ژوبرت یک نویسنده فرانسویالاصل ساکن ایران است که تجربه زیستن در دو کشور و همچنین دو دین مسیحیت و اسلام را دارد. این نویسنده برای محور داستانهای خود از مفاهیم قرآنی استفاده کرده است؛ مفاهیمی مانند داستانهای حیوانات، راستگویی و دروغگویی، دوستی، عذرخواهی، غرور و تکبر، آشتی، امانتداری و... .
هر داستان از مجموعه «مسابقه کوفتهپزی» برگرفته از آیات قرآنی است و هر قصه با یک آیه از قرآن تمام میشود. داستانهای این مجموعه «کیک امانتی»، «شلوپی»، «آش آشتیکنان»، «که اینطور!»، «ماجرای سیب قرمز»، «راز پاپاپا»، «تازه چه خبر» و «مسابقه کوفتهپزی» است. توصیه میکنم اگر کودکی در منزل دارید در این مسابقه شرکت کنید.
کلر ژوبرت در گفتوگو با روزنامه قدس، از این اتفاق و انگیزهاش برای نوشتن داستانهای مجموعه «کوفته پزی» میگوید.
چرا برای مسابقه کتابخوانی کتاب «مسابقه کوفتهپزی» انتخاب شد؟
نامگذاری این مسابقه کتابخوانی براساس عنوان خود کتاب صورت گرفته و به نظرم خیلی هم بامزه شده. بگذارید کمی توضیح بدهم: «مسابقه کوفتهپزی» در اصل عنوان یکی از داستانهای این مجموعه است. داستانها در ابتدا به صورت مجزا در قالب هشت کتاب چاپ شدهاند. بعد که قرار شد به صورت تکجلدی هم منتشر شوند، از من خواسته شد یکی از داستانها را انتخاب کنم تا مجموعه با عنوانش نامگذاری شود. من داستان «مسابقه کوفتهپزی» را انتخاب کردم، چون کمی بیشتر از داستانهای دیگر دوستش دارم و احساس میکنم پایان قویتری دارد: داستان خرگوش کوچولویی که آرزو دارد در مسابقه کوفتهپزی جنگل جایزه بگیرد، ولی مشکلی برایش پیش میآید... .
بنابراین مجموعه این طور نامگذاری شد: «مسابقه کوفتهپزی و هفت داستان دیگر» و دوستان بهنشر برای مسابقه کتابخوانی ترکیبی طنزگونه ایجاد کردند.
این مجموعه دارای چه ویژگیهایی برای کودکان است؟
هر کدام از این داستانها را براساس یکی از مفاهیم قرآنی نوشتهام. اول ترجمه قرآن را مرور کردم و تعدادی آیات را انتخاب کردم؛ آیاتی که فکر کردم برای کودکان مناسب باشند، یعنی قابل درک و کاربردی؛ مانند صداقت، کنار آمدن با دیگران، پرهیز از قضاوت عجولانه و ایجاد صلح و آشتی. بعد براساس هر کدام از این مفاهیم، یک داستان تخیلی نوشتم و تلاش کردم از طریق خلق یک موقعیت چالشی و عملکرد شخصیتها، مفهوم مورد نظر را برای بچهها ملموس کنم.
به نظر شما آیا پویشهای مطالعاتی به روند کتابخوان کردن کودکان کمک میکند؟
متأسفانه مروج کتابخوانی نیستم تا بتوانم به درستی و مستند به این پرسش پاسخ بدهم. ولی یقین دارم که این پویشها تأثیر مثبتی دارند و بدون تردید سمت و سوی زندگی تعدادی از کودکان را تغییر میدهند به خصوص در مناطق محروم.
بیشتر بچهها برای کتابخوان شدن و دستیابی به لذت مطالعه نیاز به همراهی دارند. در ضمن باید دسترسی به کتابهای خوب داشته باشند و تا جایی که در فضای مجازی دیدم و شنیدم، حرکتهای چشمگیری در این دو زمینه انجام شده و میشود.
در این روزهای کرونایی هم که جمع کردن کودکان دور هم برای کتابخوانی غیرممکن یا دشوار شده، تلاشهای فعالان این حیطه برای پیدا کردن راههای متفاوت و خلاقانه واقعاً قابل تحسین است.
موضوع کتابهای خود را چگونه انتخاب میکنید؟ چقدر در انتخاب موضوع دستتان باز بوده به ویژه در انتخاب موضوعات قرآنی؟
برای انتخاب موضوع داستان، مانند خیلی از نویسندگان داستان کودک، سه نوع تجربه دارم: یکی اینکه موضوعی را به دلخواه انتخاب کنم و بر اساس آن داستان بنویسم و بعد اگر آن را قابل چاپ دانستم، به فکر پیدا کردن ناشر بیفتم. دوم اینکه از طرف ناشر یا مؤسسهای، یک قالب یا موضوع کلی پیشنهاد شود و سوم اینکه یک موضوع کاملاً مشخص تعیین شود. چنین مواردی هم دست نویسنده را میبندند، هم خلاقیتش را تحریک و متمرکز میکنند. به هر حال هر سه تجربه سازندهاند و میتوانند سرچشمه داستانهای خوبی باشند.در مورد داستانهای قرآنی این مجموعه، فقط قالب و موضوع کلی پیشنهاد شد: یعنی تخیلی بودن داستانها و مبتنی بودن بر مفاهیم قرآنی مناسب برای کودکان. اما برای تعیین موضوع و مضمون هر داستان کاملاً آزاد بودم.
قرآن چقدر برای شما به عنوان یک منبع، الهامبخش بوده است و برداشتهای دیگران را از موضوعات قرآنی چگونه میبینید؟
برای نوشتن داستان کودک، قرآن از این جهت برای من الهامبخش است که علاوه بر موضوع، مضمون ارائه میدهد. مثلاً در مورد تمسخر، علاوه بر منع آن، بیان میکند که شاید شخص مسخره شده از شخص مسخرهکننده بهتر باشد و این مطلب تبدیل میشود به مضمون یک داستان.
در فرانسه نیز روی آثار مذهبی و آشنایی کودکان با آن در قالب داستان تأکید دارند؟
فرانسه یک کشور لائیک و سکولار افراطی است و از هر طرف تلاش میشود تا دین از فضای اجتماعی محو شود. با این حساب، ناشران عمومی اغلب اقدام به چاپ آثار دینی نمیکنند و ناشران دینی، چه یهودی چه مسیحی چه مسلمان، ناشران خاصیاند. بنابراین تعداد کتابهای داستان دینی برای کودکان نسبت به کل داستانهای چاپ شده خیلی کمترند و مختص تعدادی ناشر. اما در محدوده فعالیتهای این ناشران، چنین تأکیدی به خوبی دیده میشود.
نویسندگی برای کودک در ایران و فرانسه چه تفاوتهایی دارد؟
ادبیات کودک مخاطبمحور است و مخاطبان آن در ایران و فرانسه، هم وجوه اشتراک دارند، هم وجوه اختلاف. دلیل اصلی اینکه من در حال حاضر بیشتر به زبان فارسی داستان مینویسم تا زبان فرانسه، شناخت بیشتر و بهتری است که به بچههای ایرانی امروز دارم.
اما در حیطه داستان دینی، یکی از تفاوتها این است که ناشران مسلمان فرانسه گرایش به تولید کتابهای حاوی پیامهای مستقیم برای کودکان دارند.
دلیلش هم این است که در جامعه دینگریز فرانسه، والدین مسلمان دنبال مطالب دینی پررنگی برای فرزندانشان هستند، در صورتی که در جامعه ایران امروز، عمدتاً تلاش بر این است که مفاهیم دینی غیرمستقیم بیان شوند تا دافعه ایجاد نکنند.
به طور کلی داستان تخیلی دینی کودک در ایران و جهان جای کار بسیار دارد و امیدوارم بتوانیم قدمهای مؤثری در این مسیر برداریم.
زندگی در دو کشور ایران و فرانسه چه تجربههای زیستی برای شما به ارمغان آورده و چقدر از این تجربهها در نوشتن داستانهایتان استفاده میکنید؟
به طور کلی تجربه زیستن همزمان با دو فرهنگ برای من، تجربه بسیار غنی و پرباری بوده و هست. در کنار آن، تجربه رسیدن به اسلام با عبور از مسیحیت به من کمک میکند تا گاهی به نکاتی دقت کنم که شاید برای بعضی افراد دیگر کمتر مورد توجه باشد.
چه پیشنهادی برای کتابخوان کردن مردم به ویژه کودکان دارید؟
به گمانم یکی از مهمترین اقدامها در این زمینه، رساندن کتابهای مناسب و متناسب به دست مخاطبان است. قطعاً تعدادی از مردم که به نظرم کم نیستند کتاب نمیخوانند چون کتاب مناسب در اختیار ندارند یا هنوز لذت مطالعه را نچشیدهاند. بسیاری از کودکان دسترسی به کتابهای غیردرسی ندارند.
اگر هر فرد کتابخوان همت کند و به افراد دور و برش کتاب امانت بدهد، به نظرم تعداد قابل توجهی از افراد کتابخوان خواهند شد. کتابها باید دست به دست بچرخند تا خوانده شوند. گاهی شاهد اقدامهای خلاقانهای با این هدف در گوشه و کنار ایران هستیم که قطعاً مؤثرند و کاش بیشتر و بیشتر شوند.
شما تصویرگری کتابهایتان را هم خودتان انجام میدهید این کار تا چه اندازه در رساندن مفهوم مورد نظرتان در کتاب کمک میکند؟
در اختیار داشتن دو ابزار روایت؛ یعنی نوشته و تصویر، حس خیلی خوبی دارد. البته نوشتن برای من هم از لحاظ زمانی، هم از لحاظ اهمیت مقدم بر تصویر است اما تصویری که خود نویسنده خلق کند بدون شک به آنچه در ذهنش شکل گرفته خیلی نزدیکتر خواهد بود. در ضمن بهرهمندی از این دو ابزار مکمل به من اجازه میدهد تا در هنگام تصویرگری یا پس از آن، قسمتهایی از جزئیات متن را که تصویر عهدهدار آن شده حذف کنم و حتی خرده روایتهایی را در تصاویر ایجاد کنم.
نظر شما