستارهها» شنیده میشود، میگوید: خوشبختانه کتابفروشی ما هنوز تعطیل نشده، اما خبر بد این است که با وضع موجود ممکن است این اتفاق بیفتد. وضعیت اقتصادی موجود و شرایطی که برخی از همکاران، گروههای مردمی و جهادی ایجاد کردهاند، کار ما را سختتر کرده است.
وی ادامه میدهد: بخشی از مشکلات ما به دلیل مسائل اقتصادی ناشی از کرونا است. بازار همه مشاغل خراب است و مردم برای خرید پول کافی ندارند. به طور مثال مشتری ثابت ما که هر بار بیش از 150 تومان خرید میکرد این روزها دیگر نمیتواند بیشتر از 30 ـ 20 هزار تومان کتاب بخرد و قدرت خرید به یک چهارم رسیده و فروش ثابت نداریم.
فضائلی ادامه میدهد: علاوه بر اینها پیشتر فروش ارگانی و هیئتی داشتیم که نقدینگی خوبی برای ما ایجاد میکرد، اما به علت تعطیلی آنها، این بخش فروش نیز از بین رفته است. اما یک بحث دیگر مجموعههای وابسته به بخشهای دولتی و نیمهدولتی است. نهادهایی هستند که عملکردشان برای ما چالش محسوب میشود، آنها با ارائه تسهیلاتی مانند ارسال رایگان و تخفیفهای بالا فعالیت ما را به خطر میاندازند. حتی این بخشها روی آرشیو کتابهای شاخص ناشران دیگر هم تخفیف میگذارند که این وضعیت را سختتر میکند، زیرا ما امکان ارائه چنین تخفیفهایی نداریم و پرسش اینجاست که چرا خریدار باید کتاب را از ما بخرد در حالی که با پیشنهادهای بهتری مواجه است؟ متأسفانه امروز در این شرایط اقتصادی بد دوستانی به نام کار نیک و ترویج کتابخوانی، در حال نابودی کتابفروشیها هستند.
وی میگوید: نباید به گونهای عمل شود که کتابفروشیها از بین بروند، اما وقتی این تخفیف 15درصد به بالا و همراه با ارسال رایگان شد دیگر فضا قابل رقابت نیست. ضمن اینکه اگر ناشر در بازار خصوصی باشد نمیتواند با این درصدهای بالای تخفیف کتابش را بفروشد، زیرا برای ناشر خصوصی منطق اقتصادی ندارد که با تخفیف 25 درصدی و ارسال رایگان کتاب بفروشد، اما بخشهایی که وابستگی نهادی دارند راحتتر میتوانند تخفیف بدهند. در حال حاضر گروههای جهادی در طیف کاری ما هم زیاد شدهاند و با تخفیفهایی که میدهند دیگر مشتری از ما خرید نمیکند.
فضائلی درباره آینده پیشروی کتابفروشیاش میگوید: اگر این وضعیت به ویژه در طیف آثار انقلابی و جریان حزباللهی مدیریت نشود بهزودی شاهد از بین رفتن آن خواهیم بود. چند شب گذشته شاهد بودم که صاحب کتابفروشی «طرفه» در حال جمع کردن کتابفروشی است. این صحنه بسیار ناراحتکنندهای است و دیر یا زود باقی کتابفروشیها هم به همین وضعیت دچار خواهند شد. اگر ما هم تا امروز مجبور نشدیم کتابفروشی را تعطیل کنیم به دلیل این است که مالک هنوز به من فشار نیاورده و اگر فشار بیاورد ما هم مجبوریم جمع کنیم.
نظر شما