مهربانو عاشق امام رضا(ع) است. او در محل کار و خدمتش، صحنههای فراوانی از عشق مددجویان زندان مرکزی مشهد به حضرت رضا(ع) را دیده است. یکی از آن موارد، صحنههایی از اشک حسرت مددجویانی است که آخرین لحظات زندگی این جهانشان را به دامان رأفت حضرت رضا(ع) متمسک میشوند و از ساحت قدس ایشان میخواهند گذر از این گذرگاه سخت را به شفاعت خود، آسان کنند.
آنچه در ادامه میخوانید برشهایی از گپوگفت من با این بانو است؛ گپوگفتی که در هوای بارانی چشمهای مهربانو انجام شد.
شیرینی دعای یک مددجو
مهربانو که از این گفتوگو ظاهراً بسیار خوشحال شده خودش رشته کلام را دست میگیرد و میگوید: به نظر من امام رضا(ع) حتماً به مددجویان زندان هم نظر دارد. من که یک کارمند ساده در زندان هستم دلم برای مددجویان میسوزد و تا حد امکان به اوضاع واحوال آنان رسیدگی میکنم، امام رضا(ع) که ولی خدا و جانشین پاک پیامبر اکرم(ص) است چطور میشود حواسشان به مددجویان زندان نباشد؟ قربان آقا بشوم ...ایشان مظهر لطف و رأفت الهی هستند. امام مهربانیها را باید همه جا حاضر و ناظر دید.
دستانش را به نشانه دعا کمی بالا میآورد و با حالت متواضعانهای میگوید: از امام مهربان و رئوف خودم میخواهم من هم که به ظاهر آزاد ولی اسیر نفس خود هستم را فراموش نکند. راستش را بخواهید بعضی وقتها با خودم فکر میکنم نکند من محکوم به حبس ابد در بند نفس باشم که اگر چنین باشد، کلید آزادی از این زندان فقط در دست خدا و امام رضا(ع) است. از حرفهایم برداشت غلط نکنید. من از کار کردن در زندان خسته و پشیمان نشدهام. پس از چندین سال کار در زندان به هیچ وجه ناراضی نیستم. دلم خوش است به شیرینی دعای یک مددجوی زندان که وقتی کاری از من میخواهد، برایش انجام میدهم و او هم از ته دل دعایم میکند. چه دعای شیرینی... .
توفیق کمک به همنوعان
سرش را پایین میاندازد و با حالتی که انگار چیزی یادش آمده، میگوید: بگذارید از احساس خودم به زندان برایتان بگویم. تعریف من از زندان پیش از استخدام شدن در سازمان زندانها این بود: زندان جایی سخت و پر از نیاز است. ولی پس از استخدام و در مدت این چندین سالی که در زندان کار میکنم به این تعریف رسیدهام: زندان همچنان جایی سخت است اما پر از توفیق برای کمک به همنوعان آسیب دیده. من تابهحال بیشتر از چندهزار زندانی دیدهام. مددجویان(زندانیان) هم بسیاری از مواقع اصطلاحاً سیم دلشان به ضریح امام هشتم(ع) وصل میشود. فکر نکنید مددجویان با امام رضا(ع) بیگانه هستند، نه اینطور نیست.
نه برای اینکه زنده بمانند...
کمی سکوت میکند، انگار میخواهد موضوعی را بگوید اما دو دل است، بالاخره پس از کمی کلنجار رفتن با خودش کنار میآید و راضی میشود که بگوید: به نظر من امام رضا(ع) امام همه است، حتی زندانیها و مددجویان محکوم به اعدام و حبس ابد. مددجویان در بسیاری از لحظات و در شرایطی که در زندان برای یک مقطع زمانی به سر میبرند از یک روز حبس، تا حبس ابد و حتی اعدام، نخستین نفری را که برای کمک و یاری صدا میزنند نام مقدس امام رضا(ع) است. من بسیاری از مددجویان محکوم به اعدام را دیدهام که در لحظه آخر با چه تمنایی، امام رضا(ع) را صدا میزدند... نه برای اینکه زنده بمانند بلکه برای یک هدف و کار مهمتر و والاتر، یعنی طلب شفاعت از امام مهربانیها به درگاه پروردگار، برای آمرزش گناهان و کارهای خلاف... و آغاز سفر مرگ به سوی قیامت با شفاعت امام مهربانیها. این حق یک محکوم به اعدام است که حتی تا آخرین لحظه از امام مهربانیها طلب شفاعت کند. قربان آقا بشوم که همه او را ضامن و مهربان و رئوف میدانند، حتی یک محکوم به اعدام... .
نظر شما