مهدی کاهانی مقدم
در حال حاضر و به دنبال همهگیری بیماری کرونا، موجی از استرس و اضطراب به جامعه و خانوادهها تحمیل شده و این امر علاوه بر تهدید سلامت روان و ایجاد دغدغههای جسمی و سلامتی برای عامه مردم، موجب بروز نگرانی، ترس و رفتارهای وسواسگونه شده و زمینه بروز بیماریهای جسمانی و تحمیل هزینههای اجتماعی بسیاری بر جامعه فراهم کرده است.
به همین دلیل پرداختن به واکنشهای روانی و آموزش راهکارهای لازم برای مدیریت چنین شرایطی به افراد جامعه، با هدف عادی سازی واکنشها و جلوگیری از بروز عـوارضی که منجر به افت کیفیت زندگی فردی و اجتماعی و کاهش کارآیی افراد میشود، از ضروریترین نیازهای امروز جامعه ما محسوب میشود.
اما آنچه به نظر میرسد، کوتاهی دستگاههای دولتی و سوءمدیریت آنان در این زمینه به حدی بوده است که تلاشهای کادر درمان برای کاهش تبعات روحی و روانی همه گیری کرونا نیز کمرنگ جلوه کند و اثرگذاری این تلاشها به پایینترین حد ممکن تنزل یابد.
برخی از کارشناسان در ارزیابی کلی فضای موجود جامعه به این باور رسیدهاند که مردم بسیار آگاهانهتر و مسئولانه و به تعبیری معقولانه با ماجرای شیوع بیماری کرونا برخورد کردند؛ گروه یاری رسان شامل پزشکان و متخصصان مختلف نیز تا جایی که امکان و توان داشتهاند چه در زمینه درمان مبتلایان به این بیماری و چه در رابطه با ارائه آموزشهای بهداشتی، خودمراقبتی، پیشگیری و در مجموع حفاظت از سلامت جسم و روان آحاد جامعه، نهایت تلاش را داشته و با از خود گذشتگی و ایثار انجام وظیفه کردهاند.
دستگاههای دولتی اما هرگز عزم جدی در این رابطه از خود نشان ندادهاند و عملکرد آنها همواره مبتنی بر مصلحت اندیشیهای سیاسی و محاسبه سود و زیان، فارغ از تأثیر آن بر سلامت عمومی بوده است.
مصداق این مدعا هم ناتوانی دولت در کنترل و توزیع اقلام دارویی و بهداشتی به خصوص ماسک و الکل طبی در سطح جامعه و حتی تأمین این اقلام به حد نیاز کادر درمان و سربازان خط مقدم مقابله با کرونا بوده است.
این ضعف و ناتوانی تا جایی پیش رفت که در همین خطه خراسان و مشهد مقدس، تا هفتهها پس از آغاز همه گیری کرونا، درصد زیادی از کارکنان مراکز جامع سلامت برای استفاده خودشان، ماسک و دستکش به تعداد کافی نداشتند، بازار سیاه پرشد از انواع تقلبی ماسک و مواد ضدعفونی، در عین حال مردم متقاضی ماسک، توسط دولتمردان به همین مراکز راهنمایی میشدند و صدالبته نگران و سرگردان، دست خالی باز میگشتند؛ همچنانکه در روزهای اخیر برای دریافت واکسن آنفلوانزا بار دیگر از دولت آدرس مراکز جامع سلامت گرفتهاند، در حالی که به جز موارد معدود و خاص، سهمیه واکسنی برای دیگران توزیع نشده است. سطح شهر هم وضع به همین منوال است و هنوز با وجود وعدههای چند باره مسئولان دولتی، واکسنی در داروخانهها توزیع نشده و افرادی که به گفته پزشکان در معرض خطر قرار دارند، همچنان گرفتار ترس و استرس ناشی از نبود واکسن هستند.
به همه این موارد نیز باید گرانی افسارگسیخته و روزافزون اقلام ضروری، ارزاق و مایحتاج عمومی و وضعیت سخت معیشتی مردم را افزود که بیش از همه سلامت جسم و روان آنان را در معرض تهدید جدی قرار داده است.
با این اوصاف دور از انتظار نیست که بسیاری از افراد درعین ابتلای به بیماری کرونا و اطلاع از آن، توان و تمایلی برای پیگیریهای درمانی نداشته باشند؛ چرا که به جز موارد بسیار خاص، باید تمام هزینههای آزمایشگاهی و درمانی را از جیب خالی شان بپردازند و دیگر افرادی که ترس از تحمیل هزینههای ناخواسته ابتلای به کرونا خود و یا اعضای خانواده شان، ترس و اضطرابی مدام را برجان آنها انداخته و زندگی عادی شان را مختل کرده است.
با توجه به اینکه ارتباط سلامت روان با جسم حقیقتی انکار ناپذیر و جلوگیری از به خطر افتادن بهداشت روان، تضمین کننده سلامت جسم است، بنابراین انتظار میرود دولت از تمام توان خود برای تحقق شعار امسال هفته سلامت روان که «سلامت روان برای همه؛ سرمایه گذاری بیشتر، دسترسی بیشتر برای همه، همه جا» است؛ استفاده کرده و به یکی از اساسی ترین وظایف اجرایی خود جامه عمل بپوشاند.
نظر شما