به گزارش قدس آنلاین، آهنگ ضرب و نوای مرشد و صدای زنگ و گود زور خانه با حرکات هماهنگ پهلوانان و ورزشکاران همیشه حکایت از آیین فتوت، جوانمردی و فرهنگ ناب ایرانی اسلامی دارد، راهی دیار توس میشوم تا با یکی از پهلوانان و مرشدان قدیمی خراسان گفتوگو کنم.
به محل زورخانه که به نام" شه لافتی" است، میرسم، از همان دور نمای ساختمان بیانگر حال و هوای عارفانه آیین پهلوانی است و گویی پوریای ولی و تختی به نظاره آدمی نشستهاند و همین مطلب اسباب کسب ادب و تواضع بیشتر در من میشود، نمای خشتی زورخانه با خمرهای بزرگ در اطراف آن و درها و پنجرههای چوبی و بوی کاهگل آب خورده آدمی را به روزگاران خوش افسانهای ایران باستان میبرد، روزگاری که اولین شرط و آیین بزرگی و پهلوانی، فتوت و جوانمردی بود، آداب و سننی که با پیروی از پهلوانان و دلاوران افسانهای دورهٔ باستانی و تاسی از پیشوای نخستین شیعیان حضرت علی(ع)، خُلق و خوی مردانگی و مروت و جوانمردی را در ورزش کاران برمیانگیزد.
به در ورودی زورخانه که میرسم پهلوان رستم به پیشواز میآید و به رسم ادب به داخل زورخانه دعوتم میکند.
زورخانهای که موزهای دیدنی است
هنگامی که وارد زورخانه "شه لافتی" میشوم، در و دیوار این زورخانه پر شده از عکسهای پهلوانانی که زمانی برای خود اسم و رسمی داشتند همراه با ابزارآلات پیشه هر کدام از پهلوانان و در جای جای این زورخانه با انواع و اقسام ابزار و وسایل زندگی مردمان ۱۰۰ تا ۲۰۰ ساله گذشته ایران و خراسان روبه رو میشوم، بنا به گفته خود پهلوان رستم هر کدام از این وسایل را طی سالهای متمادی با موتور اژی که پهلوان داشته از گوشه و کنار ایران و روستاهای خراسان جمعآوری کرده است تا حالا ما علاوه بر زورخانه با یک موزه تاریخ و فرهنگ معاصر مردم ایران مواجه باشیم و اگر بخواهم در خصوص هر کدام از اشیا این موزه قلم فرسایی کنم شاید چند شبانهروز زمان لازم باشد.
در حالی که این همه ذوق و علاقه پهلوان به تاریخ و فرهنگ ایران را در دل ستایش میکنم و در عالم خیال به ایران ۱۰۰ سال پیش زمانی که مردم فارغ از تمام هجمههای زندگی ماشینی کنونی، ساده و بیآلایش گذران زندگی میکردند، غبطه میخورم، هنگامی که جایگاه مرشد و ضرب را میبینم، از پهلوان رستم تقاضا میکنم، چند بیت در وصف سجایای حضرت رسول همراه با نواختن ضرب بخواند، صدایش گرم و گیراست و از ته دل تکتک کلمات را ادا میکند و لاجرم هر آنچه از دل بر آید بدون شک بر دل نشیند،
پهلوان بعد از پذیرایی زیبایش از من دعوت میکند تا روی کرسیهای فرش شده با گلیمهای زیبا بنشینم بسیار علاقهمند هستم هر چه زودتر شرح این عشق و دلدادگی به ورزش پهلوانی و خاطراتش را بشنوم و پهلوان رستم ساده و بیآلایش با لهجه شیرین مشهدی این چنین آغاز سخن میکند: من علی اکبر قاسمی فرزند بابا قدرت معروف هستم در سال ۱۳۲۱ در محله بست پایین خیابان، کوچه عسکریه در منزل توکلیها که هم اکنون جزو آثار فرهنگی شهر مشهد است چشم به جهان گشودم.
اشتیاق به زنده نگه داشتن آیین پهلوانی و میراث پدری
هنگامی که علت اشتیاق و علاقه به ورزش باستانی و پهلوانی را از او جویا میشوم متوجه پیشینه پهلوانی در خاندان او میشوم.
پهلوان رستم که مرشد بینالملی کشورمان است و آن چنان که از لوایح متعددی که بر جای جای دیوار زورخانه نصب شده نمایانگر تقدیرهایی است که از سمت افراد برجسته فرهنگی و انواع ارگانهای دولتی و بینالمللی از پهلوان رستم انجام شده است.
مرشد در خصوص علت علاقه خود به این ورزش باستانی میگوید: هدف اصلی من از ایجاد این زورخانه و موزه حفظ ورزش اصیل و باستانی یعنی ورزش زورخانهای است و از طرف دیگر میخواستم اصالت و هویت پدر و اجدادم را که هر کدامشان پهلوان به نامی در دوره خودشان بودند را حفظ کنم از همین رو در چندین کشور دنیا از جمله هند، تاجیکستان و عراق برنامه اجرا کردهام تا این ورزش باستانی را به دنیا معرفی کنم و ۶۰ سال از عمرم را در راه زنده نگه داشتن آیین فتوت و پهلوانی خرج کردهام، اجداد من پهلوان بودند و من نیز در خانوادهای علاقهمند به آیین پهلوانی دیده به جهان گشودم، پدرم پهلوان قدرت و پدر بزرگم علی محمد عیار یکی از عیاران و جوانمردان قدیمی بود که دزدان و سارقان اموال مردم و زائران امام رضا(ع) را در منطقه تربت حیدریه و مشهد در اوایل حکومت پهلوی دستگیر و ضمن مجازات دزدان اموال مسروقه را به صاحبان آنها باز میگردانده است.
لباسی که تن پوش زوار سرما زده امام رضا (ع) شد
وی در ادامه سخنانش به بیان خاطرهای در خصوص مرام و منش پهلوانی پدرش میپردازد و در این خصوص میگوید: یادم میآید در یک روز سرد پاییزی من با پدرم برای خرید کت و شلوار به بازار رفتیم، بعد از اینکه یک دست کت و شلوار را برای من خرید در مسیر بازگشت در حالی که من از پوشیدن لباس جدید در پوست خودم نمیگنجیدم، یک پدر و پسر زوار آقا امام رضا را مشاهده کردیم، آن پسر از شدت سرما و نداشتن لباس گرم در حالی که به سمت زمین خودش را جمع کرده بود از شدت سرما به خود میلرزید، پدرم با دیدن این صحنه به من دستور داد، کت و شلوار نو را از تنم در بیاورم و به آن پسر سرمازده زائر بدهم و خودش نیز کتی که به تن داشت به همراه پولهای داخل آن را به پدر آن پسر داد و گفت به قهوهخانه عمو قدرت برود و ضمناینکه یک وعده دیزی با پولی که پدرم به او داده بود بخرد، شب را هم در آنجا سپری کند.
زورخانهای با اشیایی به ارزش بیش از ۵ میلیارد تومان
مرشد در خصوص موزه و اشیا بسیاری که در آنجا جمعآوری کرده است، توضیح میدهد: موزه حال حاضر را که مشاهده میکنید ماحصل سعی و تلاش ۶۰ ساله من است که از شهرها و روستاهای مختلف اشیا متعلق به زندگی چند دهه پیش متعلق به دوره قاجار و پهلوی را جمعآوری و در اینجا برای نظاره افراد به نمایش گذاشتهام ارزش تمام اشیا را بیش از ۵ میلیارد تومان تخمین زدهاند.
کنجکاو هستم از پهلوان رستم علت وجود اشیا زیر قاب عکس پهلوانان قدیمی را جویا شوم و او این چنین پاسخ میدهد: برای آشنایی بیشتر بینندگان با زندگی پهلوانان و اینکه بدانند پهلوان از همین مردم و از بطن اجتماع به وجود آمده بودند، تصمیم گرفتم در کنار قاب عکس هر پهلوان ابزار آلات پیشه و شغلی که به آن اشتغال داشته است را هم نصب کنم به طور مثال یک پهلوان قصاب بود، پهلوان دیگری نجار حتی پهلوانانی بودند که هنرمند و بازیگر بودند و خاطرات زندگی تمام این پهلوانان را جمعآوری کردم و هر کسی از زندگی پهلوانی سوال بپرسد برایش به طور شفاهی توضیح میدهم.
داستان پهلوان پنبه چه بود
از مرشد میخواهم در مورد پهلوانی که تصویرش را به او نشان میدهم، برایم سخن بگوید و این چنین نقل میکند: یک پهلوان به پهلوان پنبه معروف بود زیرا به شغل پنبهزنی و لحافزنی اشتغال داشت هیکل پهلوان از لحاظ تنومندی و بزرگی بینظیر بوده به طوریکه دست راستش قدرت کنترل و مهار یک شتر را داشته است، نام پهلوان پنبه حسین بوده و فرزند پهلوان یزدی بزرگ بوده است.
پهلوان کیست و آیین پهلوانی چیست؟
با دیدن کباده، میل و زنجیر و تصویر پهلوانان مختلف در حال مبارزه یا ورزش در گود زورخانه این سوال در ذهنم نقش میبندد اصلا پهلوان یعنی چه و چرا به یک شخص پهلوان میگفتند و پهلوان در پاسخ به این سوالم میگوید: پهلوان اسم بسیار بزرگی است، یک کلمه است، اما هزاران معنا و مفهوم در آن نهفته است، پهلوان حتما نباید از زور بازو برخوردار باشد یا ورزشکار باشد، بلکه مهمترین ویژگی یک پهلوان سجایا و فضائل اخلاقی اوست، پهلوان کسی است که گذشت و اخوت و جوانمردی از جمله ویژگیهای اخلاقی اوست و همیشه هوای مظلومان و زیر دستان جامعه خود را دارد و از حق یک ضعیف دفاع میکند و رفتاری توام با مروت و عیاری و ایثار دارد، به همچین انسانی پهلوان میگویند مانند مرحوم پهلوان تختی که دارای منش پهلوانی بود و همواره دست گیر مستمندان و ضعیفان و خدمتگزار جامعه خود بود.
از پهلوان رستم سوال میپرسم، آیا دوره پهلوانی و عیاری سپری شده و دیگر مانند زمانهای گذشته پهلوان به معنای واقعی خود وجود ندارد و او اینگونه پاسخم را میدهد: تا زمانی که انسان روی این کره خاکی وجود دارد، پهلوان و آیین پهلوانی هم یقینا زنده است هر انسانی که مزین به صفات جوانمردی و گذشت و کمک به همنوع خود باشد یک پهلوان است، هماکنون نیز پهلوان داریم اما نادر است در زمان گذشته هر محله دست یک پهلوان بود امنیت و حفظ ناموس آن محله، دادگاه آن و هر رخدادی که در آن محله رخ میداد، تحت کنترل پهلوان محله بود، پهلوان مانع حضور اجنبی و افراد اراذل و اوباش در محدوده محله تحت کنترلش میشود.
تاثیر نوآوری و اینترنت بر رنگ باختن رفتار پهلوانی
پهلوان رستم در ادامه سخنانش از تاثیر نوآوری بر رفتار و سبک زندگی و منش انسانها سخن میگوید و آن را بی تاثیر در کم رنگ شدن رفتارهای پهلوانی در بین افراد جامعه نمیداند و در این خصوص بیان میکند: این یک حقیقت است که هر چه ما به سوی نوآوری پیش میرویم یک گام از رفتار و منش پهلوانی عقبنشینی میکنیم، باید توجه داشته باشیم که هم اکنون عصر اینترنت و نوآوری است و مردم سبک زندگی خود را چه از لحاظ پوشش و ظاهر و چه از لحاظ ارزشها و اصول رفتاری با این نوآوریها و اطلاعات و ارزشهایی که از جهان اینترنت دریافت میکنند، تطبیق میدهند و هر روز از حقیقت زندگی پهلوانی دورتر میشوند.
زنده نگهداشتن آیین پهلوانی در گروی کار فرهنگی و آموزش منش جوانمردی به کودکان و جوانان
از پهلوان رستم پرسیدم چاره کار کجاست چه تدبیری باید اندیشید تا نسل جدید در عین حال که از مزایای زندگی نوین برخوردار میشوند از آسیبهای زندگی مدرن نیز در امان بمانند و رفتار و منش پهلوانی را به بوته فراموشی نسپارند و او این گونه توضیح میدهد: باید بزرگان ما افرادی که سیاست و برنامهریزی کشور در دست آنهاست روی سبک تربیتی افراد جامعه کار کنند ما باید به ارزشها و فرهنگ غنی و پر بار ایرانی خودمان بازگردیم، برای این کار لازم است ابتدا آموزش مردم را مورد توجه قرار دهیم و این کار را میتوان با ساخت فیلمهایی پر محتوا شروع کرد فیلمهایی همچون سریال "پهلوانان هرگز نمیمیرند" دیدید مردم چقدر از این سریال در زمان پخش آن استقبال کردند و این فیلم در نشان دادن رفتار و آیین پهلوانی و جوانمردی موفق بود، میتوان به جای سریالها و فیلمهایی که بی محتوا است، این سبک فیلم و سریال ساخت و گذشت، ایثار، آیین، رفتار پهلوانی و جوانمردی را به مردم نشان داد، متاسفانه بچههای امروزی این صحنهها را ندیدهاند و با اخلاق و آیین جوانمردی غریبه هستند.
مرشد اضافه میکند: در گذشته جلسات بسیاری در ترویج خلق و خوی فتوت و انسانیت و پهلوانی برای مردم برگزار میشد، یکی از این برنامهها برگزاری آیین گلریزان بود، یک برنامه دیگر برگزاری آیین شب چله بود، در تمام این برنامهها شاهنامه خوانی و حافظ خوانی اجرا میشد، برگزاری این برنامهها پند و اندرزهای خوبی برای جوانان و کودکان آن زمان داشت، اما متاسفانه ما از فرهنگ خودمان دور شدیم دیگر شاهنامهخوانی و حافظخوانی نداریم و باید بدانیم به قول فردوسی بزرگ "هر آنکس که شهنامهخوانی کند اگر زن بود پهلوانی کند" ما وقتی شاهنامه و اصالت و فرهنگ ایرانی خودمان را به کناری گذاشتیم و زمانی میتوان از جوانان انتظار رفتار و منش پهلوانی و جوانمردی داشت که این آداب و اسلوب را در قالب فیلم و سریال تماشا کنند یا در کتابهای درسی به فرزندان این مرز بوم فرهنگ و باور اصیل ملی و پهلوانی آموزش داده شود، یقین دارم اگر این چنین شود دوباره مردم به همان رفتارهای اصیل و نجیب ایرانی و اسلامی خود باز میگردند.
تربیت ۳ هزار شاگرد در طول ۶۰ سال
پهلوان رستم در مدت ۶۰ سال ورزش باستانی و پهلوانی توانسته ۳ هزار شاگرد را تربیت کند و در این خصوص میگوید: ۳ هزار شاگرد در رشتههای مختلف آیین باستانی همچون نقال، ورزشکار و مرشد را تربیت کردم اما از این ۳ هزار نفر یک عده این راه را نیمه تمام گذاشتند و آن را رها کردند، اما عده دیگری از شاگردان به دلیل علاقهای که به این ورزش دارند هنوز آن را ادامه میدهند، شاگردان من سمتهای مختلفی داشتند از سرهنگ و استاد دانشگاه تا بنا و کارگر همه جور فردی با هر پیشهای از طوایف و شهرهای مختلف شاگرد من بودند.
تنها شرط ورود به گود زورخانه برخورداری از منش پهلوانی است
منش و رفتار درست اولین پیش شرط استاد در قبولی افراد در آزمون ورود به ورزش باستانی است و اگر فردی فاقد این پیش نیاز مهم برای ورزش پهلوانی باشد، نمیتواند گود زورخانه پهلوان رستم را ببیند، او در این رابطه یادآوری میکند: اولین و تنها شرط من برای قبول کردن فردی برای آموزش فنون ورزش زورخانهای منش و کردار اوست، اگر فردی دارای این ویژگی بود میتواند به گود زورخانه راه یابد، یاد گرفتن این ورزش سخت نیست، اما عمل کردن به ویژگیهای رفتاری یک پهلوان سخت و مشکل است، هر فردی در طول یک سال ده رکن اخلاقی ورزش پهلوانی و فنون رزمی آن را فرا میگیرد، اما ادامه دادن این راه و عمل به این ده رکن راحت نیست.
پهلوان رستم در خصوص این ارکان میگوید: توکل به خدا در تمام احوال، راستی در گفتار، دوری از غیبت، وفای به عهد، مصاحبت با نیکان، دلجویی از غریبان، ایثار بر مساکین و نوازش ایتام، قصور در شهوت و پرهیز از خشم، تفکر در امور و سرعت در کار خیر، تقدم در سلام و ادب در کلام است.
ورزش با بزرگانی همچون پهلوان تختی و پهلوان وفادار
در حین گفتوگو با پهلوان رستم چشمم به عکسی از او با پهلوان تختی میافتد، کنجکاو میشوم تا بدانم پهلوان رستم با کدامیک از پهلوانان هم دورهاش ورزش و رزم داشته است و او پاسخ میدهد: خدا را شاکرم با پهلوانان بزرگی همچون مرحوم تختی، مرحوم وفادار با پدر خادمها و با دو پسر ایشان رسول و امیر خادم، حمید توکل، مرحوم عبدالله کریم محمدی، مرحوم سخدری، مرحوم یعقوب علی شورورزی و امامی ورزش کردم.
برگزاری آیین گلریزان جهت دستگیری از مستمندان و گرفتاران
توصیف اخلاق و منش پهلوان را از قبل شنیدهام از جمله کارهای خیری که او انجام میدهد، برگزاری گلریزانهایی است که پهلوان رستم برای کمک به افراد نیازمند در زورخانه خود اجرا کرده است و میدانم دست خیر دارد هر چند میخواهد از این قسمت مصاحبه طفره برود، اما وقتی اصرار مرا و اینکه شاید کسی با خواندن و شنیدن این ماجرا انگیزهای برای انجام کار خداپسندانه پیدا کند، راضی به سخن در این خصوص میشود و میگوید: گلریزانهای بسیاری در اینجا برگزار کردهایم از جمله برای چندین دختر خانم که در آستانه رفتن به خانه بخت بودند با برگزاری گلریزان در بین پهلوانان و ورزشکارانی که به زورخانه میآیند هزینه جهیزیه آنها را جمعآوری کردیم، همچنین آقا پسرهایی بودند که میخواستند ازدواج کنند، اما به علت اینکه از توانایی مالی برخوردار نبودند این کار را به تاخیر میانداختند و ما با گلریزانهایی که برگزار کردیم خدا را شاکریم که قدمی کوچک در تشکیل کانون زندگی دختر و پسری بر داشتیم، همچنین کسبه آبرومندی بودند که به خاطر مشکلات اقتصادی و قرض دچار ورشکستگی شده بودند با انجام گلریزان برای ادای قرض این افراد نیز کارهای خوبی انجام شد.
رنگ یأس آدمی را پایمال میکند
از پهلوان رستم میخواهم عصاره تجربیات عمرش را برایم بگوید و باور دارم این پهلوان پیر به در دوران گذر از روزهای سخت و شیرین زندگی خود در طول سالیان باید به آموختههای ارزشمندی رسیده باشد و مشتاق شنیدن ماحصل این تجربیات از زبان خودش هستم و پهلوان این گونه پاسخم را میدهد: بگذارید داستان تیمور لنگ و درس او از مورچه سیاهی که ۹۹ بار گندم را بالای دیواری برد و افتاد بر زمین را برایتان مثال بزنم مورچه هر بار که بر زمین افتاد ناامید نشد و دوباره شروع کرد تا بلاخره موفق شد، من هم هیچ گاه در زندگی مأیوس و ناامید نشدم، بارها در طول زندگی من و پدرم از صفر شروع کردیم، اما از پای ننشستیم و خود را نباختیم بلکه با توکل بر خدا یقین داشتیم دوباره زندگی را خواهیم ساخت، هرگاه رنگ یاس بر انسان مستولی شود آن وقت است که انسان پایمال میشود انسانی در کارش موفق میشود که ترس را به کناری بگذارد و همواره پشتکار داشته باشد.
سه بار شکست در زندگی و دوباره برخاستن
وی ادامه میدهد: زندگی من سه مرتبه از بین رفته است، یک مرتبه زندگی ما در اصلاحات اراضی رژیم پهلوی از بین رفت، بار دیگر پدرم ور شکست کرد و همه دار و ندارش را از دست داد، آخرین بار نیز یک سیل آمد و خانه ما را ویران کرد، اما ما در طول این سه شکست تسلیم نشدیم، بلکه روی پای خودمان هر بار بر خواستیم و تلاش کردیم و دستمان را هم جز پیش پروردگار جلوی احدی دراز نکردیم.
آرزویت را شجاعانه تنها از خدا بخواه
پهلوان رستم در پایان از شاه بیت موفقیتش و مهمترین درس زندگیش پرده بر میدارد و میگوید: دخترم هیچگاه در زندگی خدا را از یاد مبر بدان و هر وقت چیزی در زندگی خواستی بدان اگر آن آرزو را خدا به تو عطا کند بی مزد و بی منت میدهد، چیزی را که بنده خدا به تو بدهد، یقین داشته باش روزی به رخت خواهد کشید در نتیجه توکل بر خدا کن و هر چه خواستی و در زندگی آرزو کردی از خود خدا بخواه و هیچ گاه هم از پروردگارت با گردن کج از چیزی طلب نکن، بلکه با شجاعت خواستهات را از خدا بطلب و یقین داشته باش آن را از خدا دریافت خواهی کرد.
در پایان در حالی با پهلوان رستم قدم به قدم این زورخانه و موزه پر خاطره را از نظر میگذرانم و لطف و صفای او را میبینم با خود میاندیشم بیگمان اگر با فرهنگ غنی ایرانی آشتی کنیم و دوباره اخلاق و سجایای نیک گذشتگانمان و آیین پهلوانی نشر پیدا کند بدون شک بسیاری از بزههای اجتماعی امروزه نابود خواهد شد و بدون شک جامعه کنونی به جای دلنشینتری برای زندگی فرد فردمان تبدیل خواهد شد.
منبع: فارس
انتهای پیام/
نظر شما