به گزارش قدس آنلاین، مزدوران رژیم پهلوی برای از بین بردن نقش محوری حرم مطهر در مبارزات انقلابی و ایجاد رعب و وحشت در بین مردم، در روز ۲۹ آبان ماه سال ۱۳۵۷ به این مکان مطهر حمله کردند و گروهی از زائران بیگناه را به خاک و خون کشیدند.
این حادثه سبب روشنگری مردم ایران و شعله ورتر شدن آتش انقلاب شد؛ به طوری که پس از آن بسیاری از مردم دینمدار که بر اساس برخی اندیشهها و تفکرات خاص مذهبی هنوز با حرکت انقلابی مردم همراه نشده بودند، به جمع انقلابیون پیوستند به نحوی که پس از آن، طرفداران رژیم، کمتر توانایی عرض اندام در سطح مشهد را پیدا کردند.
علی گیلانی یکی از شاهدان عینی این حادثه است. وی که در آن زمان جوانی ۱۸ ساله بود، همچون دیگر جوانان انقلابی شهر مشهد، حرم مطهر را پایگاه مبارزاتی خود قرار داده بود و از آن روزها خاطرات زیادی برای گفتن دارد. خبرنگار آستان نیور همزمان با ایام دهه فجر انقلاب اسلامی با ایشان گفتگویی انجام داده است که در ادامه میخوانید:
حرم مطهر امام هشتم(ع)، به عنوان پایگاه مذهبی و اجتماعی شهر مشهد، در انسجام مبارزات مردم علیه رژیم پهلوی چه نقشی داشت؟
در دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی حرم مطهر امام رضا(ع) کانون مبارزات مردم علیه رژیم شاه بود؛ گرچه در آن زمان کنترل حرم در اختیار انقلابیون نبود ولی ماهیت حرم در اختیار ایشان قرار داشت. به این شکل که ما هر روز بعد از نماز مغرب و عشا در حرم برنامه داشتیم. پایگاهمان هم صحن انقلاب بود و از آنجا حرکتمان را به سمت یکی از خیابانهای اصلی شهر آغاز میکردیم. بنابراین ماموران نمیتوانستند مردم انقلابی را کنترل کنند چون حرکت مردم برایشان غافلگیر کننده بود و ما به راحتی میتوانستیم از حرم خارج شویم و در شهر تظاهرات کنیم.
یکی از جنایات رژیم شاه در ۲۹ آبان ۵۷ حمله به حرم مطهر رضوی بود. به عنوان یکی از شاهدان عینی این واقعه برایمان از آن روز بگویید.
در روز ۲۹ آبان و پیش از وقوع حمله مزدوران رژیم پهلوی به مردم معترض حاضر در مجموعه حرم مطهر رضوی سه تجمع مختلف اعتراضی در نقاط مختلف مشهد برگزار شده بود. یکی از این تجمعات که من هم در آن حضور داشتم در مدرسه عباسقلی خان بود. نیروهای ساواک چهل روزقبل از آن به مدرسه عباسقلی خان حمله کرده بودند و تمام درها را شکسته و یکی از طلاب را به شهادت رسانده بودند. بعد از آن هم در مدرسه را کاملا بسته بودند. در روز ۲۹ آبان، گروهی از مردم برای برای برگزاری مراسم چهلم آن طلبه شهید آمدند، درب مدرسه را باز کردند و داخل مدرسه نشستند. در آن مراسم شهید هاشمی نژاد هم سخنرانی کردند و یادم می آید اولین مطلبی که گفتند این بود که: «از بس خموش ماندم سخن از یادم رفت.» چون ایشان ممنوع المنبر بود. و سخنرانیهایشان مخفی بود ولی این اولین سخنرانی علنی ایشان در جمع همه مردم بود.
آن روز نیروهای امنیتی و ساواک بیرون مدرسه علمیه مستقر شده بودند. شهید هاشمی نژاد در پایان مراسم به ما توصیه کردند که با آرامش از مدرسه خارج شویم چون اینها به دنبال بهانه ای برای کشتار مردم هستند. ما به آرامی از مدرسه بیرون آمدیم و پلاکارد در دست به سمت میدان طبرسی حرکت کردیم اما در کوچه نوغان ارتش راه ما را بست. و تیراندازی شروع شد. در این راهپیمایی یکی از انقلابیون به نام مهندس مهدیزاده به شهادت رسید و چند نفر دیگر هم مجروح شدند. ما شهید را بلند کردیم و به منزل آیت الله مرعشی بردیم. من دوربین فیلمبرداری داشتم و این صحنه را فیلمبرداری کردم که هنوز آن را دارم. به دلیل این تجمعات و وقایع آن روز ماموران ساواک و ارتش در اطراف حرم مستقر شده بودند و در واقع حرم تحت محاصره آنها بود.
حمله ماموران به حرم مطهر بعد از نماز مغرب و عشا اتفاق افتاد. ما هر شب بعد از نماز در حرم جمع میشدیم و راهپیمایی را شروع میکردیم. این دفعه از نواب صفوی(پایین خیابان) آمدیم وشروع به شعار مرگ بر شاه کردیم. که متوجه شدیم ماموران از پایین خیابان اینها حمله کرده و در حال تیراندازی به مردم هستند. آن روزها دور حرم به گستردگی الان نبود و راحت میتوانستند دور بزنند. ما فکر نمیکردیم که اینها بخواهند وارد حرم بشوند و قداست این مکان را بشکنند. ما مجبور شدیم به داخل حرم برگردیم. بعد دیدم سه یا چهار نفر از ماموران که یک گروهبان با سربازانش بودند وارد صحن انقلاب شدند و به طرف سقاخانه و در و دیوار تیراندازی کردند. من و چهار، پنج نفر دیگر فریاد میزدیم که حرم حرمت دارد و بیرون بروید.
طبق دستور فرماندهشان وارد روضه منور شدند و سعی کردند از قسمت کفشداری شماره پنج وارد روضه منوره شوند. ما سعی کردیم در را ببندیم ولی با لگد در کفشداری را باز کرده و شروع به تیراندازی کردند و سپس یک گاز اشک آور به طرف ضریح انداختند. آن زمان قسمت مردان و زنان در دور ضریح مجزا نبود و مردم که از ماجرا خبر نداشتند در حال زیارت بودند که ناگهان تیر اندازی شد و چند نفر شهید و مجروح شدند.
ما با سربازان درگیر شدیم و شروع کردیم به تخلیه دور ضریح. سپس به صحن انقلاب آمدیم و آتش روشن کردیم تا از غلظت گاز اشک آور کم شود. آن موقع بود که تیمهای پزشکی حرم هم به کمک آمدند و تعدادی از مجروحان را انتقال دادند. ما آمدیم ببنیم سربازان را به چه شکل میشود بیرون کرد که دیدیم سربازان خودشان رفتند ولی بیرون حرم مستقر بودند. سپس ما در بزرگ حرم را بستیم.
خبر یورش ماموران رژیم به حرم مطهر و به شهادت رساندن زائران چه بازتابی در جامعه داشت؟
بازتاب این جریان بسیار گسترده بود و به سرعت این خبر همه جا پخش شد و سیل جمعیت به حرم روی آوردند یعنی هر کس میشنید این اتفاق در حرم افتاده به سمت حرم حرکت میکرد. آن شب مردم مشهد از ساعت ۸ شب تا ۱ بامداد در خیابانها تظاهرات میکردند و شهر به هم ریخت و تظاهرات شروع شد.
حتی خود سربازان هم فهمیدند چه اشتباهی کردند و تقریبا عقب نشینی کردند. اما بازتاب اصلی این حادثه از فردای آن روز با منتشر شدن خبر این هتک حرمت در سراسر ایران شروع شد. مراجع عظام از جمله حضرت امام(ره) که آن زمان در نوفل لوشاتو بودند این حادثه را تسلیت گفتند و روز پنجم آذر را در کشور عزای عمومی اعلام کردند.
حمله ماموران رژیم به حرم مطهر در تقویت و پیشبرد مبارزات انقلابی مردم مشهد و انسجام مردم علیه رژیم شاه چقدر موثر بود؟
این اتفاق گر چه جسارت بزرگی بود ولی باعث روشنگری مردم و مقدمه ای برای پیروزی انقلاب شد. در واقع علت سرنگونی رضاشاه حمله به مسجد گوهرشاد و علت سرنگونی محمدرضا شاه هم حمله به حرمش بود. بعد از این حادثه، برخی از افراد که هنوز نسبت به عدم صلاحیت رژیم مردد بودند تردیدشان از بین رفت و فهمیدند که شاه حتی به مقدسات و مردم بیگناه هم رحم نمیکند.
مسلما این برنامه از قبل حساب شده بود به ویژه اینکه مشهد کانون انقلاب و حرم، کانون مشهد بود و اینها میخواستند این پایگاه و محوریت مبارزاتی را از بین ببرند ولی نمیدانستند این هتک حرمت آتش انقلاب را شعلهورتر میکند به طوریکه از آن روز به بعد راهپیماییها در مشهد بسیار گستردهتر شد چون غرور ملی و مذهبی مردم جریحه دار شده بود. البته مشهد کلا در انقلاب پیشرو بود و زودتر از ایران حرکت را شروع کرد. ولی این حادثه باعث تسریع بیشتر انقلاب در مشهد شد طوری که شهرهای دیگر از مشهد الگو گرفتند؛ ما مجسمههای خاندان پهلوی را زودتر پایین آوردیم، اولین ارتشی که با انقلاب اعلام همبستگی کرد ارتش خراسان بود. کلانتری و شهربانی خیلی زودتر از ۲۲ بهمن، در مشهد فتح شدند و ساواک عملا از دو ماه قبل از پیروزی انقلاب در مشهد نقشی نداشت. حتی روز ۲۲ بهمن روحانیون مشهد اعلام کردند به مردم بگویید به پادگانها حمله نکنند چون با ما از قبل اعلام همبستگی کرده بودند.
نقش روحانیت مبارز را در جهت دهی و هدایت مبارزات مردم مشهد علیه رژیم پهلوی چطور ارزیابی میکنید؟
این نقش بسیار بارز بود؛ حضرت آیت الله خامنهای، شهید هاشمی نژاد و مرحوم آیت الله طبسی نقش مهمی در هدایت مردم داشتند به طوریکه معمولا در راهپیماییها مردم را همراهی میکردند و در پایان هر راهپیمایی نیز یکی از این بزرگواران قطعنامهای را برای مردم میخواندند که البته الگوی این روحانیان مبارز امام راحل(ره) بود
انتهای خبر/
نظر شما