لابد فکر میکنید حتماً توپ تحویل سال بوده؟ عرض میشود که خیر، این سربازان تزار بودند که با حمله به مقدسترین مکان ایران، صفحهای تاریک را در تاریخ رقم زدند. ۱۰ فروردین هر سال، یادآور آن واقعه تلخ است؛ واقعه به توپ بستن حرم رضوی توسط روسهای تزاری. حتماً یکی دو تا عکس را در این باره دیدهاید و شاید چشمتان به نمونهای از گلولههایی که به گنبد طلا برخورد کرده است و امروزه در موزه نگهداری میشود، افتاده باشد. کمتر مشهدی است که در این باره چیزی نداند؛ تقریباً همه ما اطلاعاتی درباره آن داریم؛ اما کمتر کسی است که بداند پشت پرده و دلیل این واقعه هولناک چه بوده است؟ امروز میخواهم درباره این واقعه تلخ برایتان بگویم، نه از خودِ واقعه، بلکه از عواملی که دست به دست هم داد تا واقعه به توپ بستن حرم رضوی شکل بگیرد.
زمینههای یک اغتشاش
انقلاب مشروطه که پیروز شد مظفرالدینشاه زیاد دوام نیاورد و پس از امضای قانون اساسی درگذشت و کار به دست پسرش محمدعلیشاه افتاد که اصولاً با مشروطه سازگار نبود. این شد که مجلس را به توپ بست و بساط مشروطهخواهی را در تیرماه ۱۲۸۷ش جمع کرد؛ اما مقاومتهای مردمی شکل گرفت؛ نخست در تبریز و بعد دیگر جاها. سرانجام حدود یک سال پس از شاخ و شانه کشیدن شاه برای مشروطیت، مردم پیروز شدند و تهران توسط آنها فتح شد و محمدعلیشاه هم به سفارت روسیه تزاری فرار کرد. خب، به نظر میرسید همه چیز تمام شده؛ شاه را با یک مستمری سالانه بالا، فرستادند به روسیه تا زندگیاش را بکند؛ اما اینجا، در ایران، هنوز هم افرادی بودند که به هر دلیل با مشروطیت مخالف بودند. این شد که محمدعلیشاه مخلوع تصمیم گرفت به ایران برگردد و دوباره شاه شود. تابستان ۱۲۹۰ش، حدود دو سال پس از فتح تهران، محمدعلیشاه با هماهنگی یکی از برادرانش به نام سالارالدوله و البته حمایت کامل روسیه تزاری، از طریق ترکمنصحرا وارد ایران شد. وقتی خبر آمدن او به مشهد رسید، مخالفان مشروطه ازجمله سیاستمداران و ماجراجویان به فکر افتادند از این نَمَد برای خودشان کلاهی درست کنند. این شد که درگیری میان مشروطهخواهان و طرفداران محمدعلیشاه در مشهد بالا گرفت؛ آنقدر که حتی خود شاه مستبد هم تصمیم گرفته بود به مشهد بیاید و از اینجا جنگ را شروع کند!
خیمه زدن ناامنی و جنگ بر مشهد
حاکم مشهد در این دوره، یعنی علینقیمیرزا رکنالدوله، خودش آتشبیار معرکه بود؛ یعنی وقتی شنید از تهران قصد عزل او را دارند، دل به شورش بست و دست طرفداران استبداد را برای ماجراجویی باز گذاشت. این اتفاق همزمان بود با تقسیم ایران میان روس و انگلیس، بر اساس قرارداد ۱۹۰۷م. دو دولت استعماری، ایران را به دو منطقه نفوذ تقسیم کردند و مشهد هم افتاده بود در منطقه روسها. بنابراین، سربازان تزار هم سر و کلهشان در مشهد پیدا شده بود و چون از محمدعلیشاه طرفداری میکردند وضعیت هر روز وخیمتر میشد. اسناد تاریخی نشان میدهد در این زمان، محمدعلیشاه پیامهایش را برای طرفداران استبداد در مشهد از طریق «دابیژا» کنسول روسیه تزاری در مشهد ارسال میکرد. طرفداران استبداد با حمایت حاکم و کنسولگری روسیه، به مشروطهخواهان حمله کردند؛ حتی دو کمیساری (مرکز انتظامی یا کلانتری) مشهد هم با خاک یکسان شد و نایب حبیب تُرک، یکی از رؤسای انتظامی مشهد به قتل رسید. ناامنی تمام شهر را فرا گرفت و مردم برای کنترل اوضاع، به استخدام تفنگچی رو آوردند؛ درست مثل فیلم «هفت سامورایی»!
ورق بر میگردد
با این حال، اوضاع بر وفق مراد مستبدان پیش نرفت و محمدعلیشاه در زمستان ۱۲۹۰ش، دست از پا درازتر از ایران فرار کرد؛ اما مستبدانی که اداره مشهد را به دست گرفته بودند، ول کن ماجرا نبودند! ۱۹ بهمن ۱۲۹۰، دو ماجراجو به نامهای محمد قورشْآبادی و یوسفخان هراتی، حرم مطهر را تصرف و آن را به پایگاه نظامی تبدیل کردند. در این بین، تعدادی از فعالان طرفدار محمدعلیشاه، مانند طالبالحق یزدی هم با این دو نفر سر و سرّی داشتند. کار به جایی رسید که دست به بازداشت، مصادره اموال و حتی اعدام افراد به اتهامات واهی میزدند و شهر کلاً از کنترل حاکم خارج شدهبود و او هم در چهارم فروردین ۱۲۹۱ش، استعفا و از مهلکه فرار کرد. سربازان تزار که تا پیش از فرار محمدعلیشاه، با این رفتارهای خارج از عرف و اخلالگرانه، برخوردی توأم با تسامح و بیتفاوتی و حتی گاهی موافقت داشتند، پس از فرار، خود را در مظان اتهام ایجاد شورش و هرج و مرج در بخش زیر نفوذشان میدیدند؛ به ویژه آنکه انگلیسیها در آن دوران، دست به تبلیغات گستردهای علیه روسیه زده بودند و این اتفاق را در مشهد، به عنوان سند بیعُرضگی تزار در کنترل اوضاع معرفی میکردند. به همین دلیل، روسها مصمم شدند به هر شکل ممکن غائله را ختم کنند. برخی شواهد تاریخی نشان میدهد آنها برای قورشآبادی و هراتی پیامهای مخفیانهای ارسال کردند که این دو و افرادشان بتوانند بدون دردسر از حرم مطهر خارج شوند؛ اما ظاهراً شورشیان حاضر به تسلیم نشدند. به همین دلیل در صبحگاه ۱۰ فروردین ۱۲۹۱، روسها بدون در نظر گرفتن جایگاه مقدس حرم رضوی در میان مسلمانان، به مدت دو ساعت تأسیسات و ساختمان آن را با توپهای «شربنل» و «قلعهکوب» هدف قرار دادند. براساس برخی اسناد، در این واقعه ۴۵۰ نفر از زائرانی که در حرم مطهر بودند، به شهادت رسیدند و شورشیان که سلسلهجنبان این حادثه دردناک محسوب میشدند، سلامت از حرم بیرون آمدند و با حمایت سربازان تزار از مشهد بیرون رفتند. در این واقعه ۷۵ هزارتومان خسارت به تأسیسات حرم رضوی وارد شد. اقدام روسها واکنشهای گستردهای را برانگیخت، اما اوضاع نابسامان ایران و قحطی بزرگی که در حال فراگیری بود، مجال واکنش سریع را از مردم گرفت.
نظر شما