این مجموعه حاصل تلاش پنج ساله ۷۰ نفر از کارشناسان، پژوهشگران و ویراستاران است. این مجموعه ۱۰هزار صفحهای از ۲۲۲ منبع مختلف گردآوری و با شمارگان یکهزار و ۲۰۰ نسخه منتشر شده و هر یک از جلدهای آن ۹۰هزار تومان قیمت دارد. در طراحی جلد این مجموعه باارزش، تصویر قالیهای ایرانی به کار گرفته شده است.
تدریس در مقاطع مختلف تحصیلی و دانشگاهی، همکاری در سمت مربی، کارشناس و مدیر در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، طراحی و نویسندگی در رادیو و تلویزیون، مشارکت در شکلگیری و برپایی نخستین جشنواره قصهگویی و حضور در آن، طراحی، تأسیس و مدیریت مرکز پژوهش و ترویج قصههای ایرانی و برپایی کارگاههای آموزش قصهگویی، از جمله فعالیتهای علی خانجانی محسوب میشوند. به همین بهانه گفتوگوی مفصلی با این پژوهشگر داشتیم که میخوانید. متن کامل این گفتوگو در سایت «قدسآنلاین» آمده است.
درباره «فرهنگ قصهشناسی یلدا» توضیح دهید.
«فرهنگ قصهشناسی یلدا» معرف ۸هزار روایت شفاهی به ثبت رسیده از قصههای ایرانی است. هر صفحه از این فرهنگ، به معرفی یک روایت اختصاص دارد. برای هر روایت، یافتههای پژوهشی شامل بنمایهها، شخصیتهای انسانی و غیرانسانی، پیام اصلی و پیامهای فرعی همچنین گروه سنی مخاطبان در نظر گرفته شده است. افزون بر یافتههای پژوهشی، اطلاعاتی در رابطه با راوی، گردآورنده و ناشر نیز به خواننده کتاب ارائه میشود.
تا به حال در حوزه روایتهای شفاهی چنین کاری انجام شده است یا این کتاب نخستین اثر پژوهشی است؟
خیر. پیشتر مجموعههایی از قصهها و افسانههای ایرانی چاپ و منتشر شده که بزرگترین آنها مجموعهای ۱۹جلدی تحت عنوان«فرهنگ افسانههای مردم ایران»است که به همت آقایان علی اشرف درویشیان و رضا خندانمهابادی چاپ و منتشر شده، ولی رویکرد تیم همکاری ما در «فرهنگ قصهشناسی یلدا» رویکردی تازه است که براساس قصهپژوهی شکل گرفته و تاکنون سابقه نداشته است که چنین حجمی از روایات با نزدیک به ۴۰ شناسه مورد پژوهش و واکاوی قرارگیرد. در این کار و در ارتباط با هر روایت اطلاعات و شناسههایی چون نام و استان پژوهشگر، عنوان کتاب، عنوان قصه، نشانی مطلب در کتاب مأخذ، خلاصه و خاستگاه روایت، نام، سن، جنسیت، نشانی و شغل راوی، نام، شغل، جنسیت، خاستگاه، سن و نشانی نگارنده، نام مؤلف، ناشر، محل نشر، تاریخ و نوبت چاپ، جملات و عبارات آغازین، میانی و عبارات پایانی روایات، بنمایهها، شخصیتهای انسانی، شخصیتهای غیرانسانی، سوگندها، دعاها، دشنامها، نفرینها، پیام اصلی، پیامهای فرعی، گروههای سنی مخاطب و کد بینالمللی را برای هر روایت در نظر گرفتهایم که از این تعداد، ۱۳شناسه در مجموعه ۱۶جلدی چاپ و منتشر شده و تمام آن در لوح فشردهای که در همین ارتباط در مراحل پایانی تهیه و تولید است، انشاءالله در اختیار علاقهمندان قرار خواهد گرفت.
گفتهاید این مجموعه حاصل تلاش پنج ساله ۷۰ کارشناس و پژوهشگر است. این افراد چگونه شناسایی و گرد هم جمع شدند؟
این افراد از جمع کارشناسان و پژوهشگران کانون و خارج از کانون انتخاب شدهاند. ابتدا طی فراخوانی با توضیح مختصری در ارتباط با طرح و اعلام انتظارات از علاقهمندان به همکاری دعوت کردیم که بیش از ۲۰۰نفر از سراسر کشور اعلام آمادگی کردند و به دنبال آن با آزمونهای کتبی و مصاحبههای حضوری و تلفنی که توسط اساتید راهنمای طرح یعنی آقایان دکتر محمد جعفریقنواتی و استاد احمد وکیلیان انجام شد، حدود ۴۰نفر را در سطح کشور و در مناطق مختلف شناسایی کردیم و برای دوره توجیهی و آموزش به تهران دعوت کردیم. در کنار این تیم پژوهشی، افراد دیگری را نیز در تیمهای دستهبندی مطالب، آمادهسازی و ویراستاری، سازماندهی کردیم و کار را پیش بردیم.
شیوه کار و ارتباط با یکدیگر چگونه بود؟
با توجه به موقعیت قصهپژوهان در هر منطقه، منابع و کتابهای مرتبط با آن دیار پس از دریافت مشاوره و راهنمایی از اساتید طرح در اختیار قصهپژوهان قرار میگرفت. در ستاد، کارشناس مسئولی را برای هماهنگی با قصهپژوهان قرار داده بودیم تا ضمن ارتباط گیری و ارائه راهنماییهای لازم، آثار پژوهش شده را دریافت و در اختیار تیمهای ویراستاری قرار دهد. «مرکز پژوهش و ترویج قصهها و افسانههای ایرانی» محیط کاری ما در ستاد بود که متشکل از سه اتاق کوچک بود. یکی از اتاقها را به عنوان کتابخانه طرح قفسهبندی کرده بودیم و چند میز هم برای حضور احتمالی پژوهشگران در نظر گرفته بودیم. اکثر قریب به اتفاق کارهای پژوهشی و ویراستاری توسط تیمهای خارج از اداره انجام میشد و کسی باور نمیکرد در این مجموعه کوچک از نظر فیزیکی، چه اتفاق بزرگی در حال شکلگیری است.
مبنای جمعآوری روایات شفاهی چه بودند؟
با توجه به اینکه نخستین اقدام ما کار بر قصههای شفاهی به ثبت رسیده بود، از همان روزهای آغازین طرح، منابع دربردارنده قصههای شفاهی توسط اساتید فن شناسایی و توسط «مرکز پژوهش و ترویج قصهها و افسانههای ایرانی» تهیه شد و در اختیار پژوهشگران قرار گرفت و حدود ۲۰۰منبع در این ارتباط شناسایی شد. گفتنی است؛ بیشتر منابع مورد استفاده پس از انقلاب و توسط فرهنگ و ارشاد اسلامی چاپ و منتشر شده است. در همین راستا کتابی نیز تحت عنوان« جلد اول کتابشناسی توصیفی قصهها و افسانههای ایرانی» را آماده چاپ کردهایم که امیدوارم به زودی توسط کانون منتشر شود. در این کتاب نیز که مطالب آن توسط آقایان سیداحمد وکیلیان و محمد جعفریقنواتی گردآوری شده، اطلاعاتی درباره هر یک از منابع قصههای شفاهی به علاقهمندان عرصه قصهپژوهی عرضه میشود.
میتوان مدعی بود همه روایتهای شفاهی در این اثر جمع شده و «فرهنگ قصهشناسی یلدا» اثری کامل است؟
تا زمان شناسایی و جمعآوری قصهها سعی ما بر این بوده که هیچ قصه شفاهی به ثبت رسیدهای از دایره قصهپژوهی ما خارج نباشد و با اطمینان میتوانم بگویم که چنین بوده است. از آن زمان یعنی سالهای ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ به بعد ممکن است کتابهایی در این خصوص تولید شده باشند و روایات جدیدی از قصههای شفاهی چاپ و منتشر شده باشند که امیدواریم در چاپهای بعدی مورد استفاده قرار گیرند.
گردآوری روایتهای شفاهی چقدر به احیای سنت قصهگویی کمک میکند؟
گردآوری روایتهای شفاهی اگر با اصول قصهپژوهی شکل گرفته باشد، گذشته از اینکه دست قصهگو را برای انتخاب قصه باز میکند و موجب تنوع و نوآوری در محتوای قصهگوییها میشود، منبع و مرجع بسیار خوبی برای نویسندگان ادبیات داستانی، فولکلوریستها، فیلمسازان، هنرمندان عرصه انیمیشن و پویانمایی و به طورکلی علاقهمندان فرهنگ شفاهی و قصههای عامیانه است تا از این طریق ضمن دستیابی به موضوعها و سوژههای تازه، به اطلاعات دقیقتر و وسیعتری در عرصههای مردمشناسی دسترسی داشته باشند.
آیا نوع روایتها و زبان آنها به گونهای هست که مادران هم بتوانند مخاطب این فرهنگ باشند؟
یکی از شناسههایی که پژوهشگران ما در این پژوهش در نظر داشتهاند، تعیین گروه سنی برای هر یک از روایتها بوده و این کار با عنایت به پیشینه، تبحر و تجربهای که در اختیار کارشناسان«کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» بوده، بسیار حائز اهمیت است و کمک شایانی به اولیای تربیتی بهویژه مادران است تا براساس گروه سنی فرزند خود، دست به انتخاب بزنند. اضافه کنم که در هر جلد از مجموعه «فرهنگ قصهشناسی یلدا» بخشی به نام «پندستان» وجود دارد که در این بخش، پیامهای اصلی و فرعی برخاسته از هر روایت که توسط قصهپژوهان شناسایی شده، به صورت الفبایی تنظیم شده و خواننده کتاب با توجه به شماره صفحهای که در مقابل هر پیام درج شده، میتواند روایت مورد نظر را شناسایی و براساس آن قصهگویی کند.
شما داور جشنواره قصهگویی بودهاید. آیا از آثار این جشنواره در این مجموعه استفاده شده است؟
همانطور که پیشتر گفته شد، روایتهای این مجموعه از منابع به ثبت رسیده ادبیاتشفاهی جمعآوری شده، ولی برعکس آن میتواند اتفاق بیفتد و آن اینکه علاقهمندان به شرکت در جشنوارهها از این فرهنگ برای شناسایی قصههایشان استفاده ببرند.
مشکلات و چالشهای این کار چه بود؟
مهمترین چالش و مشکل ما تغییر مدیریت کانون در سال دوم پروژه و تغییری بود که با توجه به تغییر مدیریت مجبور شدیم در روند شکلگیری دانشنامه داشته باشیم. طرح اولیه ما تدوین یک دایرهالمعارف یا دانشنامه بود که بتوانیم بستر لازم را برای انطباق روایت یک قصه با روایات مشابه همان قصه در داخل و خارج از کشور داشته باشیم و این کار مستلزم صرف وقت زیادتری بود و حجم صفحات مجموعه را چندین برابر میکرد. این موضوع مورد پذیرش مدیریت جدید قرار نگرفت و به ما اجازه داده شد تا تنها براساس روایتهای جمعآوری شده عمل کنیم و بحث دانشنامه را به بعد موکول کنیم. مشکل دیگر، بازنشستگی من بود و اینکه مجبور شدم دو سال آخر را در منزل و به تنهایی مشغول تدوین و جمعبندی روایتها شوم. چالش بعدی باز هم تغییر مدیریت کانون بود که باید برای مدیریت جدید نیز طرح را توجیه کنیم و آنها را تشویق و ترغیب به چاپ کتاب کنیم. خوشبختانه این بار مسئولان دانش و درک بهتری از کار داشتند و بالاخره گره از مشکل چاپ مجموعه گشودند و کار چاپ شد.
قصهگویی در فرهنگ کهن ایران چه جایگاهی دارد؟
چه در فرهنگ ملی و ایرانی و چه در فرهنگ دینی و اسلامی ما ایرانیان، قصهگویی امری است نیکو و از طرف بزرگان به آن سفارش شدهایم. در چند جا در قرآن کریم خداوند سبحان خود را قصهگو معرفی میکند و در ۶۲ سوره از قرآن کریم یعنی بیش از نیمی از قرآن به قصه و قصهگویی اشاره شده و خداوند از این واسطه مؤثر برای عبرتآموزی مخلوقات خود استفاده میکند. در فرهنگ ملی نیز وجود گوسانها را داریم و آنها قصهپردازانی موسیقیدان و بدیههسرا بودهاند که از قدیمترین زمانها در میان اقوام ایرانی، داستانهای پهلوانی و گاهی حماسیِ عشقی را در کوی و برزن برای مردم نقل میکردهاند. قصهگویی یکی از شاکلههای مهم و جداییناپذیر شب یلداست و از روزگاران کهن تاکنون بزرگترها با گفتن قصههای امیدبخش، ترس و نگرانی از سیاهی و طولانی شدن شب را از ذهن و خاطر کوچکترها پاک میکردهاند و آنها را به آمدن روز و روشنایی امیدوار میساختهاند. نقالان و قصهپردازان حماسی با نقل حماسههای پهلوانی نقشی انکارناپذیر در ایجاد روحیه میهندوستی و عشق به وطن را در وجود کودکان داشتهاند و با گفتن قصه از پهلوانی و جوانمردی، مروج خلق و خوی نیکو در جمع شنوندگان خود بودهاند.
کدام قوم در ایران غنای بیشتری در قصهها و قصهگویی دارد؟ در کجا شما بهتر کار کردهاید؟
پاسخ به این پرسش با بضاعت ناچیز من سازگار نیست، ولی در شناسایی منابع ادبیاتشفاهی دیدم که چند منطقه مثل خراسان، مازندران و استانهای جنوبی به ویژه بوشهر بیشتر از بقیه مناطق برای ثبت قصهها و متلهای دیار خود تلاش کردهاند. امیدوارم چاپ و انتشار مجموعههایی از این دست تلنگری باشد برای سایر مناطق که بیش از پیش جویای احوال کهنسالان دیار خود باشند و با شناسایی قصههای دیار خود و جمعآوری و ثبت آنها، قصهها و افسانهها، این میراث فرهنگی و ارزشمند را به نسل آینده منتقل کنند.
در این زمینه کار دیگری هست که بخواهید در برنامهها یا آرزوهایتان به دنبال آن بروید؟
در ادبیاتشفاهی ما بهویژه قصههای عامیانه نکات اخلاقی و رفتاری بسیار ارزشمندی وجود دارد که لازم است به نسل آینده و امروزیها شناسانده شود. آرزوی من این است که بتوانم در قالب چندین مجموعه این ارزشها را شناسایی و به کودکان و نوجوانان معرفی کنم و نشان بدهم که پیشینیان ما چطور در قالب قصه و با بیانی ساده راه و رسم زندگی را به فرزندان خود منتقل میکردهاند. آرزوی بزرگترم این است که عزیزان مستقر در شورای فرهنگ عمومی را به این باور برسانم تا در تقویم ایران عزیز که مهد قصه و قصهگویی است و در فرهنگ ایرانی اسلامیاش بارها به قصهگویی سفارش شدهایم، روزی را به نام روز قصهگویی در نظر بگیرند. باشد که در آن روز زنگ قصهگویی در تمامی مدارس و مراکز آموزشی کشور به صدا درآید و کوچک و بزرگ برای هم از قصه و قصهگویی دم بزنند. آرزو دارم در ایران عزیز نیز مثل کشورهای پیشرفته دنیا رشته دانشگاهی قصهگویی هم داشته باشیم و بتوانیم برای سطوح بالاتر دانشگاهی نیز گرایشهای خاص داشته باشیم.
نظر شما