ایشان در حقیقت، بهترین و مطمئنترین وسیله سعادت و نجات را در توسل و زیارت به آن امام رئوف و اجداد پاکش میدید.
یکی از ارادتمندان ایشان میگوید: در تمام مدتی که در مشهد خدمت ایشان بودم، روزی سه مرتبه به حرم مشرف میشد و من به دلیل کهولت سن، ایشان را همراهی میکردم. سحر و نزدیک صبح، همراه ایشان به حرم میرفتم. تا دو سه ساعت مشغول زیارت و دعا و نماز بود و پس از زیارت برای صرف صبحانه به منزل میآمدیم. بار دیگر نزدیک ظهر با هم به طرف حرم حرکت میکردیم. مرتبه سوم هم یک ساعت به اذان مغرب روانه حرم میشدیم. در تمام مدت ایشان حال و هوای خاصی داشت و با خشوع وصف ناپذیری به دعا و زیارت و قرائت قرآن میپرداخت.
روزی آیتالله العظمی فاضل لنکرانی، آیتالله کوهستانی را در حرم مطهر حضرت رضا(ع) دیده بودند و درباره توجه و حضور ایشان فرمودند: وقتی ایشان را در حرم امام رضا(ع) دیدم که مثل یک زائر معمولی مشغول زیارت بود و با چه حال و توجهی زیارت میخواند، خیلی لذت بردم.
یکی از شاگردان آیتالله کوهستانی میگوید: رفتار ایشان در مشهد با خانواده و دوستان، از لطافت و صفای بیشتری برخوردار بود؛ به گونهای که در نوع غذا و خریدن سوغات، توسعه بیشتری قائل میشد و هیچ گونه سختگیری نمیکرد و میفرمود: ما میهمان حضرت رضا(ع) هستیم و اینجا برای خوردن غذا استخاره نمیکنیم؛ به دوستان نیز سفارش میکردند خانواده را در تنگنا قرار ندهند. روزی یکی از همراهان ایشان مقداری میوه نامرغوب خریده بود، آقا خطاب به وی فرمود: اینجا خراسان است. مبادا بر خانواده سخت بگیرید. بگذارید این چند روز بر خانواده خوش بگذرد.
حال ایشان هنگام وداع عجیب بود. چنان با آن حضرت سخن میگفت که گویا او را در برابر خود میبیند و حضوری با او گفتوگو و مثل بندهای ذلیل در برابر مولای خود عجز و لابه میکند. پس از مدتی که روبهروی حضرت میایستاد، اشکریزان به سمت رواق «دارالسیاده» میرفت و صورت را روی عتبه میگذاشت و مدتی با حضرت درددل میکرد.
نظر شما