دو سال از گام دوم انقلاب اسلامی هم گذشت و انقلاب تا چند روز دیگر رسماً وارد چهل و سومین سال حیات خود میشود. بر اساس اسناد موجود از جمله اظهارات و کتابهای چهرههای غربی، زمانی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، ارتش پهلوی هرچند از لحاظ برخی فاکتورها مانند واردات تجهیزات در منطقه دارای برجستگی بود، اما به علت میراثداری چند مرحله اشغال یا بمباران خاک ایران توسط نیروهای بیگانه در زمان پهلوی اول نیرویی سراسر متزلزل بود. در سایر معیارهای حکمرانی مانند وضع بهداشت، رفاه مردم، برقراری عدالت و از همه مهمتر مشارکت مردم در اداره کشور نیز چندان نیازی به توضیح نیست؛ در شرایطی که جمعیت ایران کمتر از نصف زمان فعلی و الگوی مصرف مردم [از لحاظ استفاده از امکانات عادی زندگی مانند خودرو، وسایل برقی و...] بسیار متفاوت با وضعیت فعلی بود، فروش نفت رژیم پهلوی حداقل دو برابر میانگین سالهای پس از انقلاب انجام میشد و رژیم پهلوی نیز تحت هیچ تحریمی قرار نداشت، اما اطراف شهرهای بزرگ ایران پر بود از حلبی آبادیهایی که اولیه ترین امکانات زندگی مانند آب، برق و گاز را نداشته و به دلیل مسائل بهداشتی شرایط غیرقابل تحملی را به خود میدید. در چنین شرایطی مردم به رهبری یک چهره دینی، نظامی نوپا تأسیس کردند که تا امروز باوجود همه توطئهها، کودتاها، تحریمها، حملات نظامی و فرهنگی و دیگر فتنهها همچنان به مسیر خود ادامه داده است. اما سؤال اساسی در تحلیل کارکرد انقلاب اسلامی این است که چرا کارنامه نظام جمهوری اسلامی به عنوان مهمترین ثمره انقلاب اسلامی، در برخی حوزهها درخشان و در برخی زمینهها ضعیف است؟
برای پاسخ به این پرسش، ابتدا باید به دو رکن ذاتی جمهوری اسلامی یعنی جمهوریت و اسلامیت توجه کرد. تبلور جمهوریت در حضور مردم در حل بحرانها و مظهر اسلامیت نظام نیز به تبعیت از اسناد بالادستی مانند قانون اساسی و فرامین رهبری نظام است. بازخوانی ۴۲ سالِ گذشته انقلاب اسلامی نشان میدهد هر زمان کارگزاران نظام جمهوری اسلامی به دو رکن اساسی خود توجه کردهاند، توفیقات فراتر از حد تصوری بدست آورده اند و هر زمان در یکی از این دو حوزه ضعیف شده، خروجی آنها غیرقابل دفاع شده است. به عنوان نمونه در هشت سال تهاجم سراسری حزب بعث عراق، اعتماد و به صحنه کشاندن مردم و همچنین تبعیت مردم و مسئولان از رهنمودهای مدیریت عالی کشور، موجب شد تا به اذعان همه ناظران، دفاع مقدس، تنها جنگ چند قرن اخیر ایران باشد که در آن هیچ بخشی از خاک ایران از آن جدا نشد. عرصه نظامی یکی دیگر از مثالهای قابل تأمل است؛ ایرانی که در زمان جنگ تحمیلی قدرت ساخت سیم خاردار نداشت، امروز در برخی عرصههای پهپادی، موشکی و راداری قدرت اول دنیاست. همچنین رشد علمی حیرت آور ایران پس از انقلاب اسلامی و پیشتازی ایران در زمینههای پزشکی و داروسازی از دیگر اتفاقات مثبتی است که رقم خورده است. در نقطه مقابل شکست تلاش دولتهای مختلف در مدیریت اقتصادی کشور قابل طرح است؛ اولاً کمتر در دولتهای پس از انقلاب شاهد اعتماد به مردم و سپردن بخشهای مختلف اقتصادی به آنها بودهایم و دولتها بیشتر مردم را رقیب خود دیدهاند تا ولی نعمت و بازوی اجرایی خود. به همین دلیل توفیقات چندانی در این زمینه بدست نیامده است. همچنین توجه به دستورات رهبر معظم انقلاب به عنوان سکاندار کلان کشور، اظهر من الشمس است؛ در ۱۱ سال اخیر، رهبری همواره در قالب مسئله شعار سال، راهبردهای کلی اقتصاد را در کشور تشریح کرده و حتی بعضاً به جای تبیین استراتژی، مثالهای عملیاتی و راهکارهای جزئی و عینی ارائه کرده اند تا راه بر هر گونه کم کاری و بهانه جویی مسئولان دولتی بسته شود. اما متأسفانه بخش زیادی از این خط مشیها به ورطه فراموشی سپرده شده و بعضاً خلاف آن عمل شده تا عرصه اقتصاد نتواند کارنامه موفقی داشته باشد. آنچه در گام دوم انقلاب بیش از هر چیز شایسته توجه است، توجه به هر دو رکن امت و امامت در اداره کشور است که آیندهای روشن را برای ایران اسلامی رقم خواهد زد.
نظر شما