قدس آنلاین: میزان حضور مردم در انتخابات دوره یازدهم مجلس موجب شد تا از همان روز برگزاری انتخابات، تحلیلهای بسیاری درباره علل کاهش مشارکت مردم و عدم اقبال آنان به احزاب و گروههای اصلاحطلب و اصولگرا مطرح شود و بسیاری از منتقدان این موضوع را مطرح کنند که در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده فردی شانس بالای پیروزی و راهیابی به ساختمان پاستور را خواهد داشت که از مرز شعارهای چپ و راستی فراتر رفته و بتواند با برنامه و راهبرد عملیاتی اقتصاد کشور را بهپیش ببرد. در همین رابطه، با اسدالله بادامچیان دبیر کل حزب مؤتلفه و نماینده پیشین مجلس به گفتوگو پرداختیم.
*** با توجه به شرایط فعلی کشور و تجربهای که در انتخابات مجلس در سال گذشته داشتیم، تحلیل شما از تأثیر شرایط اقتصادی و سیاسی در انتخابات ۱۴۰۰ چیست؟
به نظرم انتخابات ۱۴۰۰ برخلاف ادعای افرادی که میگویند شرکت مردم در انتخابات کم خواهد بود، برعکس انتخابات پرشوری است و اصلاحطلبان هم در انتخابات شرکت میکنند، گرچه میگویند حضور نمییابند. علت این است که شرایط انتخابات ریاست جمهوری با انتخابات مجلس متفاوت است و عدم حضور اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری یعنی پایان زندگی سیاسی آنها؛ بنابراین تصمیم دارند به عرصه انتخاباتی بیایند و این اظهاراتشان درباره عدم حضور و مشارکت هم واقعی نیست و بیشتر جنبه نمایش سیاسی دارد. گزینههای آنان برای کاندیداتوری هم مشخص است و سراغ نامزد غیر اصلاحطلب هم نمیروند؛ زیرا به قول خودشان نامزد استیجاری چندان به دردشان نمیخورد. به طور طبیعی آن نامزد اصلاحطلبی هم که واقعاً به معنای دوم خردادی اصلاحطلب باشد، نه وجود دارد و نه ممکن است بیاید؛ بنابراین اگر یک فرد اصلاحطلب هم بیاید فردی خواهد بود که بتواند تا حدودی با گام دوم انقلاب هماهنگ باشد، اما اگر اصلاحطلبان فردی را معرفی کنند که با گام دوم مطابقت نداشته باشد، قطعاً اقبالی برای پیروزی نخواهد داشت. بههرحال اصلاحطلبان مجبورند در انتخابات ۱۴۰۰ نامزد خود را معرفی کنند؛ زیرا بقای موقعیت و حضور سیاسیشان بستگی به نامزد معرفیشده دارد.
از طرفی هم علت پیشبینی مشارکت بالای مردم این است که خوشبختانه نامزدهایی که قصد ورود به رقابتهای انتخاباتی و رئیسجمهور شدن را دارند، بسیارند. علاوه بر آن، انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا هم قرار است برگزار شود و اجماع و فعالیت در این انتخابات هم موجب حضور گسترده ای از مردم خواهد شد که در میزان حضور برای انتخابات ریاست جمهوری مؤثر است. از سوی دیگر مردم میخواهند رئیسجمهوری با مصداق گام دوم انتخاب شود. مردم به دنبال رأی دادن به دولتی هستند که رجایی گونه باشد و مشکلات را حل کند. اگر ارزشگرایان بتوانند کسی را معرفی کنند که این امید مردم را جذب کند، به طور طبیعی حضور گسترده مردم برای اینکه این فرد را با پشتوانه قوی خود روی کار بیاورند، بالا خواهد بود. معتقدم برای دولت بعدی که دولت گام دوم انقلاب است، ملت این احساس را دارند به فردی رأی بدهند که بتواند مشکلات را باقدرت و کارآمدی حل کند.
*** برخی اصلاحطلبان میگویند ما تنها اصلاحطلب ناب را معرفی خواهیم کرد، گرچه امکان حذف چنین افرادی به دلیل رد صلاحیتها توسط شورای نگهبان بسیار بالاست و در نبود چنین گزینهای افراد میانهرو و نزدیک به طیف فکری خودمان را روی کار میآوریم. در همین رابطه، از برخی افراد مانند آقای مطهری، عارف یا لاریجانی هم نام میبرند. تحلیلتان دراینباره و راهبرد آنان چیست؟
اول اینکه آقای لاریجانی اصلاحطلب نیست، درثانی علی مطهری هم رجل سیاسی و مذهبی نیست که بتواند نامزد شود. همچنین آقای عارف نیز اگر رجل سیاسی باشد، رجل مذهبی نیست. انتخاب رجل سیاسی و مذهبی از بین نامزدها جزو شروط اصلی است که رجل سیاسی و مذهبی قاعدتاً غیر از فرد مسلط به کار است. ما در کشور سیاستمدار، شخصیت و نظریهپرداز سیاسی و رجل سیاسی داریم. رجل سیاسی یعنی شخصیت برجسته. مرحوم مدرس رجل سیاسی و مذهبی است. دکتر مصدق رجل سیاسی است، اما رجل مذهبی نیست. حتی در بین نیروهای شاه، بهطور مثال حسنعلی منصور رجل سیاسی نیست، اما قوامالسلطنه فراماسونر و نوکر انگلیسیها رجل سیاسی است؛ بنابراین به نظرم در این دوره انتخابات ریاست جمهوری، شورای نگهبان توجه ویژهای نسبت به موضوع رجل سیاسی دارد. در همین راستا، من بهعنوان دبیر کل حزب مؤتلفه نامهای را به شورای نگهبان نوشتم و درخواست کردم که تعریف شفافی از رجل سیاسی و مذهبی داشته باشد تا افرادی که میخواهند نام نویسی کنند، تکلیفشان مشخص شود. برخی از اینها رجل سیاسی هستند، اما رجل مذهبی نیستند یا برعکس. یا حتی سیاسی و مذهبی هستند، اما رجل نیستند و باید تعریف آن مشخص شود. در نظام جمهوری اسلامی شخصی که میخواهد رئیسجمهور شود، باید دارای شخصیتی به معنای واقعی رجل سیاسی و مذهبی باشد، نه اینکه هر آدمی عادی بیاید رئیسجمهور شود. هر وقت تعریف رجل سیاسی و مذهبی تعیین و مشخص شد، بسیاری از مدعیان کنار میروند و خیلی از آنها هم اگر میخواهند نامزد شوند، به طور طبیعی تلاشها و اقدامهای خود را انجام میدهند تا در مصداق رجل سیاسی و مذهبی محسوب شوند.
*** به نظرتان ابهام تعریف رجل سیاسی و مذهبی در چیست؟ زیرا سخنگوی شورای نگهبان هم گفته این تعریف ابهام دارد و باید کمی شود. در تغییراتی هم که در کمیسیون شوراهای مجلس صورت گرفته، برای نامزدهای انتخابات و رجل سیاسی و مذهبی مصادیق جدیدی همچون شرط سنی تعیینشده که صدای برخی افراد مانند آقای غرضی که احتمال حضورشان در انتخابات وجود دارد را درآورده است. ایراد این موضوع را در چه میبینید؟
اصولاً شرط سنی گذاشتن اشتباه است؛ زیرا کسانی هستند که ممکن است در این شرط سنی قرار نگیرند، اما توانمندی بالایی داشته باشند. امام(ره) در چندسالگی رهبری انقلاب را به عهده گرفتند؟ مسئله مهم توانمندی در اجراست. بهطور مثال، در مالزی زمانی که ماهاتیر محمد را روی کار آوردند تا مشکل نجیب رزاق را برطرف کند گرچه سن بالایی دارد، اما شخصیت بلند سیاسی است. یا در دیگر مسائل، وقتی بحرانی پیش میآید، شخصیتهای پخته و کارآمد سیاسی بهنوعی حلال مشکلات هستند که معمولاً سنشان بالاست و افراد سن پایین در حدود ۲۰ یا ۳۰ سال را رئیسجمهور نمیگذارند. شرط اساسی، توانمندی جسمی است؛ بنابراین مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی وقتی توانمندی نداشت، شورای نگهبان به وی گفت توانمندی ندارد. در غیر این صورت، اگر فردی توانمندی داشته باشد، مانعی برای حضورش نیست. مسئله دیگر اینکه، تعریف رجل سیاسی باید روشن و مشخص شود. ممکن است نامزدی باشد که فردی فقیه، متدین و مخلص باشد، اما به قول امام نتواند کشور را اداره کند؛ به همین علت میفرمایند فقه مصطلح برای مرجعیت و رهبری شایسته نیست. شخصیت برجسته، کارآمد، فهیم و تجربهدار در زمره رجل میآید. رجل مذهبی یعنی فردی که در حوزه مذهب و مسائل آن چهره برجسته مذهبی و صاحبنظر است و رجل سیاسی یعنی فردی که چهره درخشان میدان سیاست است.
*** ابهام در تعریف رجل سیاسی و مذهبی، دلیلی شده که اصلاحطلبان میگویند شورای نگهبان در بررسی صلاحیتها گزینشی عمل میکند و تفسیر به رأی دارد که همین سبب میشود بسیاری از رد صلاحیتها اتفاق بیفتد. نظرتان دراینباره چیست؟
مشکل اصلاحطلبان، خودشان هستند نه شورای نگهبان. مشکل اینجاست که اینها باید در بین خودشان کسی را پیدا کنند که جزو رجل سیاسی و مذهبی باشد، موضوعی در این طیف کم پیدا میشود یا اصلاً نیست. از سوی دیگر باید گفت شورای نگهبان بیحسابوکتاب به رد صلاحیت برخی افراد نمیپردازد و علاوه بر آن مرجع قانونی بررسی صلاحیتها هم شورای نگهبان است؛ بنابراین اینها یا قانون اساسی را قبول دارند یا قبول ندارند، اگر قانون اساسی را قبول دارند که در آن گفتهشده بررسی صلاحیتها و انطباق آن با شرع و قانون بر عهده شوراست؛ اما اینها میگویند من به قانون اساسی التزام دارم، درحالیکه تصریح قانون اساسی درباره شورای نگهبان را قبول ندارند، پس مشکل از خودشان است و بهتر است بروند کسانی را پیدا کنند که شورای نگهبان بتواند آنها را بر اساس معیارهای قانونی تأیید صلاحیت کند. در همین انتخابات مجلس، مشاهده کردید آقای مجید انصاری که برای اصلاحطلبان و مردم یک چهره آشناست، آیا تأیید صلاحیت نشد؟ آقای محجوب یا جلودارزاده هم همینطور، اما چقدر رأی آوردند؟ بنابراین باید ریشه مشکل را در خودشان بیابند.
*** در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ شاهد تعدد نامزدهای اصولگرا بودیم و در حال حاضر هم با گمانهزنی درباره حضور افراد مختلف این طیف احتمال آن بالاست. به نظرتان در انتخابات سال آینده چنین تجربهای تکرار خواهد شد؟
طبیعی است که برای انتخابات ریاست جمهوری همیشه تعدادی بیشتری از افراد نامزد میشوند، اما انتخابات ریاست جمهوری در کشورهایی که نظام حزبی دارند و تنها نامزد حزب میتواند به عرصه رقابت انتخابات بیاید، به طور طبیعی محدودیتهایی حزبی در معرفی و ورود کاندیداهای بیشتر وجود دارد. گرچه در نظام جمهوری اسلامی محدودیت حزبی نیست و بدین ترتیب همحزب میتواند کاندیدا معرفی کند و هم افراد میتوانند مستقلاً نامزد شوند؛ اما اینکه چه میزان کاندیدا داشته باشیم، باید گفت هم فردی و همحزبی میآیند و طبعاً ازآنجاییکه تعداد جریانهای سیاسی بیشتر از یک نفر است، حمایتهای گستردهای از افراد خواهد بود.
*** با توجه به اینکه برخی انتقادها نسبت به اصولگرایان درباره بیتوجهی به جوانگرایی مطرح است، به نظرتان عملکردشان در چهرهسازی و کادرسازی چگونه بوده است؟
نامزدهای اصولگرایان و غیر اصولگرایان را مقایسه کنید و ببینید چنین ادعایی آیا از شروع به کار این تشکلها همینگونه بوده است؟ بازرگان نخستین نامزد لیبرالها که از طرف امام(ره) گذاشته شد، سنش بالا بود. بنیصدر مگر چقدر با آقایانی همچون آیت تفاوت سنی داشت. آقای ناطق و خاتمی هر دو نزدیک به هم سن دارند و موضوع عجیبی نیست. همچنین احمدینژاد از هاشمی رفسنجانی و دیگرانی که انتخاب شدند، جوانتر و از اصولگرایان بود. پس از آنهم وقتی آقای روحانی آمد در مقابلش ولایتی بود که اینها هم باز نزدیک به هم هستند؛ بنابراین جدای از این مباحث، بستگی دارد توده مردم به چه دیدگاه و حزبی توجه داشته باشند.
گزارش تصویری گفت و گو را در اینجا ببینید.
انتهای پیام/
نظر شما