قدس آنلاین: راستش را بخواهید نخست میخواستم یادداشتی بنویسم درباره تأثیرگذاری بیمانند استاد محمدرضا شجریان بر فراگیری و عشق مردم این سرزمین به ادبیات و شعر فارسی، اما دیدن یک تصویر موجب شد به جای پدر، از پسر بنویسم.
روز پنجشنبه غروب وقتی همایون شجریان در برابر خیل دوستداران پدرش که در مقابل بیمارستان جم تهران تجمع کرده بودند؛ ایستاد و با ادب تمام با آنان سخن گفت و درباره مراسم تشییع و تدفین پدرش صحبت کرد و با صدای مخالفت انبوه جمعیت روبه رو شد؛ تصمیم گرفتم از همایون بنویسم.
شاید این یادداشت کمی شخصی هم باشد، چرا که میدانم مسئولیت «پسر بزرگ بودن» به خصوص در این هنگامههای سخت چیست و همایون شجریان که خود هنرمندی ششدانگ و بنام است، امروز چقدر تحت فشار است تا مسئولیتی را به خوبی از عهده برآورد که سرنوشت بر گردن او گذاشته است و البته این مسئولیت از امروز بیشتر و بیشتر هم میشود؛ چرا که او از این پس تنها هنرمندی خوشصدا نیست بلکه میراثدار مکتب هنری و آوازی شجریان است. البته میدانم استاد فرزندان دیگری هم دارند و از این میان فرزندان دیگرشان مژگان و افسانه هم هنرمندند، اما چه بخواهیم و نخواهیم این مسئولیتی است که بیش از همه بر دوش پسر بزرگ استاد سنگینی خواهد کرد و البته هیچ وقت به گونهای از پس آن برنخواهد آمد که حرف و سخنی در آن نباشد.
محمدرضا شجریان خصلتهای بیمانند زیادی داشت، پشتکاری بیمانند، سلیقه هنری و ادبی بیایراد، سوادی عمیق و نبوغی که در موسیقی ایران از 100سال پیش تا به حال مانندش را سراغ نداریم، اما یک خصلت دیگر هم داشت که جامعهای را که در آن زندگی میکرد، شاید به درستی و دقت یک جامعهشناس میشناخت و به همین دلیل میدانست که او در کسوت پادشاه کشور آواز در جامعه ایران نیازمند جانشینی است که تنها به واسطه نسبت خونی این خلعت را به تن نکند بلکه خود چنان قدر قدرت باشد که بیمدد نام پدر هم بتواند بر صدر بنشیند.
برای همین همایون از کودکی شاگرد مکتب پدر شد، فرصتی بیمانند که برای بسیاری از خوشصداهای ایران آرزو بود، اما همایون که به مدد میراث خاندان شجریان صدایی گرم و گیرا داشت. در کنار پدر قرار گرفت و شجریان بزرگ، مربی سختگیری شد که درس آواز و زندگی را با ظرافت و پیگیری ویژه خود به فرزندش آموخت.
به یاد دارم سالها پیش وقتی همایون در کنسرتهای پدر حاضر شد و تمبک مینواخت، خیلیها میگفتند او فقط به واسطه پسر شجریان بودن به این صحنه راه یافته است، اما همایون شکیبا و مؤدب جواب آنان را در مهارت نوازندگیاش داد و بعدها وقتی در کنسرتها با پدر همخوانی هم کرد، باز عدهای گفتند همایون نسخهای ضعیف و بدلی از محمدرضاست، اما او باز هم با پشتکار و کار و نشان دادن سلطه بینظیرش بر دستگاهها و گوشههای آواز ایرانی، جوابشان را داد و خود را تثبیت کرد.
امروز محمدرضا شجریان به حکم جبر تاریخ و سرشت و سرنوشت انسان از این سیاره خاکی رفته است، اما با هنرمندیهایش و صدای جاودانهاش زنده است. از آن مهمتر اینکه مکتب آواز شجریان، ادامه خواهد یافت و کسی این مکتب را ادامه خواهد داد که همگان بر توانایی هنری و موسیقاییاش معترف هستند و امروز یکی از محبوبترین خوانندگان موسیقی است و از سوی دیگر از کودکی در محضر استاد بالیده است و شاید به اندازه خود او بر رمز و راز این هنر واقف است. شجریان چند سال پیش پسرش را «فرزند آواز ایران» نامیده بود، امروز این فرزند، میراثدار و جانشین آن پدر شده است و این میراثداری در ادب و هنر به او برازنده است.
انتهای پیام/
نظر شما