پس از گذشت ماهها از انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده، بیتردید این اتفاق سیاسی تأثیرات بینالمللی متعددی در پی داشته که یکی از این تأثیرات مهم، شکلگیری روابط بین قدرتهای مختلف بود. بیشک روابط بین اتحادیه اروپا و چین نیز از این تأثیرات مصون نبودهاند. در دوران تصدی ترامپ، روابط بین ایالات متحده و چین در یکی از بحرانیترین وضعیتهای خود قرار گرفت. تشدید جنگ تجاری بین این دو کشور ملموسترین نمود این مسئله بود. باید توجه داشت اتحادیه اروپا اگرچه همواره تلاش دارد به عنوان بازیگری مستقل در عرصه روابط بینالملل نقشآفرینی کند، اما در اغلب موارد ضمن تعریف منافع مشترک و موازی با ایالات متحده، مواضع همسو با این کشور را اتخاذ کرده است. سیاستمداران ارشد اروپایی نگران نقش چین به عنوان کنشگر ژئوپلتیکی هستند. با این حال، گسترش قدرت اقتصادی چین و نفوذ بیوقفه این کشور در بازارهای جهانی و اروپایی نیز همواره موجب نگرانی کشورهای اروپایی بوده است. اگرچه سرانه تولید ناخالص داخلی چین (بر اساس سرانه قدرت خرید) تقریباً یکسوم آمریکا یا بسیاری از کشورهای اروپایی است، با این حال به لحاظ کلیت حجم اقتصادی، چین با سرعت بالایی در حال نزدیک شدن به ایالات متحده و اتحادیه اروپاست. اتحادیه اروپا بهطور فزایندهای چین را یک «رقیب سیستمی» قلمداد میکند که ارزشها و منافع آن بهطور اجتنابناپذیری با ارزشها و منافع این اتحادیه در تضاد خواهد بود. روشن است ایجاد سازوکاری قدرتمند برای غربالگری سرمایهگذاری چین در بخشهای حساس اروپا و تضمین رقابت عادلانه بین شرکتهای اروپایی و شرکتهای تحت حمایت دولتی چین، ضروری است. در کنار طیفی از مسائل، دیپلماتها و سیاستمداران اروپایی باید تلاش مضاعفی کرده و اطمینان حاصل کنند چین به تعهدات خویش عمل میکند تا بدین سان، به لحاظ سیاسی نیز بتوانند چین را مهار کنند. روی کار آمدن حزب دموکرات در ایالات متحده به ریاست بایدن، گامی در جهت نزدیکی بیش از پیش اتحادیه اروپا و آمریکاست. برای نمونه مسئله حقوق بشر، یکی از مواردی است که ضمن نزدیکی بیشتر اتحادیه اروپا و ایالات متحده، میتواند فصل مشترک مواضع این دو بازیگر در قبال چین باشد. سرکوب اعتراضات هنگکنگ توسط حکومت چین، تهدید تایوان و تداوم سرکوب در سین کیانگ و سایر مناطق، منجر به اقدام کشورهای اروپایی در دفاع از حقوق بشر و حاکمیت قانون در چین میشود. وظیفه اتحادیه اروپا ایجاد تعادل بین این دو بازیگر (چین و آمریکا) است. اگرچه اروپا در بسیاری از موضوعات در کنار آمریکا خواهد بود اما از تعامل با چین در مسائل مورد نگرانی متقابل چشمپوشی نخواهد کرد. درعینحال که رهبران اروپا باید در مورد ظرفیت روزافزون چین در گسترش نفوذ خود درصحنه جهانی واقعگرایانه عمل کند، رهبران چین نیز باید واقعنگر باشند. بهعنواننمونه، تداوم سرکوب خشونتبار هنگکنگ، اتحادیه اروپا را به اتخاذ موضعی سخت در رویکرد راهبردی جدید خود سوق خواهد داد. با اینحال، در چند روز اخیر، باوجود سیاست صبر و انتظار چین در قبال ایالات متحده، روی کار آمدن جو بایدن نیز اوضاع را تغییر نداد. مواضع و اقدامات مشابه دولت جدید این کشور با دوران ترامپ، موجب تغییر تاکتیکی در حرکت چین شد. مذاکرات بحث برانگیز آلاسکا و سپس تحریمهای بیسابقه اتحادیه اروپا علیه چین و اقدام متقابل این کشور در تحریم مقامات و نهادهای اروپایی، این بار زمین بازی را برای طرفین تغییر داد. اگر تا پیش از این، چین با سعه صدر با اتحادیه اروپا برخورد میکرد، پس از این در صورت تداوم چنین رفتارهایی، باید شاهد افزایش تنشها و چه بسا سرایت جنگ اقتصادی از قلمرو ایالات متحده به حوزه اتحادیه اروپا باشیم.
۱۴ فروردین ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۱
کد خبر: ۷۴۶۰۸۹
زمان مطالعه: ۲ دقیقه
نظر شما