پس از انقلاب اسلامی و بهویژه در سه سال اخیر و بهدنبال تخصیص اعتبارات صندوق توسعه ملی به این پروژه، آبخیزداری توسعه و رشد قابل توجهی یافته است.
روز جهانی خاک را بهانهای برای بررسی آنچه تاکنون در خصوص آبخیزداری به مفهوم مدیریت منابع زیست محیطی انجام گرفته است قرار دادهایم.
چرا آبخیزداری؟
معاون آبخیزداری سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور به قدس میگوید: عملیات مهار، هدایت و مدیریت سیلاب در کشور موسوم به آبخیزداری میتواند سالانه از فرسایش ۹ تن خاک در هکتار جلوگیری کند. در واقع میانگین فرسایش خاک در کشور سالانه ۴/۱۶ تن در هکتار است که براساس ارزیابیها با آبخیزداری این رقم به هفت تن در هکتار کاهش مییابد. علاوه بر این با آبخیزداری ۵۳۰ مترمکعب آب در هر هکتار استحصال و ۱۳۰ کیلوگرم به علوفه مراتع اضافه میشود.
پرویز گرشاسبی، از ضرورت انجام عملیات آبخیزداری در ۱۲۵ میلیون هکتار از اراضی کشور خبر میدهد و میگوید: یعنی این وسعت قلمرو فرسایش آبی و سیلخیزی کشور است و باید عملیات آبخیزداری در آن انجام شود که ما در ۵۰ سال گذشته کار مطالعه ۴۵ میلیون هکتار آن را انجام داده و عملیات آبخیزداری را روی
۳۰ میلیون هکتار اجرایی کردیم و اجرای یک میلیون هکتار آبخیزداری را در سال جاری در دست اقدام داریم. وی عملکرد سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری را در اجرای برنامه آبخیزداری مثبت ارزیابی میکند و میگوید: نسبت به کشورهای مشابه خوب کار کردیم و آبخیزداری در سطح ۳۰ میلیون هکتار کار کمی نیست. البته اگر در نیم قرن گذشته هر سال
۳ میلیون هکتار آبخیزداری میکردیم الان سطح آبخیزداری ما به ۱۵۰ میلیون هکتار و عملیات آبخیزداری در کشور به پایان میرسید و اکنون میبایستی فقط کار مرمت، نگهداری و بهره برداری از آن را میداشتیم، اما این اتفاق به دلیل کمبود بودجه و همچنین جوان بودن موضوع آبخیزداری در کشور نیفتاده است.
وی با اشاره به اینکه برای هر هکتار آبخیزداری یک میلیون تومان بودجه لازم است، میافزاید: امسال برای اجرای عملیات آبخیزداری در سطح یک میلیون هکتار حدود هزار و ۱۰۰ میلیون تومان بودجه اختصاص یافته که این رقم باید به سه برابر یا ۳ هزار میلیارد تومان برسد تا بتوانیم در سطح ۳ میلیون هکتار عملیات آبخیزداری انجام بدهیم.
فرسایش خاک در ایران سه برابر میانگین جهانی
علی مریدی، مدیر کل دفتر آب و خاک سازمان حفاظت محیط زیست کشور هم به قدس میگوید: بر اساس مطالعات موجود، فرسایش خاک در ایران ۵/۲ تا ۳ برابر
میانگین جهانی است که دلیل اصلی بالا بودن این رقم این است که بهرهبرداری درستی از منابع آب و خاک خود نمیکنیم.
باید بیش از گذشته به مدیریت خاک که آبخیزداری بخشی از آن است توجه کنیم، چون با فرسایش و تخریب خاک، پوشش گیاهی و جنگلی خود را از دست میدهیم که در این صورت امنیت غذایی ما دچار مخاطره میشود. حتی سیلابهایی که رخ میدهد شدیدتر خواهد شد؛ چون قبلاً وقتی باران میبارید بخشی از آب باران جذب خاک و مقدار کمی از آن تبدیل به رواناب میشد؛ اما الان با از بین رفتن خاک سطحی و پوشش گیاهی ما بخشی زیادی از باران تبدیل به رواناب و سیلاب میشود چراکه از حوضههای آبریز خود بهدرستی حفاظت نکردیم و آبخیزداری در بالا دست حوضههای آبی را آن گونه که باید انجام ندادهایم و همین موضوع سبب شده سیلابهایی که رخ میدهد روز به روز با گل و لای بیشتر و مهیبتر باشند.
وی میگوید: عملکرد سازمان جنگلها در توسعه آبخیزداری منفی است چون فرسایش خاک هر سال بیشتر از پیش میشود و این را میتوان در تلنباری رسوب در پشت سدهای کشور بهراحتی دید، به طوری که سد دز کمکم دارد از رسوب خاک، پر و از کارایی خود خارج میشود. البته نمیتوان یک بخش یا سازمان را تنها مقصر عدم توسعه آبخیزداری در کشور دانست.
باید پیش از آنکه وارد ساخت سازه و سدسازیهای کوچک برای کنترل سیلابها و رسوب خاکی شویم، از آبخیز صیانت کنیم؛ یعنی چرای دام را هم در مراتع کنترل کنیم یا کشاورزی دیم را به صورت مهندسی و با روشهای نوین علمی انجام دهیم. موضوع اجتماعی آبخیزداری هم بسیار مهم است؛ در حالی که ما تازه از دو سال پیش قانون خاک را تصویب کردهایم، ضمن اینکه بحث کمبود بودجه و امکانات هم مطرح است. برطرف کردن این مشکلات از عهده یک دستگاه خارج است و به عزم ملی نیاز دارد.
سخن آخر
سیل و جبران پیامدهای آن پیشگیری از آن را بهویژه در یکی دو سال اخیر اجتنابناپذیر ساخته است. براساس آمار سازمان جنگلها و مراتع، ایران چهارمین کشور سیلخیز دنیاست و حدود ۲۶ درصد پهنه کشور به دلیل نوسانهای اقلیمی و دستاندازیهای انسان به طبیعت در معرض سیلهای شدید و طغیانی قرار دارد. یکی از مهمترین موضوعاتی که میتواند تهدید سیل را به فرصتی برای مقابله با کمآبی و خشکسالی تبدیل کند، عملیات آبخیزداری و آبخوانداری است.آنگونه که مسئولان محیط زیست درخصوص کارایی پروژههای آبخیزداری و آبخوانداری در سیلهای اخیر میگویند ارزیابیها نشان میدهد پروژههای پخش سیلاب توانستهاند ضریب رواناب و سیلاب را از ۱۰ به ۲ درصد کاهش دهند. این یعنی تا ۸۰ درصد سیلاب و خسارتهای آن را کاهش دادهاند. بنابراین بهتر نیست به جای صرف هزینههایی که برای جبران خسارتهای ناشی از وقوع سیل میپردازیم، با اختصاص بودجههای لازم برای آبخیزداری از وقوع اینگونه حوادث پیشگیری کنیم؟
نظر شما